جمعه ۲۴ فروردین ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۰
فرش‌بافی در مشهد تا اوایل دهه 80 رونقی نسبی داشت

حسین کمندلو، نویسنده کتاب «شاهکارهای فرش‌بافی مشهد در عصر قاجار» می‌گوید که فرش مشهد در دوران قاجار اعتبار خاصی پیدا کرد و تا اوایل دهه 80 شمسی نیز رونقی نسبی داشت، اما کارخانه‌های نوظهور فرش ماشینی بازار آن را از رونق انداخته‌اند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به تازگی کتاب «شاهکارهای فرش‌بافی مشهد در عصر قاجار» نوشته حسین کمندلو با شمارگان هزار نسخه، 201 صفحه و بهای 55 هزار تومان از سوی موسسه تالیف، ترجمه و نشر آثار هنری (متن) فرهنگستان هنر روانه کتابفروشی‌ها شده است.

در این اثر پژوهشی برای نخستین‌بار به صورتی نظام‌مند و آکادمیک، تاریخچه و پیشینه فرش‌بافی در مشهد و همچنین چگونگی بافت آن و طرح‌ها و نقش‌ها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و نمونه‌های ارزشمند تاریخی آن معرفی شده است. بخش‌ انتهایی کتاب نیز آلبومی غنی شامل 200 عکس از مجموعه قالی‌های مشهد در طرح‌های مختلف و عکس‌هایی جزیی از ساختار آن‌هاست.
 
حسین کمندلو، نویسنده این کتاب هم‌اکنون به عنوان عضو هیات علمی دانشکده هنر دانشگاه سمنان به تدریس و پژوهش اشتغال دارد. از دیگر تالیفات منتشر شده او می‌توان به «طرح و نقش در فرش‌های عشایری روستایی خراسان شمالی» اشاره کرد. به مناسبت انتشار «شاهکارهای فرش‌بافی مشهد در عصر قاجار» با این پژوهشگر حوزه فرش‌ گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه آن را مطالعه خواهید کرد.

فرش‌بافی در مشهد چه پیشینه‌ای دارد و معمولا هنرمندان برای بافت از چه طرح‌ها و نقش‌هایی استفاده می‌کردند؟
از دوران صفویان تا دوران معاصر فرش‌های مشهد بیشتر با طرح افشان شاه‌عباسی، یعنی بدون لچک یا ترنج و تنها با نقوش ختایی، تزیین شده‌اند و طراحان فرش در میان گل‌ها و برگ‌های ختایی اسلیمی‌های ابری (ابر چینی یا ماری) را در کمال زیبایی ترسیم می‌کردند. عمده رنگ‌های به کار رفته در حاشیه و متن فرش‌های مشهد لاکی قرمزدانه، سورمه‌ای و کرم است و این سنت رنگ‌بندی همچنان ادامه دارد.

بیشتر محققان خارجی در کتاب‌ها و مقالاتی که در مورد فرش ایران نوشته‌اند، فرش‌های شرق ایران را که در عصر صفویان بافته‌ شده‌اند، با نام هراتی معرفی کرده‌اند. در این میان سیسیل ادواردز در کتاب «قالی ایران» این نظریه را رد کرده و اعتقادی به فرش‌بافی در شهر هرات و ایجاد کارگاه سلطنتی توسط شاهرخ و جانشینان او در عصر تیموریان و یا بعد از آن ندارد. با این حال الگوی فرش‌های افشان شاه‌عباسی را می‌توان بر کاشی‌کاری یکی از ایوان‌های مسجد گوهرشاد مشهد (821ق/ 1418م) مشاهده کرد. قالی افشان شاه‌عباسی محفوظ در موزه فرش آستان قدس رضوی با همین الگو در عصر صفویان بافته شده است. برخی معتقدند که این قالی در مشهد مقدس و به دستور شاه‌ عباس اول برای حرم مطهر رضوی بافته شده است. بنابراین نخستین دوره فرش‌بافی مشهد به دوران صفویه بازمی‌گردد.
 
دوره‌های بعدی فرش‌بافی در مشهد به چه دوره‌ای تعلق دارد؟
دومین دوره فرش‌بافی در مشهد را می‌توان به اواسط دوران قاجاریه نسبت داد. در این دوران هنرمندان و صنعتگرانی از نواحی معتبری همچون تبریز و کرمان به مشهد کوچ کرده و در کنار تولیدکنندگان مشهدی، با الگوبرداری از آثار شاخص عصر صفویان اقدام به تولید فرش کردند. فرش مشهد در عصر قاجار اعتباری خاص پیدا می‌کند به‌طوری‌که در اوایل حکومت پهلوی برخی از کاخ‌های تازه تأسیس، با فرش‌های بافت مشهد مفروش شده‌اند.
در اواخر دوران قاجار و اوایل دوران پهلوی علاوه بر قالی افشان شاه‌عباسی عصر صفویان، نوع دیگری از قالی افشان بافته می‌شود که گل‌های ظریف و کوچکی دارد و با عنوان افشان گل ریز شناخته می‌شود. تولیدکنندگان مشهدی با توجه به سلیقه خریداران و بازار هدف سایر طرح‌های مشهور عصر صفویان همچون شیخ صفی، موج و دریا، چلسی و... را نیز بافته‌اند که برخی از آنها زینت بخش موزه‌ها و کاخ موزه‌های ایران هستند.
 
با ایجاد ثبات و رونق اقتصادی در ایران، هنرمندان و صنعتگران متعددی در مشهد کارگاه‌های فرش‌بافی، رنگرزی و طراحی ایجاد کردند. به استثنای فرش‌های نفیس و گران قیمتی که در کارگاه‌های شاخص مشهد تولید می‌شدند، حفظ سنت‌های طراحی و رنگرزی عصر صفویان، رج‌شمار پایین، مواد اولیه مرغوب از مهم‌ترین ویژگی‌های فرش‌های بافت مشهد هستند. تمامی عوامل ذکر شده به همراه قیمت مناسب و به نسبت ارزان کالای تولید شده، باعث می‌شود که طبقه متوسط به پایین اقبال زیادی به قالی‌های تولید شده در مشهد داشته باشند و ما شاهد رونق و اعتبار آن تا اوایل دهه 80 شمسی باشیم.
 
پیشتر پژوهشی در قالب کتاب درباره فرشبافی مشهد در عصر قاجار انجام و منتشر شده بود؟
با نگاهی به بافته‌های مشهد از دوران صفویان تا دوران معاصر شاید بتوان گفت آثار تولید شده در اواخر دوران قاجار تا اواسط دوران پهلوی جایگاه و اعتبار ویژه‌ای در هنر فرش‌بافی ایران داشته‌اند و محققان بسیاری همچون سیسیل ادواردز در کتاب «قالی ایران»، تورج ژوله در کتاب «برگی از قالی خراسان»، شیرین صوراسرافیل در کتاب «طراحان بزرگ فرش ایران» احمد دانشگر در کتاب «فرهنگ جامع فرش ایران» و تنی چند از پژوهشگران به تولیدکنندگان و فرش‎‌های شاخص آن پرداخته‌اند که جای تقدیر و تشکر دارد.


 
درباره سختی‌های این پژوهش هم مختصری توضیح دهید؟ برای بررسی و تحلیل ساختاری نمونه‌های آثار، دسترسی به آنها چگونه بود؟
در کتاب «شاهکارهای فرش‌بافی مشهد در عصر قاجار» سعی شده آثار موجود در موزه‌ها و کاخ موزه‌های ایران معرفی شوند و در این میان به تاریخ فرش‌بافی در خراسان، برخی از هنرمندان و تولیدکنندگان فرش مشهد نیز اشاره شده است. حمایت معنوی و مادی فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران باعث شد این کتاب سرانجام گیرد و موانع پیش‌رو را تا حدی سهل و آسان شوند و موزه‌ها و کاخ موزه‌ها در حد توان (هر چند اندک) همکاری لازم را داشته باشند. در هنگام پژوهش و مطالعه فرش‌ها شاید مهمترین مشکل ابعاد بسیار بزرگ برخی از آثار محفوظ در موزه‌ها و کاخ موزه‌ها است، همین امر باعث می‌شود دسترسی به آثار موجود در انبار یا گنجینه‌ها سخت‌تر و یا غیرممکن شود.
 
مواردی این‌چنین باعث می‌شود تا برخی از محققان نگاهی گذرا به فرش‌های مشهد داشته باشند و آثار بافته شده در این دوران را شاخص و استادانه بدانند، در صورتی که با مشاهده فرش‌های محفوظ در موزه‌ها و کاخ موزه‌های ایران می‌توان کارهای شاخص، متوسط و گاه ضعیفی را مشاهده کرد که بنا بر نیاز یا نوع سفارش بافته شده‌اند.
 
وضعیت کنونی هنر - صنعت فرش‌بافی در مشهد چگونه است؟

نمی‌خواهم وضعیت هنر - صنعت فرش‌ در مشهد مقدس را با دوران قاجار یا پهلوی مقایسه نخواهم کرد، چون هیچ‌کدام از این دوره‌ها را به چشم ندیدم، اما می‌توانم فاصله بین تیرماه سال 1382 شمسی را‌ تا فروردین 1397 اینچنین توصیف کنم: پیشتر بازار فرش مشهد سرشار از رونق و جنب ‌و جوش بود، چراغ اغلب حجره‌های فرش‌فروشی روشن و مشتریان ایرانی و خارجی در رفت و آمد بودند. مرمت‌گران، طراحان، ابزار فروشان و باربران متعددی در گوشه و کنار بازارهای شاخص مشهد فعال و پرکار بوده‌اند، این‌ها جلوه نمایان بازار فرش بود و می‌توان بافندگان، رنگرزان، نخ‌تابان، ابزارسازان و... را نیز به این فهرست بلند بالا اضافه کرد که در گوشه و کنار شهر مشهد و یا روستاهای اطراف فعالیت می‌کردند، اما در سال‌های اخیر نیمی از بازار بزرگ مشهد با حجره‌ها و بازارچه‌های فرش فروشی متعدد از بین رفته است.

چراغ‌های اغلب حجره‌‌های سرای مهدیه، سرای سعید و سرای امیر در خیابان خسروی نو، خاموش شده‌اند، تلخ‌ترین تصویر را نوروز امثال در سرای مهدیه مشهده کردم، در انتهای حجره‌ای نیمه روشن قالی ماشینی با طرح پیش پا افتاده و ضعیف آویخته و در معرض فروش قرار داده بودند. با اینکه نیروهای با استعداد و تازه نفس دانشگاهی وارد بازار فرش شده‌اند اما کارخانه‌های نوظهور فرش ماشینی بهترین‌ها را جذب خود کرده‌اند و بازار نیمه جان فرش دست‌باف، تنها نظاره‌گر این حقیقت تلخ است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها