یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۸
ادعای صادق هدایت درباره اسلام‌پذیری برمکیان/ توجه علامه مجلسی به «سرگذشت بودا»

یازدهمین نشست از سلسله نشست‌های «ایران پیش از اسلام» با سخنرانی اکبر ثبوت درباره نفوذ آیین بودا در ایران با تکیه بر کتاب‌های «سرنوشت بودا»، «کلیله و دمنه»، «بوف کور» و «تاریخ ادیان» شنبه (بیستم دی‌ماه) در اندیشگاه کتابخانه ملی برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) ثبوت با اشاره به تاثیر ورود اسلام به ایران بر فرقه‌های مذهبی غیراسلامی گفت: ورود اسلام به ایران به ویژه در قرن‌های نخست همراه با سرکوب شدید فرقه‌های مذهبی غیراسلامی نبود، به همین دلیل در آن تاریخ سیاحان و راهبان بودایی در مناطق مختلف عالم اسلام و به ویژه منطقه خراسان و غیره درحال سیر و سفر مذهبی ویژه خودشان بودند اما آنچه در اینجا بسیار جای تعجب و تامل دارد، این است که همان ایرانی‌هایی که با شور و شوق در عصر اشکانی و ساسانی به استقبال آیین بودا می‌رفتند، ناگهان پس از ورود اسلام به ایران بسیار سخت‌تر از عرب‌ها در مقام ضدیت با آیین بودا به سرکوب و تخریب آثار به جای مانده از آن پرداختند.

برمکیان، متولی معبد بودایی نوبهار در بلخ

وی با اشاره به خاندان برمکی افزود: نام خاندان برمکی از بلندآوازه‌ترین و مهم‌ترین خاندان وزارت در تاریخ اسلام است که گاه نفوذ آنها حتی در بسیاری از زمان‌ها از شخص خلیفه هارون که مظهر قدرت بود، بیشتر به چشم می‌خورد. این خاندان متولی معبد بودایی نوبهار در بلخ بودند، که از مهم‌ترین معابد بوداییان در ایران به شمار می‌رفتند و کلمه برمک به همین اعتبار به آنها اطلاق می‌شد.

این کتابشناس اظهار کرد: از همان اوایل ورود اسلام به ایران، برمکیان از نخستین کسانی بودند که به اسلام روی آوردند و به همین دلیل درگیری‌هایی بین آنها و اصحاب قدرت بودایی پیش می‌آمد و به این ترتیب به تدریج سیر نزولی آیین بودا در ایران را احساس می‌کنیم تا جایی که فضل فرزند یحیی که از مهم‌ترین افراد این خاندان است به تخریب وسیع معابد در بلخ دست زد، مانند تخریب مجسمه‌های بودایی از سوی طالبان در عصر ما در شهر بامیان افغانستان.
 
ثبوت درباره تغییرات آیین بودایی بیان کرد: سیر نزولی این آیین در ایران همچنان ادامه دارد تا این‌که دیگر چیزی در ایران و حتی در خراسان بزرگ به نام بودایی‌گری دیده نمی‌شود. در عین حال که ما دیگر شاهد آیین بودایی به عنوان یک مذهب نیستیم اما با وجود این نفوذ و گسترش تعالیم بودا در ابعاد مختلف فرهنگ ایرانی قابل مشاهده است.

تلاش برای زنده ماندن فرهنگ بودایی

وی ادامه داد: به مرور تمثیل‌های بودایی از زبان تابعین که پس از صحابه قرار دارند، دیده می‌شود. در این میان متکلمین و علمای کلام ما با افکار بودایی‌ها آشنا می‌شوند و آهسته آهسته کتاب‌هایی که حامل فرهنگ بودایی بوده به زبان رایج مسلمانان که زبان حکومتی بوده، یعنی زبان عربی نقل و ترجمه می‌شوند. یکی از این کتاب‌ها که بسیار مورد توجه قرار گرفت کتاب «کلیله و دمنه» ابوالمعالی نصرالله منشی بود که بسیاری از تمثیلات بودایی‌هایی که در این کتاب گنجانده شده از جمله ماجرای دو پرنده و سنگ‌پشت است که اندر فواید سکوت به تمثیل درآمده است.
 
این نسخه‌شناس با اشاره به اقدامات برمکیان در ترویج فرهنگ بودا عنوان کرد: از یک طرف کتاب «کلیله و دمنه» ترجمه می‌شود و از طرف دیگر آبان بن عبدالحمید که از شعرای عربی‌سرای ایران و وابسته به دستگاه برامکه است، این کتاب را به شعرعربی درمی‌آورد و یحیی و فضل برمکی هر کدام جوایز گرانبهایی به وی می‌دهند، یعنی همان فضل برمکی که معبد نوبهار بودایی‌ها را تخریب کرد. اگرچه آنها معابد را تخریب کردند و با این کار نخواستند که مذهب بودا بماند اما دوست داشتند آنچه به عنوان فرهنگ بودایی است گسترش یابد، زیرا می‌خواستند این فرهنگ زنده بماند.
 
ثبوت گفت: یحیی بن خالد برمکی منظومه «کلیله و دمنه» را از بر می‌کند و آبان بن عبدالحمید کتاب «سرگذشت بودا» را که در زمان اشکانیان یا ساسانیان به زبان پهلوی تالیف و ترجمه شده بود در قرن دوم هجری به نظم درمی‌آورد. با این اقدامات آرام آرام فرهنگ بودایی در ابعاد مختلف فرهنگ و معارف ایران‌اسلامی نفوذ و رخنه می‌کند.
 
روایت شیخ صدوق از یوداسف

ثبوت با اشاره به نفوذ آئین بودا در تعالیم دینی ایران اسلامی اظهار کرد: از جمله مسائلی که عجیب به نظر می‌آید چگونگی نفوذ تعالیم بودا در آثار دینی و مذهبی شیعه در سطح وسیع است. قبلا اشاره شد که کتاب «سرگذشت بودا» در دوره ساسانیان ترجمه و در اوایل دوره خلفای عباسی به زبان عربی نیز برگردانده شد. از هر ترجمه، روایت‌های متعددی به وجود آمد و یکی از این جمله روایت‌ها، روایت شیخ صدوق در کتاب «کمال‌الدين و تمام النعمة» است که در بیش از 60 صفحه از کتاب به روایتی به نام «بلاهر و یوداسف» اشاره کرده که واژه «یوداسف» در حقیقت تحریف شده بوزاف یا بوداست.

این نسخه‌شناس افزود: رساله‌ای که شیخ صدوق در کتاب «کمال‌الدين و تمام النعمة» گنجاند در حقیقت یکی از روایاتی است که از روی ترجمه‌های عربی «سرگذشت بودا» تهیه شد. وی در روایت این داستان امانت را رعایت کرده و آن را بدون شرح و تفضیل عینا گزارش کرده است. بعدها از روایت شیخ صدوق 40 یا 50 ترجمه و تحریرهای مختلف به زبان عربی، اردو، گجراتی و فارسی تهیه شد.
 
ستایش علامه مجلسی از داستان «سرگذشت بودا»

ثبوت با اشاره به داستان یوداسف و بلوهر بیان کرد: از جمله کسانی که این رمان دینی یا «سرگذشت بودا» را از روی کتاب «کمال‌الدين و تمام‌النعمة» ترجمه کرد، علامه ملا محمدباقر مجلسى است که در کتاب «عین الحیات» بخشی را به سرگذشت بلوهر و یوداسف اختصاص داد. در این داستان بلوهر به عنوان مربی روحانی و مرشد یوداسف یا بودا معرفی شده که او را با حقایق عالم آشنا می‌کند. مطابق آنچه  در این سرگذشت آمده، بودا در یک خانواده پادشاهی متولد می‌شود و شاهزاده‌ای که بنا به پیش‌بینی پیشگویان پس از تولدش از سلطنت دست می‌شوید و به عالم سلوک روی می‌آورد.

وی با اشاره به استنباط مجلسی از داستان «سرگذشت بودا» عنوان کرد: وی نه تنها این داستان را ترجمه می‌کند، بلکه آن را بسیار ستایش می‌کند. به طوری که از مجموع نوشته‌های مجلسی درباره این داستان می‌توان استباط کرد که از نظر او و دیگر کسانی که این داستان را این‌قدر ترویج کردند، تعالیم بودا نشات گرفته از وحی الهی است و دعوت او چیزی مترادف با نبوت است و آنچه القا کرده به وسیله فرشتگان به او رسیده و با چنین نگاهی مجلسی سراغ داستان «سرگذشت بودا» رفته است.
 
چگونگی نفوذ بودا در ادبیات فارسی جدید

این کتابشناس با اشاره به مقاله‌اش درباره رسوخ بودا به ادبیات جدید گفت: در مقاله‌ای به تفصیل به نویسندگان جدید فارسی که با الهام از بودا و اندیشه‌های وی قلم زده‌اند، پرداخته‌ام  که از جمله این نویسندگان می‌توان به مطیع‌الدوله حجازی و صادق هدایت اشاره کرد. هدایت، یکی از دو سه نویسنده بزرگ عصر معاصر است که برخی ادعا کرده‌اند، نگرش و باورهای او با مطالعه فلسفه بودا شکل گرفته و حتی برخی مدعی شدند که هدایت به کیش بودایی گرویده است.
 
ثبوت عنوان کرد: بخش دوم «بوف کور» که نامی‌ترین اثر هدایت است، بازگویی اسطوره بوداکارتیا و «شرح رمزآمیزی از اساطیر هندی» نوشته آسیتا گوشوار است که در این اثر زندگی بودا تشریح می‌شود. البته برخی دلایلی در رد این دعاوی اقامه کردند اما با این همه تردیدی نیست که انعکاس اندیشه‌های بودا در آثار هدایت بسیار است.
 
وی با اشاره به مهم‌ترین اثر هدایت افزود: وی در «بوف کور» که برای نخستین بار آن را در سال 1315 در هندوستان چاپ کرد، اندیشه‌های بودا را درباره مرگ، وحدت وجود، تناسخ و بازگشت اعضاء و این‌که نه تنها آدم‌ها واحدی ابدی و ازلی دارند، حتی خانه‌ها، درخت‌ها و دیوارها را نیز مثالی عالی در آسمان‌هاست، در «بوف کور» بازگو می‌کند که در حقیقت ملهم از اندیشه‌های بوداست.

شباهت شوپنهاور و صادق هدایت

این کتابشناس اظهار کرد: همچنین «نیروانا» به معنی خاموش ساختن و از میان بردن و فنا و در اصطلاح بودا به معنی مرگ بلااراده یعنی پشت پا زدن به اعضا و احلامی است که حس نامیده می‌شود و به اشتباه آنها را سعادت می‌شماریم و در پی آنها دوانیم. این واژه در «بوف کور» نیز به کار رفته است.
 
ثبوت با اشاره به کتاب دیگری از این نویسنده مطرح بیان کرد: همچنین در کتاب «انسان و حیوان هدایت» هدایت که در چاپ دوم آن‌ را «فوائد گیاه‌خواری» نام نهاد و از نخستین آثار اوست، مانند بودا نفرت خود را از کشتن جانوران نشان داده و برای اثبات عقیده خویش بارها به شیوه بودا و پیروانش استناد کرده است.
 
وی با اشاره به شباهت شوپنهاور و هدایت گفت: داستانی به نام «آخرین لبخند» یکی دیگر از آثار این نویسنده است که زوال‌نامه تمدن ایرانی بودایی خراسان بزرگ است و در آغاز آن به نقل جمله‌ای چند از بودا پرداخته و در خلال داستان اندیشه بودا و شوپنهاور، فیلسوف نامی آلمانی را به هم آمیخته است. شوپنهاور نیز سخت دلبسته بودا و تعالیم وی بود و بودا را از مسیح برتر می‌پنداشت و مجسمه او را هماره پیش چشم داشت.
 
نیروانای هدایت همان «نخواهندگی» است

این کتابشناس عنوان کرد: هدایت واژه سانسکریت «نیروانا» را که در فرهنگ بودایی واژه‌ای کلیدی است به همان معنی اصلی هندی وارد زبان‌های اروپایی کرد. همچنین در داستان «آخرین لبخند» هدایت، فلسفه بودا همان فلسفه موج یا ناپایداری یا در گذر بودن همه هستی و شکل‌ها و نیروانای او همان «نخواهندگی» دانسته شده است.
 
ثبوت با تفسیر داستان «آخرین لبخند» بیان کرد: در توصیف قهرمان این داستان که روزبهان باشد، آمده است: «چیزی که بیش از همه در مذهب بودا برایش کشش و گیرندگی داشت مجسمه خود بودا و به ویژه لبخند سخت و تمسخرآمیز تودار و ناگفتنی او بود. مانند امواج تارهای ساز، مانند تارهای امواج آب.»

وی ادامه داد: فلسفه روزبهان تقریبا از امواج آب و لبخند بودا به او الهام شده بود و فلسفه‌اش فلسفه موج بود. چون در همه هستی‌ها در همه شکل‌ها و در همه افکار و چیزها یک موج گذرنده دمدمی، بیش نمی‌دید و سرتاسر آفرینش به نظر او یک سطح آب آرام بود مانند آبنمای خودش که باد بی‌موقعی روی آن وزیده بود و چین‌ و شکن‌های موقتی روی آن انداخته بود و زمانی که این باد آرام می‌گرفت دوباره همه هستی‌ها به اصل خودشان در نیروانه در نیستی جاویدان غوطه‌ور می‌شدند.
 
معبدی که تبدیل به مسجد شد

این نسخه‌شناس بیان کرد: حوادث داستان مربوط به دوره سیادت برمکیان و بعضا ناظر به اعمال ایشان و سیاست آنها در برابر آیین بودایی، آیین نیاکانشان است و حوادث این داستان تائید کننده ادعای دستگاه خلافت عباسی علیه برمکیان است مبنی بر این که گرویدن آنها به اسلام حتی با گذشت چندین نسل مصلحتی بوده و همچنان پیرو کیش بودایی بودند.

ثبوت با اشاره با تخریب معبد نوبهار در بلخ عنوان کرد: ادعای خلیفه عباسی علیه برمکیان را گزارش‌های مستند تاریخی تکذیب می‌کنند و به عنوان نمونه آنچه در زندگی فضل بن یحیی برمکی آورده‌اند، چون در ایام حکومت خراسان به بلخ و نزد اجداد خود رفت امر به تخریب معبد نوبهار که متعلق به نیاکان او بود، کرد و به سبب استواری و استحکام بنا تخریب آن ممکن نبود. سپس قسمتی از آن را تخریب و مسجدی به جای آن بنیاد نهادند. این شرح بر این کتاب از مقدمه عبدالعظیم غریب بر «تاریخ برامکه» صفحه 70 گرفته شده است.
 
وی بیان کرد: جالب است که داستان زندگی بودا در دست شیخ صدوق ابن بابویه است و از سوی دیگر در دست صادق هدایت و از آن‌طرف در دست مطیع‌الدوله (محمد حجازی) و علامه مجلسی است.

شعرای ایرانی متاثر از بودا

این کتابشناس با اشاره به اسامی برخی شعرای معاصر گفت: شاعرانی مانند ملک‌الشعرا بهار، علی‌اصغر حکمت، ابراهیم پورداوود، دکتر شرف خراسانی، مهدی اخوان ثالث، مهرداد اوستا، عبدالحسین سپنتا، سیمین بهبهانی، حسین منزوی، طاهره صفارزاده، رشید یاسمی در آثار خود به تفصیل یا اختصار به بودا پرداخته‌اند. 

در پایان این نشست اکبر ثبوت به پرسش‌های حاضران در نشست پاسخ داد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها