یکشنبه ۵ آذر ۱۳۹۶ - ۱۷:۱۰
در به وجود آمدن شرایط فعلی همه مقصریم

حسین نعمتی شاعر پیشکسوت کشورمان معتقد است که وضعیت شعر امروز نسبت به دهه‌های گذشته بسیار افت کرده است و همه‌ی ما در ایجاد چنین شرایطی مقصر هستیم. او می‌گوید در دنیای امروز با 20 هزار تومان می‌توان شاعر شد؛ چراکه ملاک ناشران برای چاپ کتاب تعداد فالوورهای اینستاگرام است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، شهاب دارابیان: در ادامه بررسی روند شعر امروز و مقایسه آن با دهه‌های قبل به سراغ حسین نعمتی، شاعر پیشکسوت کشورمان رفتیم؛ شاعری که این روزها ساکن شهریار است و بجز حضور در جلسه «سه‌شنبه‌های شعر نیاوران» در کمتر جلسه‌ای می‌توان او را دید. حسین نعمتی متولد سال 1333 از شهرستان اراک است و شعر سرودن را از سال‌های نوجوانی آغاز کرده است. مجموعه غزل «در سایه غزل» عنوان کتابی است که شعرهایی از این شاعر پیشکسوت در کنار دیگر غزل‌سرایان مطرح کشور در آن منتشر شده است. او مجموعه شعر «سطرهای سکوت» را در سال 84 وارد بازار نشر کرد و جدیدترین اثرش با عنوان «خلسه‌های خاکستری» نیز طی روزهای آینده توسط انتشارات فصل پنجم راهی بازار نشر خواهد شد. در این مصاحبه حسین نعمتی به تفاوت‌های شعر امروز با دهه‌های گذشته پرداخته و درباره وضعیت کارگاه‌های شعر و ترانه سخن گفته است.
 
 
 با توجه به اینکه شما در چند دهه از شعر ایران حضور دارید و آن را رصد کرده‌اید، وضعیت شعر امروز نسبت به دوره‌های گذشته چقدر تغییر کرده است و آیا نشانه‌هایی از شعر دهه 40 و 50 در شعر امروز دیده می‌شود؟
معمولا شاعران نمی‌توانند منتقدان خوبی باشند؛ چراکه کار شاعر شعر نوشتن است؛ اما به‌دلیل اینکه اظهارنظرهای شاعران و نقدهایشان در کشور ما جا افتاده است، من نیز نظر خودم را درباره فضای ملتهب شعر امروز بیان می‌کنم. بدیهی است که شعر ما نسبت به دهه‌های گذشته افت قابل محسوسی داشته است و شرایط امروز با شرایط گذشته قابل مقایسه نیست. همانطور که شما گفتید شعر و هنر در دهه 40 و 50 در اوج خود قرار داشت، نسل بعد نیز شرایط را تا حدودی کنترل کرد و حتی در زمانی‌هایی شاهد رشد کیفی آثار بودیم؛ اما متاسفانه نسل امروز شعر را به ابتذال کشانده است. البته در هر دوره‌ای شاعر خوب، متوسط و ضعیف وجود دارد اما شاعران خوب دوره‌های گذشته با شاعران خوب امروز قابل مقایسه نیستند. در فضای شعر امروز عده‌ای با هوچی‌گری، شلوغ‌کردن و خرید فالوور برای صفحه‌های فضای مجازی تلاش می‌کنند تا خودشان را در چشم مخاطب تثبیت کنند و به این شکل به‌دنبال به‌دست آوردن جایگاهی در شعر و شاعری هستند. این در شرایطی است که شاعران قدیمی و پیشکسوت در گوشه‌ای نشسته‌اند و شعر می‌‌نویسند و متاسفانه هیچ‌کس از حال آنها خبری ندارد.


با این اوصاف شعر امروز در وضعیت مناسبی قرار ندارد. در چنین شرایطی مقصر کیست؟
در به وجود آمدن شرایط فعلی همه مقصریم. برای مثال این روزها ناشران هم مانند جامعه شعر، تمام تمرکزشان روی فضای مجازی است و اگر به یکی از این واحدهای نشر مراجعه کنید تا از شرایط انتشار کتاب مطلع شوید، اولین سوالی که از شما می‌شود تعداد فالوورهای اینستاگرام و کانال تلگرام شماست. این در شرایطی است که امروز با 20هزار تومان می‌توان 10 هزار فالوور خریداری کرد. در چنین شرایطی باید گفت که آیا 20هزار تومان قیمت مناسبی برای شاعر بودن یا نبودن است.
 
پس شما به کلی از شعر امروز و روند نشر آن ناامید شده‌اید؟
نه به این شکل که شما می‌گویید؛ چراکه جوان‌های انگشت‌شماری نیز هستند که اهل مطالعه‌اند و خوب کار می‌کنند و شأن شعر و ادبیات را حفظ کرده‌اند. البته منظور اصلی من از روند شعر، نبود جریان‌سازی و تاثیرگذاری روی جامعه شعری است؛ به طوری که به سختی می‌توان از اسامی معاصر  انتخاب کرد و در کنار اسم شاملو و نادرپور قرار داد. شاعران گذشته 10 کتاب می‌خواندند و یک شعر می‌نوشتند اما امروز پسر یا دختری 17 ساله با نوشتن یک مصرع خدا را بنده نیست. از همه این مسایل که چشم‌پوشی کنیم هیچ تلاشی هم برای بهتر شدن دیده نمی‌شود و موضوع احترام به پیشکسوت که در نسل ما یک اصل بود، به کلی فراموش شده است.
 
نبود استاد و راهنما چقدر در این بین تاثیرگذار است؟
تا قبل از سال‌های 68 تا 70 در فرهنگسراهای کشور هیچ انجمن شعری وجود نداشت. در آن سال‌ها با همت شاعران و شهرداری، انجمن‌های شعر را راه‌اندازی کردیم که این نشست‌ها از فرهنگسرای اندیشه و ارسباران شروع شد و ظرف مدت‌ سه‌ماه به 23 فرهنگسرا رسید. امروز شاید بیش از 500 کانون ادبی در کشور فعال باشد اما سوال من از شما این است که بازخورد این کانون‌های ادبی چیست و آیا کسی می‌تواند گزارشی از عملکرد مثبت این انجمن‌ها ارائه دهد؟ در آن دوره همه ما یک اصل را دنبال می‌‌کردیم و آن ارتقاء سطح کیفی شعر و شاعری بود اما امروزه هرکدام از این کانون‌های ادبی قوانین خود را دارند و اگر شما مانند آنها فکر نکنید شما را نمی‌پذیرند. البته منظور من همه کانون‌ها و فرهنگسراها نیست اما در بسیاری از این مکان‌های فرهنگی چنین شرایطی حاکم است و این یعنی ما به آموزش شعر کاری نداریم و به آموزش فکر و تفکر خود می‌پردازیم.
 
بسیاری از این افراد اعتقاد دارند که این تغییرات، نوآوری است و باعث جذب مخاطب و بیشتر شدن مخاطب شعر می‌شود. با این دیدگاه مخالف هستید؟
نوآوری خوب است اما نه اینکه به پیشکسوتی که عمر خود را صرف ادبیات و شعر کرده است بگویند نمی‌فهمی و ما تو را قبول نداریم. امروزه همه برای کار جدید در تلاش‌ هستند و کسی توجهی به گذشته ندارد. شما توجه کنید که در همان دوران حسین منزوی توانست از ادبیات گذشته و ادبیات امروز به بهترین شکل استفاده کند به‌طوری که وقتی شعری از او می‌خواندیم تا ساعت‌ها از آن لذت می‌بردیم. معنی واقعی نوآوری این است و مفهوم «نوآوری» با آوردن چهار تا کلمه خارجی در شعر و یا شکستن بی دلیل قالب فرق می‌کند. اصولا ما اهل افراط و تفریط هستیم و یکبار از این طرف بام و یک بار از آن طرف بوم می‌افتیم. البته صحبت‌های من درباره شعر کلاسیک است و نظر خاصی درباره شعر آزاد و نیمایی نداریم، کما اینکه وضعیت شعر در آن حوزه‌ها به‌مراتب از وضعیت شعر کلاسیک بدتر است.
 
با همه این تفاسیر، در سال‌های گذشته تعداد عناوین کتاب شعر بیشتر شده است به طوری که پارسال حدود سه هزار عنوان کتاب شعر منتشر شد.  آیا فضای چاپ کتاب راحت‌تر نشده است؟
امروز شاعری را داریم که هر دو ماه یک بار کتاب چاپ می‌کند و با 20 سال سن نزدیک به 20 عنوان کتاب دارد. سوال من این است که آیا کسی این کتاب‌ها را می‌خواند؟ آیا این کتاب‌ها اصلا دیده می‌شوند؟ اینها سوالاتی است که مطمئنا این دوست شاعر از خود نمی‌پرسد. در گذشته چاپ کتاب به این آسانی نبود و شاعر باید تایید صد نفر را می‌گرفت تا کتابش منتشر شود اما امروز با دو میلیون تومان کتاب چاپ می‌کنند و اگر خدایی نکرده یک شاعر پیشکسوت مثل من، نقدی به یکی از این شعرها داشته باشد، زمین و زمان را به هم می‌دوزند تا به شما ثابت کنند که اشتباه می‌کنید و ما درست می‌گوییم.
 
فضای مجازی در ایجاد این توهم چقدر تاثیرگذار بوده است؟
برای جواب این سوال کافی است به اینستاگرام سری بزنید؛ در قسمت معرفی تمامی پیج‌ها یا اسم شاعر و ترانه‌سرا و یا اسم عکاس درج شده است در حالی که در گذشته‌ای نه‌چندان دور برای حضور در هرکدام از این حرفه‌ها تلاش‌های بسیار زیادی لازم بود. در نتیجه در جامعه امروز جوان با آوردن یک کلمه و نوشتن دو بیت شعر سراسر غلط، ابتدا شاعر می‌شود و بعد اگر دوست داشته باشند، به دنبال آموزش شعر و شاعری می‌رود. این در حالی است که در بیشتر اوقات نیز با تعریف دخترخاله و پسر خاله و چهار تا لایک، این افراد چنان مغرور می‌شوند که می‌گویند برای من زشت است که بروم و در کارگاه شعر شرکت کنم یا فلان کتاب را بخوانم.
 
از کارگاه شعر سخن گفتید. در این سال‌ها به فکر راه‌اندازی کارگاه شعر نیفتادید؟
بین سال‌های 68 تا 72 جلسات شعری را برگزار می‌کردم و در آنجا به جوانان آموزش شعر می‌دادم اما هیچ وقت قصد شاگردپروری نداشتم و تمام این توضیحات به‌صورت رایگان در اختیار مخاطبان قرار می‌گرفت؛ اما امروز قبل از اینکه شما وجه نقد را واریز کنید، اجازه حضور در کلاس را به شما نمی‌دهند. یکی از این هنرجویان که شرایط مالی مناسبی هم نداشت، می‌گفت که برای حضور در کلاس فلان شاعر جلسه‌ای  400هزار تومان پول می‌دهم و تا امروز نتیجه‌ای نیز دریافت نکردم. بعد از این صحبت‌ها وقتی شعرهایش را برای من خواند متوجه شدم که حتی در آشنایی با وزن و قافیه نیز دچار مشکل است و آن شاعر بی‌انصاف حتی وزن و قافیه را نیز آموزش نداده است.

سخن پایانی...
در گذشته‌ا‌‌ی نه‌چندان دور همه چیز بر پایه اصول بود اما امروز همه چیز در کلمه «من» خلاصه شده است و تا زمانی که ما از این کلمه خطرناک فاصله نگیریم، اتفاق خوبی برای شعر و شاعری رخ نخواهد داد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط