قرارداد 1907 در تاریخ ۳۱ اوت ۱۹۰۷م برابر ۹ شهریور ۱۲۸۶، در سنپطرزبورگ پایتخت روسیه بین دولتهای روس و انگلیس در مورد تقسیم ایران به امضا رسید که به موجب آن ایران به سه منطقه تقسیم شد. در این گزارش با مراجعه به منابع تاریخی، زمینه این قرارداد و مفاد آن را بررسی میکنیم.
انعقاد قرارداد 1907 خدشهای جبرانناپذیر بر استقلال ایران وارد کرد و زمینهساز توافقاتی شد که در سالهای بعد میان انگلستان و روسیه صورت گرفت. در این گزارش با مراجعه به دو کتاب «ایران در دوره سلطنت قاجار» نوشته علیاصغر شمیم و «انقلاب ایران» اثر ادوارد براون به بررسی زمینهها و مفاد این قرارداد میپردازیم.
ارتکاب بزرگترین جنایت تاریخی درباره ایران
علیاصغر شمیم در کتاب «ایران در دوره سلطنت قاجار» درباره دلایل روی آوردن روس و انگلیس به تفاهم بر سر تقسیم ایران و امضای قرارداد 1907 مینویسد: «پس از جنگ 1870 میلادی میان فرانسه و آلمان و شکست فرانسه و از دست رفتن آلزاس و لرن، در تاریخ اروپا دورهای آغاز شده است که مورخین اروپایی آن را دوره صلح مسلح خواندهاند. سیاست توسعهطلبی آلمان نیرومند و حس انتقامجویی فرانسه از آلمان و کشمکش مستعمراتی روسیه و انگلیس در آسیا و فرانسه و انگلیس و آفریقا و آسیای جنوب شرقی، توآم با مقاصد سیاسی و اهداف اقتصادی، دول اروپا را به تدارک و تجهیز سپاه و تقویت دستگاه جنگی خود برانگیخت و هرچند که در آستانه قرن بیستم میلادی صلح و آرامش در اروپا برقرار بود، لیکن در حقیقت صلح به خاطر جنگهای آینده و آرامش برای تجدید قوا و تکمیل تدارکات جنگی بود و چنان که میدانیم این دوره صلح و آرامش به جنگ جهانی اول انجامید.
دولت روسیه تزاری که خود در داخل با قیامها و انقلابات پی در پی آزادیخواهان به ویژه مردم رشید قفقازیه مواجه بود، رژیم استبدادی و دستگاه سلطنت قاجار را تقویت میکرد و بریتانیا میخواست با کمک به نهضت مشروطهخواهی و جلب محبت رهبران انقلاب ایران، هم راه را برای نفوذ هرچه بیشتر در رژیم جدید برای خود باز کند و هم با این همدردی ظاهری توأم با ریا، پرده بر روی جنایات سیاسی خود که تا آن روز مرتکب شده بود بکشد. اما پیشامدها و حوادث بینالمللی، انگلستان را به راهی سوق داد که پایان آن ارتکاب بزرگترین جنایت تاریخی درباره ایران و آن جنایت عقد قرارداد تقسیم ایران با روسیه تزاری بود.»
مقاصد سیاسی استعمارگران و دو تکه شدن ایران
او ادامه میدهد: «اندیشه نزدیک شدن آلمان به اتریش پس از جنگ سال 1905 میلادی بین روس و ژاپن و شکست روسیه و گرفتن وام از فرانسه که نتیجه نهایی آن نزدیک شدن روسیه و فرانسه به یکدیگر و آماده شدن زمینه اتحاد نظامی و سیاسی آن دو دولت بود، در مغز سیاستمداران آلمان و اتریش قوت گرفت.
سرانجام از یک طرف روسیه و فرانسه و از سوی دیگر آلمان و اتریش به وسیله انعقاد معاهدات دوستی و اقتصادی و نظامی به یکدیگر پیوستند و نخستین مرحله صفآرایی دول بزرگ اروپا صورت پذیرفت. اما انگلستان ظاهرا سیاست مستقلی داشت و میخواست مانند قرن نوزدهم سنگ وزنه سیاسی اروپا باشد و ایتالیا در حال تردید و دودلی بود و به همی جهت صفهای متحدین (آلمان و اتریش) و متفقین( فرانسه و روسیه) مدتی به همان حال باقی ماند.
اما فرانسه که از ضربت سهمگین آلمان حیثیت سیاسی خود را در خطر دیده بود و دقیقهای از فکر انتقام نمیآسود، با تمام نیروی سیاسی در راه جلب دوستی و همکاری بریتانیا میکوشید و بدین منظور به کشمکش مستعمراتی خود با این دولت در آفریقا و آسیای جنوب شرقی پایان داد. در آفریقا، فرانسه از مصر چشم پوشید و بریتانیا دست فرانسه را در تونس و الجزایر و مراکش باز گذاشت که تازیانه استعمار را آزادانه و بدون رقیب بر پشت مردم غیور آن سرزمین فرود آورد. در آسیای جنوب شرقی نیز اختلافات فرانسه و بریتانیا با تقسیم سرزمین هند و چین به سه منطقه پایان یافت و دو دولت پس از آن که برمه را انگلیس و هند و چین شرقی را، فرانسه تصاحب کردند، برای جلوگیری از تصادم و اصطکاک منافع، کشور نیمه مستقل سیام (تایلند) را به وجود آوردند و بدین ترتیب راه الفت و دوستی میان دو دولت استعمارگر هموار گردید اما هنوز مشکلات دیگری در پیش بود که میبایستی از میان برداشته شود.
فرانسه که میخواست انگلستان را با خود و روسیه متفق سازد با رقابت و کشمکش سیاسی و مستعمراتی روسیه و انگلیس در خاورمیانه آسیای میانه مواجه و ایران یکی از اهداف بزرگ این رقابت بود. علاوه بر آن، پس از انتزاع افغانستان از ایران و تسلط سیاسی بریتانیا بر آن ناحیه و بعد از تسلط روسیه بر آسیای میانه و جدا شدن قسمتی از مرزهای شمال شرقی ایران و تسلط روسیه، بر آن مناطق، روسیه و انگلیس که از لحاظ نفوذ سیاسی و اقتصادی در ایران اصطکاک بودند در مرزهای شمالی هند و ناحیه تبت نیز با یکدیگر روبه رو شدند. هرچند که حل این دو مشکل در ابتدای امر امکان پذیر مینمود اما به همت فرانسه و میانجیگری آن دولت، مسئله تبت و ایران به آسانی حل شد. تبت زیر نفوذ انگلیس و یک منطقه ظاهراً بیطرف تقسیم گردید و قرارداد لازم در این باب در تاریخ 31 اوت سال 1907 میلادی در زمان نخست وزیری امین السلطان اتابک در پترزبورگ روسیه به امضا رسید.»
ادوارد براون از مفاد قرارداد 1907 میگوید
قرارداد 1907 شامل یک مقدمه و پنج ماده است؛ ادوارد براون در کتاب خود با عنوان «انقلاب ایران» درباره پنج ماده این قرارداد مینویسد: «نظر به این که دولتین انگلیس و روس متفقاً متعهدند که استقلال ایران را مراعات نمایند و محض این که صمیمانه مایل به حفظ نظم در تمام نقاط این مملکت و ترقی صلحآمیز میباشند و مایلند که برای سایر ملل بالسویه حقوق تجارتی و صناعی همیشه برقرار بوده باشد و چون هریک از دولتین مذکورتین به ملاحظه ترتیب جغرافیایی و اکونومی اقتصادی اهتمام به خصوص در حفظ امنیت و نظم بعضی ایالات متصله و یا مجاوره ایران به سرحد روس از یک طرف و به سرحد افغانستان و بلوچستان از طرفی دیگر دارند، برای احتزاز از هرگونه علل و اسباب حدوث اختلاف نسبت به مصالح خودشان در ایالات سابقالذکر ایران، به موجب مدلول فصول ذیل با یکدیگر اتفاق نمودند:
فصل اول: دولت انگلیس متعهد میشود که در آن طرف خط که از قصر شیرین از راه اصفهان و یزد و خاخ به نقطهای از سرحد ایران منتهی و سرحد روس و افغانستان را تقاطع مینماید، برای خود یا کمک به رعایای خود یا معاونت به اتباع دولت دیگر، در صدد تحصیل هیچگونه امتیاز پلتیکی یا تجارتی از قبیل امتیازات راههای آهن و سایر بانکها و تلگرافها و حمل و نقل و بیمه و غیره بر نیاید و نیز دولت انگلیس متعهد است که وجهاً من الوجوه به هیچ وسیله در اوقاتی که دولت روس به مقام معاونت به مطالبه این امتیازات در نواحی مزبوره برمیآید برمیآید، ابداً ضدیت ننماید. مسلم است که اماکن مذکوره در فوق بر نیابد.
فصل دوم: دولت روس هم متعهد است که در آن طرف خط که از سرحد افغانستان از راه فاز یک و بیرجند و کرمان رفته و به بندرعباس منتهی میشود، برای خود یا کمک به اتباع خود یا معاونت به رعایای دول دیگر در صدد تحصیل هیچگونه امتیازات پلیتیکی یا تجارتی از قبیل امتیاز راههای آهن و سایر راهها، بانکها، حمل، نقل، بیمه و غیره بر نیاید و نیز دولت روس متعهد است که وجهاً من الوجوه به هیچ وسیله در اوقاتی که دولت انگلیس در مقام کمک به مطالبه این قبیل امتیازات در نواحی مزبوره برمیآید، ضدیت ننمایند. مسلم است که اماکن مذکوره در فوق جزو نواحی است که در آنها دولت روس متعهد است که در مقام تحصیل امتیازات مذکوره در فوق بر نیاید.
فصل سوم: دولت روس متعهد میشود که بدون این که قبلاً با دولت انگلیس مشاوره و تفهیمی شده باشد، به هیچگونه امتیازی که به رعایای انگلیسی در نواحی ایران واقعه فیمابین خطوط مذکوره در فصل اول و دوم داده شود ضدیتی نکند. دولت انگلیس نیز به همین نحو در باب امتیازاتی که به رعایای روسی در همان نواحی ایران داده میشود، متعهد است. تمام امتیازات موجوده حالیه در نواحی مذکوره در فصل اول و دوم هم به حال خود برقرار خواهد بود.
فصل چهارم: مسلم است که عایدات تمام گمرکات ایران به استثنای گمرکات فارس و خلیج فارس، یعنی عایداتی که به ضمانت اصل و منافع قروض دولت ایران از بانک استقراضی روس تا تاریخ امضای این قرارداد حالیه داده شده، برای همان منظور کمافیالسابق برقرار خوهد بود و نیز مسلم است که عایدات گمرکات ایران در خلیج فارس و فارس و همچنین عایدات عمل صید ماهی سواحل ایران در دریای خزر و همچنین عایدات پست و تلگراف برای ادای قروض دولت ایران از بانک شاهنشاهی که تا تاریخ امضای قرارداد حالیه داده شده است، کمافیالسابق برقرار خواهد بود.
فصل پنجم: در صورت عدم ترتیب ادای وجه اصل با پرداخت منافع قروض ایران از بانک استقراضی و بانک شاهنشاهی تا تاریخ امضای قرارداد و در صورتی که برای دولت روس لازم شود، در محال عایداتی که برای مرتب رسیدن قروض ازبانک استقراضی رهن شده و آن محال در نواحی مذکوره در فصل دوم این قرارداد واقعند، کنترلی بگذارد و نیز صورتی برای دولت انگلیس لازم شود، در محال عایداتی که برای مرتب رسیدن قروض از بانک شاهنشاهی رهن شده و محال مزبوره در نواحی مذکوره در فصل اول این قرارداد واقعند، کنترلی بگذارد. دولتین انگلیس و روس متعهد هستند که قبلاً دوستانه با یکدیگر مشورت نموده متفقاً قرار اقدام برقراری این کنترل را بدهند و از تمام مداخلاتی که بر خلاف اصول و اساس این قرارداد حالیه است احتزاز جویند-نیکلسن- ایزولسکی.»
انتقاد برخی از سیاسیون انگلیسی از قرارداد 1907
ادوارد براون انگلیسی در کتاب خود قسمت مهمی از مقالات جراید ایران و اروپا را درباره قرارداد نقل کرده و در مقدمه فصل مربوط به این مسئله چنین مینویسد: «با این که در انگلستان این پیمان مانند پیروزی درخشانی از ناحیه مردان سیاسی استقبال و حتی از طرف رهبران حزب مخالف تایید گردید، ولی از ناحیه پارهای سیاسیون مانند لردکرزن و مسترلینچ که به خوبی از اوضاع ایران آگاه بودند، با خشونت انتقاد شد. اما این انتقاد از آن رو که چرا مستقیماً بر ضد سرنوشت ایران که ظاهراً بدون اعتنا به احساسات، یا بدون مشورت با آن صورت گرفته و بر خلاف شئون او، میان دو همسایه قوی تقسیم شده، سایه شوم خود را به رویش گسترده نبود. این قرارداد اصول منافی اخلاق حسنه انتقاد نمیگردید، بلکه روی زمینهای که در این معامله انگلستان موقعیت بدتری به خود گرفته بوده است.»
پیمانی که شالوده دوستی روس و انگلیس را استوارتر کرد
لینچ انگلیسی که به قول ادوارد براون به اوضاع ایران آشنا بوده، در مقالهای که در شماره ماه آوریل «مجله آسیایی امپراتوری» انتشار داده است، درباره این قرارداد چنین مینویسد: «بیاییم امیدوار باشیم که این پیمان شاید ما را به مناسبات بهتری با روسیه رهبری کرده و بلکه از روی شالوده دوستی ما را از ترس و نگرانی برهاند. من میترسم تمایل بهبودی روابط ایران مشکل بشود؛ چه ایران مانند روح مردهای است که در ضیافتی که به احترام روسیه در این قرارداد برپا ساختهایم، ظاهر شده باشد. وقتی نشاط این جشن اوج گرفته و جامها به دور افتاده به سلامتی یکدیگر مبادله میگردد، این ملت کوچک که آثار هنر و هوش او جهان را منور و توانگر ساخته است و دست کم انتظارات او پیش از اینکه این قرارداد امضا شده باشد تعهد شده بود، میان حیات و مرگ افتاده، پیچیده کنارش انداختهایم، بدون این که شرکت داده شده باشد تنها و بیچاره به پای ما افتاده است.»
نظر شما