گفتوگو با عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پارسا: رشد فزاینده تولیدات مطالعات قرآنی به کارهای تکراری و موازی میانجامد/ چگونگی تعامل با سنتگرایی چالش علوم انسانی است
فروغ پارسا، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: کتابها و مطالعاتی که در حوزه قرآن کریم منتشر شده در سالهای اخیر روند رو به گسترش و فزایندهای داشته، مسالهمحوری در این مطالعات که شرط اولیه و محوری پژوهش است رعایت نشده و کارهای تکراری و موازی بسیاری انجام گرفته است.
وی ادامه داد: در واقع اگر علوم انسانی به معنی امروزی به لحاظ تاریخی مورد مداقه قرار گیرد این علوم را باید به عنوان محصولات دوران مدرن طبقهبندی کرد که با سنتگرایی حاکم بر دیدگاههای مذهبی مسیحیت نزاع داشتند. خاستگاه این علوم البته دوران پسارنسانس و پساروشنگری است که بتدریج در سدههای بعدی گسترش و تکامل پیدا کردهاند و میتوان ملاحظه کرد که مؤلفههای سکولاریستی (به معنای لابشرطی نسبت به مذهب) این علوم در دوران مدرن و پسا مدرن همچنان باقی مانده است.
این مدرس دانشگاه تاکید کرد: بهنظر میرسد چالش امروز ما با علوم انسانی تا حدود زیادی مربوط به این ویژگی علوم انسانی و نیز این نوع نگاه به علوم انسانی است. در واقع این انگاره که چون این علوم مبتنی بر انسانگرایی و اومانیسم غربی هستند و اومانیسم ذاتاً در پی نفی خداباوری است و به اصالت انسان در برابر خدا میاندیشد پس این علوم قابل توجیه نیستند و اصالت ندارند و باید آنها را کنار گذاشت.
پارسا با بیان اینکه در حوزه اندیشه اسلامی نیز از حوالی سده چهاردهم هجری و اوایل سده بیستم تا حدودی ما با رویکرد نوسازی و اصلاح دینی و به تعبیری مواجهه انتقادی با سنتگرایی دینی روبهرو هستیم یادآور شد: البته این موضوع متأثر از اندیشههای دوران مدرن هستند ولی به هر روی وجود دارند. این چالش از زمان سید جمال اسدآبادی و دوران مشروطیت آغاز شده و همچنان تا به امروز ادامه داشته است. طی این دو سده فراز و فرودهایی داشته ولی به هر حال از بین نرفته است.
وی اضافه کرد: این نوع نگاه منفی در محافل دینی سنتی ما نه تنها نسبت به علوم انسانی باصطلاح غربی بلکه نسبت به علومی مانند فلسفه و عرفان نیز از دیرباز وجود داشته است. ملاحظه کنید عالمان مسلمان عصر صفویه با آموزش و تدریس فلسفه مخالف بودند و تأدیه مواجب طلاب فلسفه را نهی میکردند امروز هم ما با گسترش رشته فلسفه در دانشگاهها مشکل داریم.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه پژوهشگاه علوم انسانی به عنوان بزرگترین و مهمترین موسسه پژوهشی که در این حوزه فعالیت میکند وظیفه دارد و در شمار ماموریتهای پژوهشگاه است که این چالش را به گونهای عمیق و دقیق مورد مطالعه قرار بدهد، افزود: پژوهشکده مطالعات قرآنی به نوبه خود مطالعه در این زمینه را از سال 93 آغاز کرده است. در واقع هماندیشی با عنوان جایگاه مطالعات قرآنی در تحول علوم انسانی برای مطالعه در این باره تدارک دیده است که همانطور که عرض شد سال 93 و 94 برگزار شده و سال 95 نیز ادامه خواهد داشت.
پارسا اظهار کرد: مهمترین نتایجی که در این هماندیشی بهدست آمد آن بود که در مواجهه علوم انسانی با مبانی قرآنی و علوم اسلامی باید به این نکته توجه کرد که علوم انسانی غربی لایههای آشکار و نیز پنهانی دارد. اگرچه لایه آشکار علوم انسانی غربی مدرنیته است ولی در لایههای پنهان این علوم نوعی از سنتگرایی را میتوان تشخیص داد که نزاع جدی با دینباوری ندارند.
به گفته وی، از سوی دیگر مطالعات قرآنی و علوم دینی ما نیز واجد لایههای مختلفی مانند لایههای سنتی و مدرن است. اگر واقعاً درصدد تنظیم ارتباطی درست و منطقي ميان اين علوم هستیم مطالعه لايهشناختي این علوم بسیاري از معضلات پيچيده را حل کرده و از افراط و تفریط احتمالی جلوگیری میکند. «مطالعه مؤلفهاي» پیشنهاد دیگری برای مطالعه نسبت بین مفاهیم مدرن و مفاهیم دینی بود.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: با توجه به این که تکوین و پیدایی مفاهیم در حوزه علوم انسانی روند تدریجی داشته و مراحلي را طي کرده و احتمالاً از ترکيب مؤلفههايي بهوجود آمدهاند میتوان در مواردی با تجزيه دقيق مفاهیم مدرن، به استخراج چند مؤلفه نایل شد که آن مؤلفهها لزوماً محصول عصر مدرن نيستند، بلکه پیشینهای در سنت هم داشتهاند و میتوان آنها را در متون ديني نیز پيجويي کرد.
پارسا با بیان اینکه تأثیر و جایگاه مطالعات قرآنی در تحول علوم انسانی در یک ساز و کار مطالعات میان رشتهای قابل تعریف هست گفت: در واقع مطالعات قرآنی با هریک از رشتههای علوم انسانی از جمله روانشناسی، اقتصاد، جامعهشناسی میتواند وارد یک ارتباط میان رشتهای بشود. این مطالعه ميانرشتهاي نیز مقتضیات ویژهای دارد که باید به آنها توجه کرد.
به گفته این مدرس دانشگاه، در واقع در مطالعات میانرشتهای، سه گونه مقتضیات وجود دارند، يک؛ مقتضيات مبنایی (Principal)، دو؛ مقتضيات روششناختي، سه؛ مقتضيات زباني و اصطلاحشناختی. در یک ارتباط میان رشتهای این سه ساحت باید مورد نظر و توجه قرار بگیرد. بر این اساس برقراری ارتباط میان رشتهای دو علم امر سهل و سادهای نیست. هر علمي براي خودش مباني معرفتي دارد همچنین هر علم برای کشف دادههاي جديد خود دارای مبانی روششناسی است و نیز باید توجه کرد که هر علم نظام اصطلاحات و زبانشناسی خاص خود را دارد. بر این اساس، این دیدگاه که با اضافه کردن چند آیه و حدیث به یک مطلب علمی میتوان آن را اسلامی و قرآنی تلقی کرد مردود است. همچنین بر این اساس این ایده که از متن قرآن و روایات اسلامی همه علوم قابل استخراج هستند غیر موجه و غیر واقعی تلقی میشود.
وی تاکید کرد: با توجه به مقتضیات سهگانه ارتباط میان رشتهای، در دومین هم اندیشی (سال 94) امکان ارتباط میان رشتهای بین مطالعات قرآنی و علوم انسانی به لحاظ مقتضیات معرفتشناختی مورد بحث و بررسی قرار گرفت و در سومین هم اندیشی سال 95 مقتضیات روششناختی این مهم مورد بررسی قرار خواهد گرفت. امیدواریم که این تلاشها گام مؤثری در تدقیق و شفاف شدن مساله تحول علوم انسانی و چالش امروزی آن باشد.
این دکترای الهیات در پایان گفت: کتابها، مقالات و مطالعاتی که در حوزه قرآن کریم نگاشته شده همچنان که میدانید در سالهای اخیر روند رو به گسترش و فزایندهای داشته است. به ویژه گسترش این رشته در دانشگاههای مختلف و موج عظیم رسالهها و پایان نامههایی که درباره قرآن کریم نوشته شده جداً چشمگیر است. بررسی این نگاشتهها اما حکایت از تحول قابل توجهی در نگارشهای این حوزه ندارد. در واقع مسالهمحوری در این مطالعات که شرط اولیه و محوری پژوهش است رعایت نشده و کارهای تکراری و موازی بسیاری انجام گرفته ولی به هر حال در این بین کارهای شاخص و بسیار ارزندهای نیز نگاشته شده است.
نظر شما