رزا ناظم در ﻛﺘﺎﺏ «ﺳﻴﺪﺣﺴﻴﻦ ﻓﺎﻃﻤﻲ ﻭ ﺗﺤﻮﻻﺕ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺍﻳﺮﺍﻥ» ﺑﻪ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﺯﻧﺪﮔﻲ، ﻣﺒﺎﺭﺯﺍﺕ، ﺍﻧﺪﻳﺸﻪﻫﺎ ﻭ ﻧﻘﺶ «ﺳﻴﺪﺣﺴﻴﻦ ﻓﺎﻃﻤﻲ» ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻣﻌﺎﺻﺮ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺑه ویژه ﺷــﻜﻞﮔﻴﺮﻱ ﺗﺤﻮﻻﺕ ﺳﻴﺎﺳــﻲ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺳــﺎﻝﻫﺎﻱ 1329 ﺗﺎ 1332 ﺷﻤﺴﻲ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. این کتاب در سال 1388، برای نخستین بار توسط انتشارات آگاه منتشر شد. به مناسبت سالروز ترور نافرجام حسین فاطمی بر مزار محمد مسعود در تاریخ 25 بهمن سال 1330 با رزا ناظم گفتوگویی داشتهایم، وی این روایت را در کتابش بازگو کرده است که در پی میآید:
از چه منابعی برای نگارش این کتاب استفاد کردهاید؟
بخشی از منابع اسنادی این کتاب را در سازمان اسناد و کتابخانه ملی جستوجو کردم. بخشی دیگر را از مرکز اسناد کتابخانه مجلس و آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی و آرشیو اسناد وزارت خارجه استفاده کردم. شیوه پژوهشی این کتاب هم، مبتنی بر کار کتابخانهای است. علاوه بر اینها «روزنامه باختر» و «باختر امروز» که دکتر فاطمی منتشر میکرد و روزنامههایی که بعد از ملی شدن صنعت نفت، مقالاتی بر له یا علیه دکتر فاطمی مینوشتند، از منابع من برای این کتاب بودند.
آیا فاطمی پیش از حضور در کابینه مصدق هم سابقه فعالیت سیاسی داشته است؟
پیش از آن، دکتر فاطمی در عرصه مطبوعات فعال بود و ورود او به موضوعات سیاسی، با فعالیت مطبوعاتی در هجده سالگی همراه بود. در روزنامه برادرش که با نام «باختر» در اصفهان منتشر میشد، شروع به نوشتن کرد و خیلی سریع این نوشتهها، تم سیاسی پیدا کرد. ابزار او برای مخالفت با وضع موجود، مطبوعات بود. تا سال 1328 که خودش اقدام به انتشار روزنامه «باختر امروز» میکند و فعالیتهای سیاسیاش تندتر میشود.
انتشار نخستین مقالهاش با عنوان «یا مرگ یا آزادی» نشانگر مشی او در مطبوعات است. در دورانی که دکتر فاطمی فعالیت مطبوعاتی میکرد، چه در روزنامه «باختر» و چه در «باختر امروز»، بارها و بارها، او را از اداره راهنمایی نامهنگاری که وظیفهاش، سانسور مطبوعات بود، میخواستند و مورد بازجویی قرار میدادند. برای چاپ مطالب در مطبوعات، نیاز بود تا این اداره، مهر «روا برای چاپ» را روی آن بزند. فاطمی از همان ابتدای کارش، به خاطر مقالات تندی که مینوشت برای این اداره، نامی شناخته شده بود.
او از همان اوایل کارش و با توجه به مطالبی که مینوشته به عنوان یک روزنامهنگار صاحب ایده و خوش ذوق، هم حساسیت حکومتیها را بر میانگیزد و هم جامعه روشنفکری همروزگارش او را میشناسند. نخستین مطلبی که از او در مطبوعات منتشر میشود، یک مقاله ادبی با عنوان «ای کبوترها» است که در سال 1317 منتشر شد و در ستایش آزادی بود.
پس سابقه سیاسی او به فعالیتهای مطبوعاتی محدود میشد؟
از جمله فعالیتهای سیاسی دیگر او، پیش از حضور در کابینه دکتر مصدق این بود که بعد از رفتن و خروج رضاشاه از ایران، فاطمی در مسجد نو اصفهان، بزرگداشتی برای سیدحسن مدرس برپا میکند. در این بزرگداشت خودش به ایراد سخنرانی میپردازد و مبارزات مدرس را بررسی میکند. برای اولین بار در همان مجلس است که فاطمی عنوان شهید را برای مدرس استفاده میکند. این جلسه بدون روضهخوانی و فقط با خطابه ایشان تمام میشود.
اما به طورکلی میتوان گفت عمده فعالیتهای او قبل از ورود به کابینه مصدق در عرصه مطبوعات است که میتواند از آن تجربه در حوزه فعالیتهای سیاسی هم استفاده کند. اما بهطورکلی میتوان گفت دکتر فاطمی، شخصیت خاصی داشت و شباهتهای زیادی بین محمد مسعود و دکتر فاطمی بهلحاظ جسارت و بلندپروازی که داشتند وجود داشت. هر دو خیلی عملگرا و رادیکال با موضوعات برخورد میکردند و خیلی آزادمنشی داشتند. فکر میکنم همین آزاداندیشی و جسارتش هم باعث شد که او به دکتر مصدق خیلی نزدیک شود و بعد از مصدق، به نفر دوم در کابینه او تبدیل شود. فاطمی تاثیر زیادی در روند حرکت ملیگرایی داشت و بهطور کلی در تصمیمگیریها نقش موثری داشت. او بهعنوان چهره پیشگام جبهه ملی معرفی شد.
اولین بار در 20 آبان 1328 در هنگام شکلگیری جبهه ملی، مصدق و فاطمی در کنار هم دیده میشوند. در آن هنگام، مجلس پانزدهم کنار رفته بود و اینها برای انتخابات مجلس شانزدهم کار میکردند. سعی میکردند تا طی مبارزاتی، یکسری آزادیهای انتخاباتی از شاه بگیرند و تلاش میکردند تا تقلبها در این زمینه از بین برود. بعد از انتخابات مجلس شانزدهم اعتراض کردند چراکه تعداد زیادی از صندوقهای رأی به نام ملیون بود ولی در انتخابات تقلب میشود و آراء را تغییر میدهند. در همینجاست که دکتر فاطمی و مصدق کنار هم قرار میگیرند و جبهه ملی شکل میگیرد. آنها تحصنهای چندروزه در کاخ شاه داشتند و حتی یک روز هم تحصن غذایی میکنند تا اینکه در نهایت شاه قول میدهد که در مجلس شانزدهم تجدید نظر کند.
تحصنکنندگان در خانه دکتر مصدق گرد هم میآیند تا درباره جبهه ملی باهم همفکر شوند و اصلا عنوان «جبهه ملی» را دکتر فاطمی پیشنهاد میدهد و میگوید که باید یک گروه مطبوعاتی برای حمایت از جبهه ملی شکل بگیرد. بخش مهمی از فعالیتهای مطبوعاتی جبهه ملی با حمایت دکتر فاطمی در روزنامه «باختر امروز» انجام میشد و بهنوعی باختر امروز به ارگان مطبوعاتی جبهه ملی تبدیل شده بود. فاطمی پیش از آن هم در پاریس، دورههای آموزشی مطبوعاتی دیده بود و جزء نخبههای مطبوعاتی بود که قلم بینظیر و تاثیرگذاری داشت.
درباره ارتباط محمد مسعود و دکتر فاطمی بگویید؟
آشنایی این دو از زمان روزنامه «مرد امروز» محمد مسعود بوده است که با دکتر فاطمی دوست بودند. این روزنامه 5 سال منتشر میشد و اینها با هم ارتباط دوستی و همکاری داشتند. او برای ادامه تحصیل به پاریس رفته بود، از آنجا مقالاتی برای «مرد امروز» میفرستاد. بین محمد مسعود و فاطمی شباهتهای زیادی به لحاظ شخصیتی وجود داشت. فاطمی در کار مطبوعاتی او را سرمشق و الگوی خود قرار میداد و هر دو برای بیان سیاسی، ابزار مشترکی بهنام مطبوعات داشتند. هر دو قلم صریحی داشتند و خیلی بیپروا مینوشتند.
وقتی محمد مسعود ترور میشود، این اتفاق برای فاطمی باورناپذیر بود. او در سخنرانیهایش و مقالاتش تلاش میکرد یاد مسعود را زنده نگه دارد. مسعود خیلی دربار و خاندان پهلوی را مورد حمله قرار میداد. ابتدا میگفتند خانواده سلطنتی او را کشته اما بعدها حزب توده اعتراف میکند و مرگ مسعود را به گردن میگیرد. فاطمی در برخورد با نیروهای چپ احتیاط بیشتری میکرد. حتی در جریان ملیشدن صنعت نفت سعی میکرد تا آنها را بهعنوان نیروی بالقوه یا بالفعل مبارزه در نظر داشته باشد. اما مسعود همه گروههای سیاسی را از چپ تا متعصبین مذهبی و دربار، مورد حمله قرار میداد.
باتوجه به ملیگرا بودن دکتر فاطمی و حتی مبارزات ضداستعماری که داشته و تعطیلی سفارت انگلیس در دوره وزارت او، دلیل ترور فاطمی توسط فدائیان اسلام بر مزار محمد مسعود چه بود؟
باید شرایطی را که این ترور اتفاق میافتد در نظر بگیریم. زمانی است که نواب صفوی و رهبران درجه یک فداییان اسلام در زندان هستند و این تصمیم، توسط افراد میانی فداییان اسلام گرفته میشود. آقای عبد خدایی که ترور را انجام میدهد، در آن زمان 16 سال داشته و حتی دستش توانایی نگهداری کلت را نداشته است. در آن خلا رهبری فداییان اسلام، اینها از فرصت برای فشارآوردن به شاه و مصدق استفاده میکنند. فاطمی از یکسو معاون پارلمانی دکتر مصدق بوده و از سوی دیگر رابط دولت و شاه به حساب میآمده. عبد خدایی گفته است: «ما تصمیم گرفتیم که فاطمی را ترور کنیم تا بین مصدق و شاه اختلاف بیندازیم.» وقتی رابطه نخستوزیر و شاه خراب میشود اینها از فرصت استفاده میکنند تا برای آزادی رهبرانشان تلاش بیشتری کنند. چون در هنگام زندانیبودن نواب صفوی، اینها میکوشیدند به شاه و مصدق فشار بیشتری آورند. اما ترور فاطمی بر مزار محمد مسعود، یک اشتباه تاکتیکی بود.
از طرف دیگر، هنگامی که فدائیان اسلام، رزمآرا را ترور کرده بودند، متنی مینویسند تا اعلام کنند که این کار را به گردن میگیرند و این متن را برای انتشار به روزنامه «باختر امروز» میفرستند. فاطمی بخشی از شروع متن آنها را حذف میکند و متن را با کمی حذفیات چاپ میکند. همین اتفاق، سابقه ناراحتی فداییان اسلام از فاطمی را منجر میشود. از طرف دیگر این گروه از دولت مصدق بهعنوان مجری آرمانها و خواستههای خودشان ناامید شده بودند. علاوه بر آن خود را محق میدانستند که بتوانند امتیازاتی در این راستا به دست بیاورند. مصدق چون خود را ملزم به اصول مشروطه و قانون اساسی میدانست، نمیتوانست مجری خواستههای آنها باشد. پس در یک شرایط و تنگنای روانی آنها برای اینکه به خواست خودشان برسند تصمیم به ترور فاطمی میگیرند. چراکه فاطمی موثرترین فرد در کابینه دکتر مصدق بود. اما این تصمیم اشتباهی بود. کما اینکه آنها به هدف خودشان نرسیدند و تنها دکتر فاطمی برای مدتی از صحنه سیاسی حذف شد.
در دوران وزارت امور خارجه دکتر فاطمی در دولت مصدق، چگونه موفق به کشف مدارک جاسوسی انگلیس در ایران شدند و سفارت انگلستان در یک بهمن 1331 تعطیل شد؟
این تصمیمی نبود که دکتر فاطمی بگیرد. فرآیندی بود که در طی یکی دوسال مبارزه برای قطع رابطه با انگلیس، منجر به چنین تصمیمی از سوی دکتر مصدق شد. این را هم در نظر بگیرید که مصدق، فاطمی را که یک وزیر بسیار جوان است برای وزارت امور خارجه انتخاب میکند. مسئله اصلی دولت مصدق بهخاطر موضوع نفت، وزارت امور خارجه بود. چراکه او باید در روابط خارجیاش بتواند فشارهای کشورهای غربی را کم کند و حمایت کشورهای عربی و منطقه را هم جلب کند. دکتر فاطمی تمام تلاشش را انجام داد تا در منطقه خاورمیانه، کمترین تنش و درگیری را داشته باشد و کشورهای منطقه را در مخالفت با غرب و استعمارگران با خودشان همراه کند. در حالی که در آن زمان، عراق مورد حمایت انگلستان بود. دکتر فاطمی سفری به عراق میکند و میکوشد تا نظر آنها را جلب کند. در چنین اوضاعی، مصدق یک مرد مطبوعاتی جوان را برای وزارت امور خارجه انتخاب میکند. چون به فاطمی اعتقاد و اعتماد داشت. از سوی دیگر کسانی که در دولت اول و دوم با مصدق همکار بودند کاملا با او هم عقیده و همراه نبودند. اما فاطمی با وجودی که سنش خیلی کم بود، میکوشد کار مبارزه با انگلستان را تمام کند. کاری که با مذاکره تمام نمیشود. هرچند کسانی از طرف آمریکا واسطه میشوند و سعی میکنند حلقه ارتباطی باشند تا موضوع را برطرف کنند. اما در نهایت قطع رابطه با انگلستان در نتیجه شرایطی که ذکر شد، اتفاق افتاد و البته چندسال مبارزه مردم برای ملیشدن صنعت نفت عملی.
دکتر محمد مصدق در کنار دکتر حسین فاطمی
در روز 22 اسفند 1332 بعد از دستگیری فاطمی و در زمان دادرسی، هنگام خروج از ساختمان کاخ شهربانی، دکتر فاطمی مورد حمله گروه «جمعیت جوانمرد جانباز» به سرکردگی شعبان جعفری معروف به «بیمخ» قرار گرفت. انگار حکومت پهلوی میخواست بدون هیچگونه محاکمه و قضاوت حقوقی با چنین حرکتی و با نام ترور مردمی فاطمی، خودش را از شر او خلاص کند.
در روز 25 مرداد کودتاچیان به خانه مصدق ریختند و میخواستند او را دستگیر کنند اما 8 ساعت بعد، کودتا را خنثی کردند. در همان روز شاه از ایران به ایتالیا فرار کرد. دکتر فاطمی از مصدق خواست حالا که شاه از ایران رفته بهتر است کار را یکسره کنیم. دکتر فاطمی در میدان بهارستان، سخنرانی انجام میدهد و اعلام میکند که عمر حکومت پادشاهی تمام شده و بهتر است حکومت جمهوری روی کار بیاید. اما مصدق میگوید من به مشروطه و قانون اساسی پایبندم و این کار را انجام نمیدهم. بعد از کودتای 28 مرداد هم تنها کسی که در کابینه دکتر مصدق اعدام میشود دکتر فاطمی است. شاید بهخاطر مبارزه آشکار، تند و علنی که با حکومت پهلوی داشت.
هنگام دستگیری در کنار تیمسار تیمور بختیار
بازهم باید شرایط زمانی را در نظر بگیریم. این اتفاق در آبان سال 1333 میافتد. اگر بررسی کنیم متوجه میشویم که با توسل به اعمال نظامی و کودتا، افراد مصدق و رهبران ملی و مذهبی را دستگیر، زندانی و تبعید کرده بودند و شرایط امنیتی را در سراسر کشور بهوجود آورده بودند. همه مردم سرخورده و ناامید بودند. بعد از 28 مرداد، حکومت کودتا در کشور برقرار بود و خشم فروخوردهای در همه مردم وجود داشت. مهمترین فرد کابینه دکتر مصدق، فاطمی، هم با آن شرایط بیماری و تن تبدار تیرباران شده بود. بهنظر شما تشییع جنازه فاطمی چه اتفاقی در پی داشت؟
نارضایتی مردم که با اعمال زور کنترل شده بود در تشییع جنازه فاطمی میتوانست بحرانساز باشد. به همین خاطر لازم بود خیلی بی سروصدا و با تهدیدهای بسیار، جنازه او را به خانوادهاش تحویل دهند تا مبادا جنبشی به وجود بیاید. فاطمی یکسال بعد از کودتا کشته شد. شما در نظر بگیرد که دکتر مصدق در سال 1345 و 13 سال بعد از کودتا فوت میکند و در وصیتنامهاش مینویسد که او را در گورستان ابنبابویه در کنار شهدای 30 تیر دفن کنند. اما با وجود گذشتن 13 سال از کودتا، برخلاف وصیتش او را در اتاقی در منزلش در احمدآباد دفن میکنند. همه اینها نشاندهنده آن است که تا سالها بعد همچنان حکومت پهلوی از یادآوری و زندهشدن نارضایتیهای مردم و تحریک آنها میترسید.
نظرات