سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهام بهروزی: وقتی در تاریخ عزاداری مردمان بوشهر غور میکنید با آیینهای متنوع و منحصربهفردی مواجه میشوید که هم در فرم و هم در محتوا بیبدیل و ریشهدار هستند. آیینهایی که به سنتها و باورها گره خوردهاند و از بعد زیباشناختی بسیار معنامند و ظریفند. بخش زیادی از این آیینها یا موسیقایی هستند یا با موسیقی پیوند نزدیکی دارند.
«سنج و دمام» یکی از آیینهای سنتی و تراژیک موسیقایی است که در موسم عزاداری حسینی در جغرافیای بوشهر به مانند دیگر نقاط ایران برگزار میشود البته با تفاوتها و مختصات خاص آیینی این منطقه. محمدرضا بلادی، پژوهشگر موسیقی جنوبی مقیم خارج از کشور بر این باور است: «مراسم سنج و دمام در بوشهر، اگرچه به معنای دقیق انسانشناختی، یک آیین خلسه نیست؛ اما نوعی احساسات جمعی را برمیانگیزد که به حالات حماسی و وجدآمیز نزدیک است. شرکتکنندگان، چه اجراکنندگان و چه شنوندگان، اغلب توصیف میکنند که «مسحور» ریتم شدهاند، وضعیتی که در زبان محلی میگویند «فلانی زارش گرفته» (از خود بیخود شده یا تسخیر شده است). در این حالت، شنونده یا اجراکننده چنان در تکرار ریتم، لرزش صدا و تنش موسیقایی غرق میشود که به حالتی از بیخودی یا دگرآگاهی میرسد.»
محمدرضا بلادی که دانشآموخته رشته موسیقی از دانشگاه هادرسفیلد بریتانیا در مقطع دکتری است در برخی از آثار خود نظیر کتاب «موسیقی بوشهر و ریشههای آن در گذر تاریخ و تعاملات فرهنگی» با رویکردی آکادمیک و ساختارگرا به بررسی موسیقی این منطقه و ادوات و سازها و موتیفهای آن در عزا و شادی و… از جمله آیین سنتی سنج و دمام و اشتراکات آن با سرزمینهای دیگر پرداخته است.
این پژوهشگر جنوبی با اشاره به تعدد آیینهای عزاداری در بوشهر، سنج و دمام را یکی از منحصربهفردترین آیینهای سنتی برشمرد که از دیرباز در این منطقه اجرا میشود، در خصوص تاریخچه این آیین به خبرنگار ایبنا در بوشهر گفت: سنج و دمام آیینی است که علاوه بر نمونههایی در آفریقا و هند که در مقایسه جزء به جزء سازها شاخصهای متشابهای را میتوان برای آن برشمرد از نظر ساختاری نیز تحت تاثیر غیر قابل انکار موسیقی عربی- آفریقایی خصوصاً دریانوردان و آیینهای عمانی قرار دارد؛ آیینهایی چون خماری، سنکنی از خلیج فارس و فنالمیدان یا فنالعیاله از عمان که ریشه مشترک فرهنگی آن با آیینهای سنتی بوشهر قابل بحث است.
«بوشهری ماتم» هندیها، آیینی شبیه سنج و دمام بوشهر
بلادی با بیان اینکه استفاده از طبل و سنج در عزاداری ماه محرم فقط خاص بوشهر نبوده و در بعضی از مناطق دیگر شیعهنشین نیز از اینگونه سازها در عزاداری ماه محرم استفاده میشدهاست، افزود: با بررسی پیوندهای فرهنگی و موسیقایی شبهقاره هند و بوشهر، رد پای سازهایی چون سنج، دمام و بوق نیز در هند نمود پررنگی دارد و آیینهای مشترکی نیز دیده میشود. از جمله فرهنگهای رایج در بمبئی که مشابه آن در بوشهر وجود دارد علاوه بر شیوه عزاداری موسوم به «بوشهری ماتم»، مراسمی شبیه به سنج و دمام بوشهر است که همهساله در مسجد مغول در کنار بوشهری ماتم برگزار میشود. مراسم سنج و دمام عزاداران بمبئی هرچند از نظر ریتم با سنج و دمام بوشهر تفاوتهایی دارد؛ ولی از این نظر که سازی کوبهای دقیقاً با همین نام دمام، در کنار سنج، ترکیبسازی مشابهی را در موقعیتی مشابه چون عزاداری ماه محرم بوشهر شکل میدهند که با مراسم سنج و دمام بوشهر قابل مقایسه است.
وی همچنین به اجرای مراسمی در برخی از مناطق پاکستان مشابه آیین سنج و دمام بوشهر اشاره و بیان کرد: در مناطق «کهارادر» و «امام بارگاه» کراچی پاکستان، مراسمی با عنوان «دمام» یا «دمام سنج» در ماه محرم بسیار شبیه به نمونه مشابه آن در بوشهر اجرا میشود. در این مراسم که با زنجیرزنی عزاداران همراه است، ضربات پیدرپی زنجیر همگام با ضرباهنگ سنج، آمیخته با شور و حالی که از صدای دمامها برمیخیزد، ضربات سهمگینی است که بر بدن عزادار فرود میآید و صحنههایی دلخراش را رقم میزند.
آیین سنج و دمام؛ نمونهای زنده از پویایی فرهنگ در بنادر
این پژوهشگر جنوبی با اشاره به اینکه از منظر انسانشناسی، آیین سنج و دمام بوشهر را میتوان نمونهای زنده از پویایی فرهنگ، حافظه جمعی و سازوکارهای تطبیق فرهنگی در جوامع بندری دانست و گفت: این آیین نه صرفاً یک پدیده موسیقایی، بلکه یک «نماد فرهنگی» است که در بستر تعاملات تاریخی، جغرافیایی و آیینی شکل گرفته و از طریق فرایند «بازتولید فرهنگی» جایگاه خود را در هویت اجتماعی مردم بوشهر حفظ کردهاست. سنج و دمام با وجود فراموششدن کارکردهای ابتداییاش بهعنوان موسیقی کاربردی (مانند اطلاعرسانی و بسیج اجتماعی) به سنتی آیینی تبدیلشده و با پیوند خوردن به مناسک عزاداری، حیات خود را در قالبی نو ادامه داده است.
سنج و دمام، نشان از همزیستی چند فرهنگی دارد
وی یادآور شد: تأثیرات متقابل فرهنگهای عربی، آفریقایی و هندی در این آیین، بهویژه در نوع سازها، ریتمها و شیوه اجرا، نشان از همزیستی چند فرهنگی دارد که در اثر مهاجرتها، دریانوردی و تعاملات تجاری در کرانههای خلیج فارس شکل گرفته است. در این میان، سنج و دمام نهتنها میراثی موسیقایی، بلکه حامل ناخودآگاه تاریخی، دینی و اجتماعی مردمان بوشهر و مناطق هم فرهنگ آن در شبهقاره هند و آفریقاست که به زبان صدا، هویت خویش را روایت میکنند.
نویسنده کتاب «موسیقی بوشهر و ریشههای آن در گذر تاریخ و تعاملات فرهنگی» در ادامه در خصوص دستههای دمامزنی بوشهر که عموماً دارای هفت دمام و سنج است و ترتیب آنها، توضیح داد: در رأس یک بُر دمام، دمام اشکون قرار میگیرد کار این دمام شکستن ریتمی است که از سوی سایر دمامها ایجاد میشود. اصطلاح اشکون و یا شکستن ریتم به شیوهای از نواختن دمام اشاره دارد که نوازنده ضمن اجرای بداهه قطعاتی را بهصورت آکساندار، ضد ضرب، سنکوپ یا پلیریتم اجرا میکند، نوازندگان اشکون بعضی قطعات را به صورت سنتی فرا گرفته و اجرا میکنند و در عین حال که گاهی در کنار اجرای شیوه سنتی با اجرای قطعاتی جدید سبک خود را نیز به نمایش میگذارند. امتیاز یک اشکونزن بر دیگران ارتباط برقرار کردن بهتر با ریتم و حضار و نیز اجرای بهتر قطعات بداهه است.
«عام بمون» اسطوره اشکونزنی بوشهر
به گفته وی، در قدیم کسانی چون «عام بمون» بسیار ساده اشکون میزدند در عین حال با ریتم ارتباط دقیقی برقرار میکردند، به گونهای که هنوز شهرت آنها بر سر زبانها است. بعد از اشکون دو دمام قمبر اصلی که از ریتمی متفاوت با سایر دمامها برخوردار هستند، قرار میگیرند. بعضی از افراد قدیمی قمبر را «همبار» میگویند؛ همبار در زبان محلی به معنی ملایم، آرام و هموار است و از آنجا که نوازنده قمبر نسبت به اشکون ملایمتر مینوازد و در واقع زیر صدای دمام است از این رو بعید نیست کلمه قمبر از همبار گرفته شده باشد. بعد از دو دمام قمبر اصلی سایر دمامها قرار میگیرند. سنج ها نیز بیشتر در دو طرف بُر واقع میشوند و جایگاه و موقعیت نوازنده بوق آزاد است.
نویسنده کتاب «از بوشهر تا یونان» افزود: نوازنده بوق گاهی از گروه دمام فاصله میگیرد خصوصاً در آغاز مراسم سنج و دمام، نوازنده بوق در آستانه مسجد جای دارد و پس از ختم زیارتنامه گروه دمام را که معمولاً از مسجد فاصله گرفته و آماده نواختن دمام هستند، با اجرای قطعه آغازین خود مطلع میسازد و مراسم سنج و دمام رسماً شروع میشود. تقریباً پس از شنیدن صدای بوق نوازنده اشکون با ریتمی عادی و از نظر سرعت کندتر از معمول شروع به نواختن دمام میکند پس از اشکون سایر دمامها نیز شروع به نواختن میکنند و تندی ریتم به مرور افزایش مییابد. نوازنده اشکون از ابتدای شروع کار، قطعات مخصوص خود را نمیزند؛ بلکه همچون سایر دمامها به نوازندگی ریتم معمول دمام میپردازد تا به اصطلاح دمام گرم شود. نوازنده بوق، انتها و ختم مراسم سنج و دمام را با اجرای قطعهای مخصوص خود اعلام میکند.
وی تاکید کرد: در روز ۲۸ صفر دو بُر دمام به طور جداگانه مراسم اجرا میکنند؛ چون این دو گروه از هم فاصله دارند و صدای یکدیگر را نمیشنوند برای هماهنگ بودن از نظر سرعت ریتم، «بوق» نقش رهبری این دو گروه را به عهده دارد، هر چند در هر گروه، اَبوی دمام و نوازنده اشکون اجرای درست کار را هدایت میکنند. نوازنده بوق سعی میکند با اجرای قطعاتی برای هر دو گروه، سرعت ریتم را به صورت یکسان برای هر دو حفظ کند تا اینکه دو گروه سنج و دمام به هم نزدیک شده و نهایتاً به یک گروه تبدیل میشوند.
بلادی گفت: همانطور که اشاره شد رهبری یک گروه سنج و دمام از نظر فنی به عهده نوازنده دمام اشکون است. قدیمیها میگفتند اگر کسی ضمن نواختن دمام دچار اشتباه میشد «عامبومون» که اسطورهای در دمامنوازی بوشهر به شمار میآمد با چوبی که برای نواختن دمام در دست داشت، بر دمام وی میزد و نوازنده خاطی باید بلادرنگ دمام را به دیگری واگذار میکرد. عامبومون در طول نواختن دمام حرکت میکرد و به منظور رهبری گروه با نوازندگان دیگر ارتباط برقرار میکرد.
«اَبو»؛ هدایتگر نوازندگان دمام در دمامزنی
این پژوهشگر حوزه موسیقی تاکید کرد: در یک گروه «سنج و دمام» علاوه بر عوامل یادشده شخصی که به او «أبو» میگویند، نیز نقش بسزایی ایفا میکند. وی که از سالخوردگان و ریش سفیدان محل است ضمن در دست گرفتن چند چوب گرز هدایت و جابهجایی نوازندگان را نظارت میکند. ابو چوبهای گرز را به این دلیل در دست میگیرد تا هر گاه مضراب نوازنده صدمه دید، آن را تعویض کند. عنوان «أبو» و نقش آن در گروه سنج و دمام با توجه به معنی آن (پدر – بابا)، قابل مقایسه با بابازار در مراسم زار است.
بلادی یادآور شد: در تحلیل آیین سنج و دمام و سینه زنیهای بوشهری، میتوان از نظریههای همریتمی (entrainment) و همآهنگی عاطفی (affective entrainment) بهره برد. نظریه همریتمی که ریشه در پژوهشهای علوم اعصاب، انسانشناسی موسیقی و روانشناسی دارد، بر توانایی انسانها در همزمانسازی حرکات، احساسات و ریتمهای درونی با محرکهای صوتی یا حرکتی محیط تأکید میکند (Clayton, 2012). در این آیینها، کوبندگی ریتم و ساختار گروهی اجرا، موجب همتراز شدن ضربان قلب، تنفس و حرکات بدنی شرکتکنندگان میشود. از منظر علوم اعصاب، این همزمانی زیستی میتواند با تغییر الگوهای فعالیت مغزی، به تجربهای از «دگرآگاهی» یا حالتهای تغییر یافته هوشیاری بینجامد.
نظر شما