سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): قدیمیترین کتابفروشی شهرمان است، در چهارراه پاستور واقع شده و به گونهای میتوان گفت خوش مسیر است و به خوبی میتوان به آنجا دسترسی داشت.
کتابفروشی فروغ قدمت زیادی دارد. از سال ۴۸ فعالیت خود را آغاز کرده و حدود ۵۶ سال است که سرپاست و با سلیقه انواع اقسام مخاطبانش آشنا؛ به گونهای که میداند چه کسی چه کتابی میخواهد.
وارد کتابفروشی که میشوی، تا چشم کار میکند کتاب است و کتاب، از کودک و نوجوان گرفته تا جوانان دیروز و امروز مخاطبش هستند و میدانند هر آنچه بخواهند، مییابند.
آقای ضیافتی کتابفروش دیروز و امروز، هنوز هم چون گذشته در کتابفروشی حاضر است و پاسخگوی سوالات مشتریانش شده، راهنمایی میکند و برایشان از تازههای نشر میگوید.

از نیما تا فروغ
آنچه در ادامه میخوانید، گپ و گفتی است که با قدیمیترین کتابفروش همدان داشتیم همان که میگوید: این کتابفروشی از سال ۴۸ با نام نیما فعالیت خود را آغاز کرده است.
محمدباقر ضیافتی افزود: از ابتدای پیروزی انقلاب کتابفروشی ما با نام فروغ کار خود را شروع کرد و پس از چند جا به جایی اکنون ۱۵ سال است که در مکان فعلی مستقر هستیم.
در آن دوران کتابفروشیهای دیگری نیز فعالیت داشتند؟
خیر؛ در آن زمان همکاران آنچنانی نداشتیم فقط کتابفروشی ناصرخسرو بود که چندی پیش به رحمت خدا رفت اما بعدها کتابفروشیهایی در شهر اضافه شدند.
از ویژگیهای کتابفروشی در گذشته و اکنون بگویید.
در گذشته تفریحات آنچنانی جز کتاب وجود نداشت، در آن زمان با ۲۰ میلیون جمعیت تیراژ کتاب ۵ هزار جلد بود ولی الان با این تعداد جمعیت تیراژ کتاب به ۳۰۰ جلد رسیده که این نشان از عدم توجه به کتاب و کتابخوانی است.
در آن دوران کتاب تنها تفریح و سرگرمی بود که مردم داشتند و مثل امروز نبود که فضای مجازی و انواع و اقسام تفریحات و سرگرمیها باشد و کتاب به حاشیه برود.
نسل امروز ما کتاب کم میخوانند هرچند کتاب هم گران شده است، اما باید بدانیم مطالعه، آرامش فکری، انگیزه و وضعیت اقتصادی خوب میخواهد که الان هر سه مهم هم وجود ندارد و کتاب در سبد خانوار نیست.
امروزه با وجود اینکه تیراژ کتاب پایین است اما عنوان کتاب بالا رفته است، اما بیشتر عناوین هم چاپ نشود، بهتر است چون همین بالا رفتن باعث گرانی کتاب میشود.
متاسفانه اکنون با وجود عناوین زیاد کتاب، برخی اصلاً قابل مطالعه نیست به نحوی که به مباحث متفرقه و بیهوده پرداخته و محتوای درستی ندارند جز اینکه باعث مصرف کاغذ میشوند.

در گذشته کتابفروشی پاتوق چه کسانی بود؟
در گذشته اکثر دانشجویان اهل مطالعه بودند و کتابفروشی پاتوقی برای روشنفکران و دانشجویان بود.
در گذشته مشتریان زیادی داشتیم به طوری که از کردستان، لرستان و… نیز به کتابفروشی ما سر میزدند، ولی الان اینگونه نیست و مردم زیاد اهل کتاب نیستند.
از آن دوران خاطرهای دارید؟
(با خنده میگوید:) کتابفروشی ما همیشه باز بود و همه در آن رفت و آمد میکردند، اما در این رفت و آمدها گاهی برخی افراد دست بیاجازه کتاب میبردند که برخی را متوجه میشدیم و برخی را خبردار نمیشدیم.
در گذشته کتابخانهای هم برای امانت کتاب بود، یا فقط باید کتاب را خریداری میکردند؟
بله؛ تعدادی کتابخانه بود ولی همه نوع کتابی نداشتند مثل امروز که کتابخانهها همه نوع کتابی ندارند و برای داشتن برخی کتابها باید آنها را خریداری کرد.
در آن دوران بیشتر کتاب میخریدند، مثل امروز نبود که بیشتر کودکان کتاب میخرند و بزرگترها کمتر خرید کتاب در سبد خانوار آنهاست، البته نباید مشکلات اقتصادی و گرانی کتاب را نیز نادیده گرفت که در خرید کتاب دخیل است.
عامل اصلی عدم خرید نیز مشکل اقتصادی، گرانی کتاب و آرامش فکری است که گزینه سوم مهمتر است زیرا متاسفانه مردم نمیتوانند به کتاب فکر کنند زیرا برای مطالعه آرامش فکری لازم است.
مخاطب آن روزهای کتاب چه کسانی بودند و امروز چه کسانی بیشتر کتاب میخوانند؟
آن روزها فرهنگیان، دانشجویان، دانشگاهیان و محصلان مخاطبان اصلی بودند ولی اکنون ۹۵ درصد همین گروهها هم خریدار نیستند و بیشتر کودکان و نوجوانان که محصل هستند، کتاب میخرند.
امروز دیگر یکسری خوانندگان کتاب مثل بازنشستهها و فرهنگیان نیز وجود ندارند و از کتاب فاصله گرفتهاند و نسل امروز نیز وقتی بزرگ میشوند، دیگر اهل کتاب نیستند.
آینده کتاب و کتابفروشی را چگونه میبینید؟
کتاب هست، ولی خواننده نیست روز به روز خوانندگان را از دست میدهیم، قیمتها بالاست ولی میتوان کمکی برای جذب خواننده کرد مثلاً میتوان یارانه خرید داد یا قیمتها را کنترل کرد زیرا با این شرایط وضعیت خوبی نخواهیم داشت.
نظرات