سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۸
فرزندان بزرگان ادبیات برای مبارزه با جعلیات بسیج شدند

سینا بهمنش، شاعر و از اعضای کمپین «مبارزه با نشر جعلیات» گفت: بازیگران، خواننده‌ها و ورزشکارانی باید سنگینی بار مسئولیت چند میلیون مخاطب را درک کنند. متاسفانه امروزه همین افراد بزرگ‌ترین ناشران جعلیات هستند و کاملا از عواقب فرهنگی نشر اکاذیب بی‌خبرند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، با گسترش استفاده از فضای مجازی بارها رسانه‌های مختلف به فواید و مضررات این محیط پرداخته‌اند، شاید قدرت رسانه‌ای را بتوان مهم‌ترین فایده این فضا و عدم اعتبار مطالب را بتوان یکی از ضعف‌های قابل توجه این محیط دانست. به هرحال با همه این فواید و مضرات هر روز به تعداد علاقه‌مندان به این فضا اضافه می‌شود و وظیفه ماست که در همین راستا برای بهبود اوضاع تلاش کنیم. متاسفانه در سال‌های گذشته و باتوجه به استقبال مردم از صفحات ادبی شاهد انتشار مطالبی هستیم که هیچ ارتباطی با خالق آنها ندارد. به عبارت ساده‌تر عده‌ای در این فضا جملات یا شعرهای عامه‌پسند و سطحی را با نام افراد شناخته شده منتشر می‌کنند و همین اتفاق باعث می‌شود تا شاهد حجم قابل توجهی از به اشتراک‌گذاری مطالب جعلی باشیم. البته دغدغه‌مندان حوزه فرهنگ نیز در این مدت بیکار ننشسته‌اند و اقدامات متعددی را انجام داده‌اند. شاید یکی از مهم‌ترین اقدامات ایجاد کمپین «مبارزه با نشر جعلیات» است که این روزها با همین نام در شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام و فیس‌بوک فعالیت‌های گسترده‌ای دارد. در همین راستا به سراغ سینا بهمنش یکی از اعضای این کمپین رفتیم تا با او درباره فعالیت‌های این کمپین صحبت کنیم. بهمنش در روزهای اخیر تلاش‌های گسترده‌ای را برای آشنایی مردم با کمپین «مبارزه با نشر جعلیات» انجام داده است.
 
در ابتدا درباره شروع فعالیت‌های این کمپین توضیح دهید و بفرمایید که اولین جرقه این کمپین را چه کسی زد و چه کسی همه را بسیج کرد تا این کمپین شکل گیرد؟
این کمپین در خرداد ۱۳۹۴ به همّت جمعی از دانشجویان ادبیّات فارسی، تاریخ و جامعه‌شناسی دانشگاه تهران تشکیل شد. هسته مرکزی این گروه را دانشجویانی تشکیل می‌دادند که از نشر جعلیّات در فضای مجازی نگران و از عواقب فرهنگی آن آگاه بودند.

در ادامه راه جمعی از استادان دانشگاه، کارشناسان ادبیات، شاعران و ادیبان، فرزندان شاعران معاصرمان و نمایندگان آنها هم به این کمپین پیوستند. در حال حاضر اعضای گروه اجرایی کمپین عبارتند از:

1- استادان دانشگاه:
- روزبه زرین‌کوب، برادرزاده دکترعبدالحسین زرین‌کوب و عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران؛
- زهرا حیاتی، عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیّات فارسی پژوهشگاه علوم انسانی؛
- غلامرضا سالمیان، عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه رازی کرمانشاه؛
- مرتضی رشیدی، عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه آزاد واحد نجف آباد؛
-اسماعیل امینی دکتری ادبیّات فارسی و روزنامه‌نگار.
 
 2- نمایندگان و بستگان صاحبان آثار:
- یلدا ابتهاج، دختر استاد هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه)؛
- آیه امین‌پور، دانشجوی کارشناسی ادبیّات فارسی و دختر قیصر امین‌پور؛
-آنا پناهی، دختر حسین پناهی؛
-بهار مشیری، دختر فریدون مشیری؛
-زردشت اخوان، پسر مهدی اخوان‌ثالث؛
-علی بهبهانی، پسر سیمین بهبهانی؛
-ملیکا افتخاریان، مسئول صفحات مجازی فریدون مشیری؛
-رضا ضیاء، مسئول کانال صادق هدایت؛
-آزاد عندلیبی، از مسئولان سایت و کانال رسمی احمد شاملو؛
-منیر سارا سرائی، شاعر و نماینده شمس لنگرودی؛
-سینا بهمنش، شاعر و نماینده سیدعلی صالحی
 
3-همکاران بخش ادبیّات فارسی:
سیدعلی میرافضلی، کارشناس و پژوهشگر ادبیّات فارسی؛ ریحانه حجت‌الاسلامی، شیما علاقبند‌راد دانشجویان دکتری ادبیّات فارسی دانشگاه تهران؛ ستایش دشتی، دانشجوی کارشناسی ادبیّات فارسی و فرانسه دانشگاه تهران؛ حمیدرضا سلمانی، دکتری ادبیّات فارسی دانشگاه تهران؛ علی‌اصغر بشیری، دکتری ادبیّات فارسی دانشگاه بوعلی؛ رضا خبازها، دانشجوی دکتری ادبیّات فارسی پژوهشگاه علوم انسانی؛ بلال بحرانی، دانشجوی دکتری ادبیّات فارسی دانشگاه بوعلی؛ سهیل یاری گل‌درّه و خلیل کهریزی، دانشجویان دکتری ادبیّات فارسی دانشگاه رازی کرمانشاه؛ نازنین توتونچیان، عاطفه یوسفی و عرفان چوبینه، ‌کارشناسان ارشد ادبیّات فارسی پژوهشگاه علوم انسانی؛ الوند بهاری، دانشجوی دکتری ادبیّات فارسی دانشگاه خوارزمی؛ مهدیه جوادی و هدا کجوری دانشجویان دکتری دانشگاه مازندران؛ حیدر زندی، شاهنامه‌پژوه؛ هادی نائینی، کارشناس ارشد ادبیّات فارسی دانشگاه تهران و سحر سپهری، دانشجوی کارشناسی ادبیّات فارسی دانشگاه تهران؛ سمانه عابدینی کارشناس ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور و سمیرا فرقانی کارشناس ارشد ادبیات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. فاطمه محصل دانشجوی کارشناسی ادبیات فارسی دانشگاه تهران.
 
 4- همکاران بخش تاریخ:
لیلی ورهرام، کارشناس باستان‌شناسی و دانشجوی دکتری فرهنگ و زبان‌های باستانی دانشگاه تهران و فهیمه موسوی، کارشناس ارشد تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی.
 
5-همکاران بخش طراحی:
محمدرضا یاسینی، محید ترکابادی، راضیه عبدی، ثمین قیاسی.
 
چرا بخش قابل توجهی از اعضای اصلی را فرزندان شاعران مطرح تشکیل می‌دهند؟ این افراد به چه دلیل آنقدر فعال شده‌اند؟
مسلما فرزندان شاعران نام آشنایمان درک بهتری از این میراث (ادبیات) دارند و دغدغه‌شان برای حفظ این میراث بیشتر از هرکس دیگری است. در بخشی از این مصاحبه به گروه‌های مختلف اجرایی کمپین اشاره کردم و نام بسیاری از اعضای اصلی را ذکر کردم و امیدوارم نامی از قلم نیفتاده باشد. همراهی فرزندان شاعران بزرگمان با کمپین، هم موجب دلگرمی اعضای کمپین شد و هم به بخش ادبیات معاصرمان اعتبار بیشتری بخشید. به شخصه شاهد برخوردهای نامطلوبی از طرف ناشران جعلیات با آنها بوده‌ام و برایشان صبر و تحمل آرزو دارم.

از طرفی، فرض کنید در جمعی انشای ساده یک نوجوان را به یکی از بستگان ادیب شما نسبت دهند، شما چه احساسی خواهید داشت؟ چگونه با چنین مطلب کذبی مقابله می‌کنید؟ امیدوارم روزی حفظ فرهنگ و هنرمان دغدغه همه ما باشد و همه ما میراث ادبی‌مان را سرمایه خودمان و نسل‌های پس از خودمان بدانیم و در حفظ و گسترش آن بکوشیم.
 
 
سه سال از شروع این کمپین گذشته است؛ بدون شک با طی کردن بخشی از مسیر، اطلاعات تازه‌ای بدست آمده و شاید شرایط نسبت به سه سال پیش تغییر کرده باشد. از نظر شما امروز کمپین با سه سال پیش آن چه تغییری کرده است؟
طی سه سال و نیم گذشته روند فعالیت کمپین رو به تکامل بوده است. از جمله روش‌های یافتن جعلیات، تشخیص و جداسازی آثار اصلی از متون جعلی و تعیین نحوه اعلام موارد جعلی.
در این راه با پیوستن استادان و خبرگان ادبیات به گروه اجرایی، تعیین صحت و سقم مطالب بسیار سریع‌تر و دقیق‌تر شده است؛ اما چون ملاک و مرجع ما کتاب است و کلیه فعالیت‌هایمان توسط افراد محدودی که قبول زحمت کرده‌اند انجام می‌شود، همیشه با کمبود زمان مواجه بوده‌ایم. بنابراین فعالیت کمپین را به مواردی که بیشترین انتشار را در فضای مجازی دارند و به شاعران و نویسندگان نام آشنا محدود کرده‌ایم.
در واقع با حجم عظیم جعلیاتی که در حال انتشار است، بررسی تمام مواردی که به‌عنوان سخنان سیاستمداران و مشاهیر غیرایرانی و یا مطالبی که تحت عنوان فرهنگ و رسوم ملی و آئینی منتشر می‌شود، امکان‌پذیر نیست. از طرفی با تغییر شکل جعلیات و روش‌های انتشار آنها هم مواجه بوده‌ایم. اگر زمانی یک مطلب جعلی به‌صورت متن پیامکی دست‌به‌دست می‌شد، امروزه با پیشرفت امکانات فضاهای مجازی با کلیپ‌های صوتی و تصویری و تقلید صدا و جلوه‌های سمعی و بصری روبه‌رو هستیم.
در یک سال اخیر دامنه جعلیات به برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی و به شکل مکتوب حتی به کتاب‌های درسی و کمک آموزشی هم کشیده شده است. یعنی علاوه بر مبارزه با انتشار جعلیات در فضای مجازی، حالا دغدغه ما جلوگیری از حضور رو به گسترش آنها در دیگر رسانه‌ها هم هست.
 
 
آیا شاعران جوان برای مطرح شدن از این تکنیک بهره می‌برند؟ یعنی شعر خودشان را به نام یکی از بزرگان مطرح می‌کنند و بعد می‌گویند که این شعر من است یا عکس آن.
بعضی نوقلمان جوان و جویای‌نام برای مشهور شدن عجله دارند و گاهی به شیطنت می‌پردازند. روش کار آنها اینگونه است که زیر شعر یا متنی از خود نام شاعر بزرگی مثلا بانو سیمین بهبهانی را می‌نویسند و آن متن را به تمام گروه‌های ادبی و خانوادگی و ورزشی و سیاسی و جوک و سرگرمی می‌فرستند؛ بعد از یک هفته که آن مطلب به واسطه نام یک شاعر بزرگ دست به دست شد و مورد توجه مخاطبان قرارگرفت، آن شاعر نوپا شروع به بیانیه دادن می‌کند که «ای داد بیداد به دادم برسید که فلان شعر مرا عده‌ای به نام دیگری منتشر کرده‌اند.» با این روش هم نام خود را در کنار نام یکی از شاعران نام آشنایمان مطرح می‌کند، هم این شائبه را به وجود می‌آورد که چون شعرش در حد آثار بزرگان است، چنین اشتباهی به وجود آمده و هم با مظلوم‌نمایی حس ترحم مردم ساده دل‌مان را برمی‌انگیزد تا شعرش را با نام خودش بازنشر کنند. پس از یک هفته او شاعری می‌شود مشهور ولی ضربه‌ای که به ادبیات می‌زند همان ضربه‌ای است که جاعلان متون ادبی به ادبیات‌مان می‌زنند.

در وضعیت عکس این حالت، کاری است که بعضی از جاعلان انجام می‌دهند. به هر حال این افراد برای تولید محتوای کانال‌ها و گروه‌ها و بساطی که درست کرده‌اند و جلب مخاطب نیاز به متن‌های ادبی و شعر دارند، گاهی این ناشران جعلیات شعری از یک شاعر جوان یا غیرمعروف را با نام یکی از چند شاعر معروفی که عموم مردم می‌شناسند همراه می‌کند تا مطلب کذبی که تهیه کرده بیشتر بازنشر شود و افراد بیشتری را به کانال خود جذب کند. در این وضعیت هم حقوق مولف پایمال می‌شود و یک شاعر برای اینکه احقاق حق کند مجبور است زمان و انرژی بسیاری را صرف مقابله با اینگونه موارد جعلی کند.
 
این کمپین به سمت سرقت ادبی هم حرکت خواهد کرد؟ یعنی در ادامه و با اضافه شدن مترجمان این امکان وجود دارد تا دست شاعرانی که از شاعران خارجی سرقت می‌کنند، رو شود؟
کمپین با محدودیت نفرات و زمان مواجه است. در حال حاضر تمرکز ما بر میراث کهن ادبی و شاعران نام آشنای معاصرمان است. حکایت سرقت ادبی، یک موضوع حقوقی است و دعاوی مطروحه در وزارت ارشاد قابل پیگیری است. البته به شرطی که شکایتی مطرح شود، ولی مسلما یک شاعر فرانسوی هیچگاه از کپی شدن آثارش به زبان فارسی مطلع نخواهد شد. به نظر من بسیاری از دعاوی بین شاعران در مورد سرقت ادبی، بدون شکلگیری سندیکای صنفی شاعران به نتیجه نخواهد رسید.
سرقت ادبی یک جرم است که ساز و کار مقابله با آن در قانون دیده شده است؛ اما مدعی‌العمومی برای آن وجود ندارد. از وزارت ارشاد هم نمی‌شود انتظار رسیدگی داشت؛ چراکه اولا وظایف و محدوده عملکرد ممیزان مشخص است؛ ثانیا ممیزان نه تمام کتاب‌ها و وبلاگ‌ها و صفحات مجازی را خوانده‌اند و نه تمام متون را در حافظه خود دارند.
 
در صحبت‌های خود به انتشار جعلیات در رسانه‌های جدید اشاره کردید و به تازگی در یکی از مطالب منتشر شده از سوی این کمپین به صحبت‌های جعلی محمدرضا گلزار اشاره شده است. این جعلیات چقدر به صدا و سیمای ما راه پیدا کرده است؟ وقتی در برنامه‌ای که با هدف ترویج کتابخوانی راه‌اندازی شده، چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد، بدون شک باید نمونه‌های آن در برنامه‌های دیگر هم زیاد باشد.
 
پیش از این گفتم، امروزه داریم بازتاب جعلیات را در برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی، سخنرانی اهالی سیاست و حتی کتاب‌های درسی و غیردرسی می‌بینیم. موارد استفاده از این متون جعلی بسیار زیاد است و تاکنون هیچ عکس‌العملی از هیچ مقام مسئولی مشاهده نکرده‌ایم. ابتدا باید این دغدغه در بین مسئولانی که وظیفه فرهنگی دارند به وجود بیاید تا پیگیر چنین مواردی باشند.
مورد آقای گلزار، فقط یک نمونه است. میزان آگاهی ادبی و سطح مطالعات وی برای تولیدکنندگان یک برنامه تلویزیونی اصلا مهم نیست. در این گونه برنامه‌ها که فقط جذب مخاطب مهم است و تولید برنامه فرهنگی بهانه دریافت بودجه است نیاز به یک چهره معروف یا جذاب است و گرنه مگر کارشناس خبره ادبیات کم داریم؟
آقای گلزار یک مجری است که متنی در اختیار او قرار گرفته است. تولیدکننده آن متن جعلی، نویسنده برنامه است و کسی که باید جوابگو باشد، تولیدکننده برنامه و سایر مقامات مسئول هستند.
مهم این است که باید باور کنیم، هر چند دسترسی به مطالب در فضای مجازی بسیار آسان است، اما فضاهای مجازی منابع موثقی نیستند. باید بدانیم مرجعی معتبرتر از کتاب نیست و بازیچه جاعلان در بازی جذب مخاطب نشویم. چنین مواردی فقط به جعلیات ادبی محدود نمی‌شوند. مگر یک گزارشگر ورزشی به یک شیطنت مجازی استناد نکرد و اطلاعاتی جعلی در مورد سازنده یک ورزشگاه را در یک برنامه پرمخاطب اعلام نکرد؟ امروزه رسانه‌ها تغییر ماهیت داده‌اند. بازیگران، خواننده‌ها و ورزشکارانی هستند که صفحات مجازی‌شان بیشتر از خیلی از روزنامه‌ها و شبکه‌های رادیو و تلویزیونی مخاطب دارد. این افراد باید سنگینی بار مسئولیت چند میلیون مخاطب را درک کنند. متاسفانه امروزه همین افراد بزرگترین ناشران جعلیات هستند و کاملا از عواقب فرهنگی نشر اکاذیب بی‌خبرند و تقریبا هیچگاه پاسخگوی پیام‌های مکرری که برای آنها ارسال می‌کنیم نبوده‌اند.
 
با همه این تفاسیر شما چطور به سراغ مطالب می‌روید و این مطالب را از کجا گیر می‌آورید؟
یکی از فعالیت‌های روزانه گروه اجرایی کمپین رصد فضاهای مجازی پرمخاطب و جمع‌آوری آثار منسوب به بزرگان ادبیّات و شخصیّت‌های تاریخی در فضای مجازی است. دیگر منبع کمپین دریافت نمونه‌هایی است که همراهان کمپین برای ما ارسال می‌کنند. با توجه به گستردگی فضاهای مجازی، همراهی عزیزانی که با دغدغه‌ای مشابه ما به کمپین پیوسته‌اند تاکنون بسیار مفید بوده است.
 
 
یک سری از شعرها هنوز در حال انتشار با اسامی جعلی است و هنوز بعد از گذشت سه سال مردم قبول نکرده‌اند که مثلا شعر «گندم‌زار» از نیما نیست. با این حال به نظر شما آیا این کمپین در مدت زمان فعالیت خود تاثیرگذار بوده است؟
متاسفانه ما با معضل مطالعه کتاب و منابع معتبر روبه‌رو هستیم. باید باور کنیم که خواندن مطالب منتشر شده در گروه‌های دوستانه و خانوادگی و کانال‌های سرگرمی و اخبار و به اصطلاح فرهنگی‌، مطالعه محسوب نمی‌شود. باید یاد بگیریم اگر کسی دسترسی به کتاب ندارد، می‌تواند به سایت‌های معتبر یا نسخه pdf مراجعه کند. باید بپذیریم بسیاری از کسانی که مطلبی را به گروهی ارسال می‌کنند، خودشان آن را نمی‌خوانند و حتی اگر بخوانند از صحت و سقم آن اطمینان ندارند، حالا فرقی ندارد شعری منسوب به نیما یوشیج باشد یا شایعه فاسد بودن واکسن آنفولانزا که از سال ۹۰ تاکنون دارد به‌صورت ایمیل یا پیامی درون گروهی بازنشر می‌شود. ما تاثیر کمپین را با افزایش تعداد اعضای آن متوجه می‌شویم. همین که این دغدغه در عموم مردم به‌ وجود آمده و هر متنی را به راحتی  نمی‌پذیرند. ما با افزایش ارسال موارد مشکوک به کمپین مواجه بوده‌ایم و همین که در یک گروه مجازی مشاهده می‌کنیم به جز اعضای گروه اجرایی، افراد دیگری هم هستند که جعلی بودن یک متن را گوشزد می‌کنند، برای ما موجب دلگرمی است؛ با این حال باید بپذیریم که این جعلیات از بین نمی‌روند. وقتی مطلبی جعلی نوشته می‌شود، هر چه عامه پسندتر باشد متاسفانه با سرعت بیشتری منتشر می‌شود. این مطالب جایی می‌مانند و مجددا در سالروز تولد یا وفات یک شاعر دو‌باره مانند سیل به راه می‌افتند.
 
 
ما امروز در دریایی از جعلیات قرار داریم. کار شما چقدر به چشم می‌آید؟
دریا زیباست. برای جعلیات بهتر است از همان مثال سیل استفاده کنیم، غیرقابل مهار و مخرب. کمپین مبارزه با نشر جعلیات تاکنون در مورد حدود هزار متن و شعر جعلی اطلاع‌رسانی کرده است، اما این تعداد فقط مربوط به مواردی است که بیشترین بازنشر را در فضاهای مجازی داشته‌اند وگرنه آمار متون جعلی چندین برابر موارد اعلام شده است. فعالیت اصلی کمپین، اعلام جعلیات نیست. ما کمپین اعلام جعلیات نیستیم، کار ما مبارزه با نشر جعلیات است و مهم‌ترین قدمی که می‌توانیم برداریم این است که فرهنگ مبارزه با نشر جعلیات را به عموم مردم بشناسانیم و این دغدغه را گسترش دهیم. مردم باید بدانند ادبیات ما ارزشمندترین میراثی است که به ما رسیده است و در قبال حفظ و صیانت از آن همه ما مسئولیم. جلوگیری از ایجاد خدشه بر چهره ادبیات معاصرمان وظیفه ماست. پاک کردن لکه‌های آلوده جعلیات و جلوگیری از گسترش این آلودگی فقط از عهده یک گروه برنمی‌آید و نیاز به آگاهی و عزم عمومی دارد. جعلیات یکی از آسیب‌ها و در حال حاضر از موارد عمومی و طبیعی فضاهای مجازی است. این سیل می‌آید؛ ما باید به روش‌های مهار آن فکر کنیم و به مردم بیاموزیم که در مسیر سیلاب خانه نسازند. ما باید آگاهی‌مان را بر پایه مراجع موثق بنا کنیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها