یاشار هدایی، کارشناس نشر در یادداشتی به یکی از کتابهای حوزه فولکلور به نام «لای لای؛ بایاتی مادر»، اثر جعفر خضوعی پرداخته است.
کتاب «لای لای؛ بایاتی مادر» به قلم شیوای جعفر خضوعی، از تازههای نشر در عرصه ادبیات آذری است که در آن نه تنها به گردآوری «بایاتی»ها (گونهای از شعر دوبیتی)؛ که به تحلیل آنها نیز پرداخته شده است و از این رو نشر این کتاب را باید، تولدی فرخنده در عرصه فرهنگ و ادب آذربایجان دانست، زیرا:
نویسنده در این کتاب، تنها به جمعآوری صرف بسنده نکرده است و به رغم ورود در قلمرو وسیعی چون «بایاتی»ها، با روشمندی توانسته است الگویی از ساختار هرمی و گونهشناسی بایاتی عرضه کند. به نحوی که از سرشاخه بایاتی بهعنوان «شاهکار و گل سر سبد ادبیات عامه در آذربایجان» به گونههای «لای لای»، «نازلاما» و «اوخشاما»، «سایا» و ... است.
نویسنده در این اثر تحقیقی که از قریب به هشتاد منبع معتبر بهره برده است، تنها به گونهشناسی «بایاتی» اکتفا نکرده و «بایاتی» را در پهنه جغرافیایی ترکزبانان نیز مورد مداقه قرار داده است و علاوه بر این در یک مطالعه تطبیقی به مقایسههایی چون تفاوتها و تشابههای بایاتیها با «هایکو»های ژاپنی پرداخته است.
نثر شیوا و زبان قدرتمند کتاب که طلیعه آن در دیباچه رویت میشود، برای مخاطب دلنشین و جذاب است. چندان که در مقدمه میخوانیم:
«بایاتی؛ زمزمه آرزوها و واگویه بخت دخترانی است که در پشت دار قالی قد کشیدند. بایاتی؛ با تجلی و تلاطم عشق مادر به فرزند است. بایاتی؛ درسنامه پدر برابر فرزند است. بایاتی؛ نعره دل چوپان تنها با ییلاق است. بایاتی؛ ترانه سوزناک عاشقان دلسوخته است. بایاتی؛ درس عفت و عزت است. بایاتی؛ شرح مردانگی و آزادگی است. بایاتی؛ سکانس دیدار دو عاشق در خلوتی کمیاب است. بایاتی؛ نغمه وصل و نوای هجران است. بایاتی؛ سوز غربت است و سودای وطن. بایاتی؛ منشور اخلاق و پندنامه زندگانی است... سازی است که در پردههای مختلف کوک میشود و در دستگاههای مختلف به آواز در میآید. بایاتی؛ در حال ویژه مادر که کوک شه، میشود: «لای لای»، «نازلاما»، «اوخشاما» که با فرزند پیوند دارد.»
بدین ترتیب نویسنده موفق شده است به رغم رویکرد تحقیقی و تئوریک خود که مناسب مخاطب خاص است، برای مخاطب عام نیز کتابی خواندنی عرضه کند.
در استفاده از منابع نیز، نویسنده علاوه بر منابع مکتوب، در بخشهایی از کتاب با رجوع به خاطرات خود، از منبع اصلی بایاتیها، یعنی نقل سینهبهسینه، بهره جسته است. بهعنوان نمونه در صفحه سیزده کتاب میخوانیم:
«روزی در دامنه کوه قوشاداغ ( واقع در جنوب اهر) با کهنسالی باب سخن گشوده بودم. تنها بود و مشغول آبیاری مزرعه لوبیا. از تنهاییاش میگفت و در ادامه از فرزندش که در دیار غربت بود، یاد کرد و چون سخن به دوری فرزند رسید، بایاتی در او شکفت و گفت:
«عزیزینم قوشا داغلار
وئریب سیز باش باشالاغلار
ائیلین بالام گوروکسون
دونه سیز داشا داغلار»
و طرفه آنکه نویسنده در این نقطه متوقف نشده است و در ادامه خاطرات خود، هفت نوع خوانش متفاوت از همین قطعه بایاتی را نیز ارائه کرده است.
کتاب «لای لای، بایاتی مادر» اگر چه در حوزه ادبیات بزرگسال قابل تعریف است، اما بهصورت غیرمستقیم به ادبیات کودکان نیز مربوط میشود و بهعنوان منبعی برای لالاییهای کودکانه، قابل رجوع است. از این رو میتواند دایره مخاطب خود را از مادران تا نظریهپردازان و منتقدین ادبی گسترش دهد.
کتاب «لای لای ، بایاتی مادر» با طرح جلدی تصویری که البته میتوانست و بهتر بود عکسی مستند باشد، حاوی المانها ونشانههای بومی است. این کتاب در 180 صفحه و در قطع رقعی از سوی انتشارات شمیسا در شهرستان اهر منتشر شده است.
نظر شما