به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (اینا) – رضا دستجردی: کارل گوستاو یونگ روانپزشک، رواندرمانگر و روانشناس سوئیسی است که مکتب روانشناسی تحلیلی را بنیان نهاده، صاحب تألیفات بسیاری در حوزههای مطالعاتی فوق است. از وی، آثار بسیاری نیز به فارسی ترجمه شده که «انسان و سمبلهایش»، «خاطرات، رویاها، اندیشهها» و «انسان در جستوجوی هویت خویشتن» از پرفروشترینهاست. «کتابهای سیاه» یونگ که مقدمهی نگارش «کتاب سرخ» گشت، از جمله آثار قابل توجه یونگ است که به فارسی ترجمه نشده و خوانش آن میتواند زمینه شناختی حائز اهمیت از این روانشناس شهیر بدست دهد.
«کتابهای سیاه» مجموعهای متشکل از هفت دفتر خاطرات است که کارل گوستاو یونگ عمدتاً بین سالهای ۱۹۱۳ تا ۱۹۳۲ ثبت و به رشته تحریر درآورد. به دلیل رنگ جلد پنج دفتر خاطرات آخر (جلد دو دفتر اول قهوهای است) به این آثار، «کتابهای سیاه» گفته میشود.
بخشی از شرح وقایع روزانه یونگ که مورد توجه ویژه قرار میگیرد، از دومین دفتر از هفت دفتر خاطرات، در شب ۱۲ نوامبر ۱۹۱۳ آغاز میشود. انگیزه یونگ انجام یک «آزمایش» دشوار روی خود بود که طی آن، بدون توجه به وقایع روزمره زندگی عادیاش، با محتویات ذهن خود مواجهه میگشت. نوشتههای این دفتر خاطرات تا چندین سال بعد ادامه یافت و شش دفتر بعدی را نیز دربرگرفت. یونگ در این دفترها، تجربیات تخیلی و رؤیایی خود را در طول دوره تحولی که «رویارویی با ناخودآگاه» مینامید، ثبت کرده است.
این دفاتر، بعدها به اساس متن «کتاب سرخ یونگ: کتاب جدید» بدل گشت. اکثر نوشتههای این دفاتر پیش از سال ۱۹۲۰ نگاشته شد، با این وجود، یونگ حداقل تا سال ۱۹۳۲ به نوشتن گاهبهگاه متون خود ادامه داد. «کتاب سرخ» یونگ حاصل تجربه «روبهرویی با ناخودآگاه» است. یونگ تصاویری میدید و صداهایی میشنید و نگران بود که دچار روانپریشی یا اسکیزوفرنی باشد. وی بر این باو بود که این یک تجربه ارزشمند است، بنابراین در خلوت، به خود القای توهم یا به زبان خودش خیالپردازی میکرد. یونگ بعدها این وقایع را در یک دفتر سرخ از جنس چرم ثبت و بعدها منتشر کرد.
یونگ خیالپردازیها یا رؤیاهای آگاهانه برانگیخته شده خود را در «کتابهای سیاه» ثبت میکرد. این دفترهای خاطرات، دفتر ثبت خاطرات بالینی یونگ هستند که همزمان با «سختترین آزمایش» او که وی بعدها آن را «سفر اکتشافی به قطب دیگر جهان» توصیف کرد، به رشته تحریر درآمد. یونگ بعدها این فرآیند را «تخیل اسطورهای-شعری» نامید. وقایع و رؤیاها هر شب در دفترهای خاطرات «کتاب سیاه» ثبت میشدند. نخستین نگاشته این دفاتر در ۱۲ نوامبر ۱۹۱۳ با این عرضحال آغاز میشود:
«روح من، روح من، کجایی؟ صدایم را میشنوی؟ سخن میگویم، تو را صدا میزنم – کجایی؟ بازگشتهام، دوباره اینجایم. گرد و غبار همه سرزمینها را از تن تکاندهام و به سوی تو آمدهام، کنارت هستم. از پس سالهای طولانی سرگردانی، دوباره به سوی تو آمدهام…».
«هنوز مرا میشناسی؟ جدایی چقدر طول کشید! همهچیز عوض شده. چطور تو را پیدا کردم؟ سفرم چقدر عجیب بود! با چه زبانی بگویم که در کدام مسیرهای پر پیچوخم، تنها یک ستاره بود که راه رسیدن به تو را نشانم میداد؟ روح فراموش شده من! دستت را به من بده. روح طرد شدهام! دیدن دوباره تو، چه شادمانی زائدالوصفی برایم به ارمغان آورد. زندگی مرا به سوی تو بازگردانده است. روح من! سفر من با تو ادامه دارد».
نگارش یادداشتهای یونگ تا تابستان ۱۹۱۴ ادامه یافت. پس از آن بود که وقفهای در تحریر نوشتههای دفتر خاطرات یونگ بین ژوئن ۱۹۱۴ و اواخر تابستان ۱۹۱۵ رخ داد. در این دوره، یونگ، نخستین پیشنویس «کتاب جدید» را به نگارش درآورد.
پس از آغاز جنگ جهانی اول در اوت ۱۹۱۴، یونگ دریافت که تجربیات رؤیاییاش در طول سال گذشته نه تنها اهمیت شخصی داشته، بلکه با حیاتی فرهنگی نیز گره خورده است. وی طی سالهای ۱۹۱۴-۱۹۱۵، سه دفتر خاطرات تکمیلشدهاش را گردآوری کرد و بر هر بخش، تفسیری افزود. این پیشنویس بعدها نقطه آغاز نگارش «کتاب سرخ» گشت.
در ماه اوت ۱۹۱۵، پس از تکمیل اولین پیشنویس «کتاب جدید»، رویدادهای رؤیایی و نوشتههای روزانه از سر گرفته شد. تا سال ۱۹۱۶، یونگ شش دفتر از هفت دفتر خاطرات خود را تکمیل کرده بود. نوشتههای یونگ پس از حدود سال ۱۹۲۰ پراکنده شد، اما حداقل تا سال ۱۹۳۲ گهگاه، مطالبی به هفتمین و آخرین «دفتر سیاه» افزوده میگشت.
باربارا هانا که زندگینامه یونگ را به نگارش درآورده، در طول سه دهه پایانی عمر این رواندرمانگر شهیر با وی نشست و برخاست داشت. وی تجربیات خیالی یونگ را که در خاطراتش بازگو شده، با مواجهه منلائوس با پروتئوس در «ادیسه» مقایسه میکرد. به گفته این زندگینامهنویس: «یونگ میگفت هرگز اجازه ندهید چهرههایی که با آنها روبرو بوده، تا زمانی که نگفتهاند چرا بر او ظاهر شدهاند، وی را ترک کنند». سونو شمداسانی استاد کالج دانشگاهی لندن، متخصص در آثار یونگ، نیز ویراستار اولین نسخه «کتاب سرخ» یونگ، در مقدمه خود بر «کتاب جدید» مینویسد:
«یونگ از دسامبر ۱۹۱۳ به بعد، رویهاش این شده بود که تعمداً خیالی را در حالت بیداری برمیانگیخت و سپس همچون یک درام وارد آن میشد. این خیالپردازیها را میتوان گونهای تفکر نمایشی به شکل تصویری دانست … او به یاد میآورد که همواره پرسشش این بود که ببیند وقتی دیگر هوشیار نیست چه اتفاقی میافتد. نمونه رویاها نشاندهنده وجود فعالیت زمینهای بود و او میخواست به این فعالیت، درست مانند زمانی که فرد روانگردان مسکالین مصرف میکند، امکان ظهور دهد».
«کتابهای سیاه کارل گوستاو یونگ ۱۹۱۳-۱۹۳۲» ویراسته سونو شمداسانی در اکتبر ۲۰۲۰ به چاپ رسید.
نظر شما