شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۸
سینایی و هنر زیستن در متن تاریخ و تصویر

سینایی سینماگر متعارفی نبود و باید گفت پیش از رفتن به سمت فیلمسازی، او یک شاعر و موسیقی‌دان بود.

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا خسرو سینایی هنرمندی بود که سینما را بستری برای روایت تاریخ، هویت و تنهایی انسان می‌دانست. او از جمله فیلمسازانی بود که دایره علاقه‌مندی‌هایش به موسیقی، شعر و ادبیات کشیده می‌شد. هنرمندی با روحیه‌ای حساس و نگاهی ژرف به مسائل پیرامونش بود و مستندسازی را به مثابه یک کنش هنری و اجتماعی تعریف می‌کرد. سینایی ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ به خاطر ابتلا به ویروس کرونا از دنیا رفت و امسال پنجمین سالگرد درگذشت اوست.

گاهی اوقات برای پی بردن به جهانِ یک هنرمند، چیزی بهتر از صحبت‌ها و گفت‌وگوهای او درباره مسائل مختلف نیست. این صحبت‌های بدون واسطه، نگاهِ هنرمند را به هنر، فرهنگ، تاریخ و انسان‌ها را نشان می‌دهد و بهترین معرف او به مخاطبانش به حساب می‌آید.

فیلمسازی ارزشمند، نویسنده‌ای توانا

کتاب «خسرو سینایی به روایت ناصر فکوهی» که توسط انتشارات گهگاه منتشر شده، دقیقاً چنین کارکردی دارد و تصویری بدون روتوش از سینایی به خوانندگانش می‌دهد. بیشتر حجم کتاب، حاصل گفت‌وگوهای دقیق و پر از جزئیات فکوهی با سینایی است که از دوران کودکی تا سال‌های میانسالی این هنرمند را در برمی‌گیرد.

این گفت‌وگوها در سال ۱۳۹۴ انجام شد و باید بابت آن ابراز خوشنودی کرد. چرا که اگر کمی بابت گفت‌وگوها تعلل صورت می‌گرفت، شاید هیچ وقت چنین کتابی منتشر نمی‌شد. کتاب پس از درگذشت سینایی به چاپ رسید و ناصر فکوهی در همان ابتدایش می‌نویسد ما اقبال آن را نداشتیم که خسرو سینایی بماند و انتشار کتاب را ببیند و ادامه می‌دهد که سینایی هنرمندی بزرگ بود، فیلمسازی ارزشمند، نویسنده و شاعری توانا.

سینایی سینماگر متعارفی نبود و باید گفت پیش از رفتن به سمت فیلمسازی، او یک شاعر و موسیقی‌دان بود. روحی ظریف و لطیف داشت و به قول فکوهی زود اشک به چشمانش می‌آمد و تحت تاثیر مصیبت‌هایی که جهان را فرا گرفته، اندوه بر روح و جانش می‌نشست.

سینایی سال ۱۳۱۹ در ساری به دنیا آمد و پایان زندگی ارتباط خاصی با این شهر داشت. او تا کلاس اول ابتدایی در ساری ماند و در سال ۱۳۲۶ به تهران آمد. او تعریف می‌کند آنچه که از ساروی بودن در ذهنش مانده خاطره‌های زیباست.

سینایی از خانواده‌ای متوسط رو به بالا می‌آمد. پدرش پزشک بود و برای تحصیل فرزندانش هر کاری می‌کرد. سینایی پس از گرفتن دیپلم، راهی اتریش شد و در این کشور بیشتر با هنر آشنا شد. سینایی ۹ سال در وین ماند و در کنار معماری، موسیقی هم خواند.

سینایی و هنر زیستن در متن تاریخ و تصویر
منوچهر طیاب (سمت راست) در کنار خسرو سینایی، تهران ۱۳۴۲

هنرمندی میان ادبیات، موسیقی و سینما

اما عطش سینایی برای آموختن هنر فقط در این حد محدود نماند. او در اتریش آکاردئون می‌نواخت و موسیقی را دوست داشت ولی آسینما بیش از هر چیزی او را تحت تاثیر قرار می‌داد. آشنایی با منوچهر طیاب در اتریش، در میزان علاقه‌مندی‌اش به سینما بی‌تاثیر نبود.

در بخشی از کتاب، سینایی به شکلی دلنشین از پیدایش اولین جرقه‌ای هنری و ادبی‌اش می‌گوید: «خرد خرد و ناخودآگاه بدون هیچ تصمیم قبلی ادبیات جزئی از من شد. خیلی رشته‌های دیگر را خواندم ولی جرقه نخست را ادبیات زد و بعد هم کشف کردم که در واقع وجود واقعی من در ادبیات بوده است. یعنی به عنوان نقاش بی‌استعداد بودم، به عنوان آهنگساز شاید متوسط بودم، به عنوان معمار با اینکه در آن رشته تحصیل کردم خوب نبودم ولی همه اینها بعدها در سینما جمع شد؛ اما آنچه که از همان روز اول می‌جوشید، شعر و ادبیات بود.»

سینایی در دهه چهل به ایران برمی‌گردد و دنبال علاقه‌مندی‌های هنری‌اش می‌رود. او در سال‌های پیش از انقلاب تلاش می‌کرد از سیاست فاصله بگیرد تا به قول خودش تبدیل به فیلمسازی درباری نشود. مستندسازی خیلی زود روی خوشش را به سینایی نشان می‌دهد. او در دهه چهل تصمیم به استخدام در وزارت فرهنگ و هنر را می‌گیرد. آنجا به او می‌گویند که فیلمی مستند بسازد و او ایده ساختن فیلمی از شغل لحاف‌دوزی و پنبه‌زنی که آن زمان رونق داشت را می‌دهد.

خودش ماجرا را چنین شرح می‌دهد: «فیلمی بود هشت دقیقه‌ای به اسم آوایی که عتیقه می‌شود. در واقع نشان می‌داد با شکل گرفتن تکنولوژی و … این صدا دارد عتیقه می‌شود. نمی‌دانم از شانس خوبم بود یا بدم که مُهر مستندساز به من زدند. با مستند هیچ مشکلی ندارم و خیلی هم مستند خوب را دوست دارم اما از این ماجرا سواستفاده شده است.»

سینایی و هنر زیستن در متن تاریخ و تصویر

رفتن به سراغ سوژه‌ای حساس در عروس آتش

سینایی در کارنامه درخشان خود بیش از صد فیلم مستند، نیمه داستانی و داستانی دارد که از جمله آنها می‌توان به فیلمی درباره صادق هدایت اشاره کرد. پس از انقلاب برخلاف وسوسه‌ای کوتاه مدت، حاضر به ترک ایران نشد و کار خود را در شرایط سخت دهه شصت ادامه داد. پس از انقلاب چندین فیلم مستند و داستانی ساخت که برای مخاطبان امروز سینمای ایران «عروس آتش» فیلم مهم‌ترین به حساب می‌آید.

سینایی این فیلم را در سال ۱۳۷۸ ساخت و تحسین‌های زیادی برانگیخت. فیلمی که در هجدهمین جشنواره فیلم فجر جایزه بهترین فیلم از سوی تماشاگران و بهترین فیلمنامه را مال خود. سینایی، از سالها قبل از ساخت عروس آتش، تحقیقات زیادی درباره قتل‌های ناموسی در جنوب ایران انجام داده بود اما تهیه‌کننده‌ای پیدا نمی‌شد تا فیلمش را بسازد.

روایت سینایی از ساخته شدن عروس آتش چنین است: «آقای مهاجرانی وزیر بود و گویا به اهواز رفته بود و راجع به این ماجرا و قتل‌های ناموسی شنیده بود و گفته بود چرا راجع به این مسئله فیلم نمی‌سازید. آنجا به او گفته بودند فردی به اسم سینایی هفت، هشت سالی است که دنبال این ماجراست تا بتواند فیلم بسازد ولی شرایط فراهم نشده است. ایشان زمانی که به تهران برگشته بود از وزارت ارشاد به من زنگ زدند. رفتیم و صحبت کردیم و کار را شروع کردیم. فیلم شروع شد و به اهواز و به روستایی اطراف آبادان برای فیلم‌برداری رفتیم. این فیلم با عکس‌العمل‌های خیلی شدیدی مواجه شد.»

سینایی و هنر زیستن در متن تاریخ و تصویر
خسرو سینایی، اولین نفر از سمت چپ در اتریش

با زندگی، زندگی کن

گفت‌وگوی ناصر فکوهی با خسرو سینایی شامل نکات ریز و درشت از زندگی، حرفه و هنر سینایی است. آنها با جزئیات زیادی درباره روزگاران قدیم و فعالیت‌های سینایی صحبت کرده‌اند و ماحصلش را در کتاب خسرو سینایی به روایت ناصر فکوهی آورده‌اند. بخش‌های پایانی کتاب به جهان‌بینی سینایی و نگاه او به زندگی برمی‌گردد که بسیار خواندنی و جذاب است.

او با زندگی همانگونه که باید می‌ساخت و همیشه این جمله را تکرار می‌کرد که «هرگز نباید فراموش کنیم در کجای این کره خاکی و در چه زمانی زندگی می‌کنیم.» سینایی در صفحات پایانی کتاب جمله‌ای عمیق و زیبا درباره معنای زندگی دارد.

او در پاسخ به سوالی درباره حسرت‌های زندگی‌اش چنین می‌گوید: «تا این لحظه از زندگی‌ام را اگر زیر ذره‌بین بگذارم می‌گویم خوشبخت زیسته‌ام. چرا خوشبخت زیسته‌ام؟ برای اینکه شاید طبیعتم بوده است. جمله‌ای اساسی همیشه داشته‌ام که خیلی‌ها به من می‌خندند ولی من به آن اعتقاد دارم: «با زندگی، زندگی کن.» یعنی پذیرفتم که همه چیز را نمی‌توان داشت. هرچقدر هم که کوشش کنی بهرحال زندگی چیزهایی به تو می‌دهد و چیزهایی نمی‌دهد. سعی کن با آن چیزهایی که به تو داده خوب زندگی کنی.»

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • احمد.ش IR ۰۲:۵۲ - ۱۴۰۴/۰۵/۲۰
    خداش بیامرزد. فیلمساز قابلی بود که در سینمای ایران نام وی جاودانه است.
  • حسام IR ۱۲:۱۴ - ۱۴۰۴/۰۷/۳۰
    نویسنده این مطلب کیست؟ چرا مطالب نام نویسنده ندارند
  • ناشناس IR ۱۳:۴۷ - ۱۴۰۴/۰۸/۰۶
    با زندگی زندگی کن چه جمله فلسفی عمیقی و چقدر جاری در روزمرگی های ما انسان ها. روانش مینو

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها