میترا داور نخستین نویسندهای بود که در این برنامه به داستانخوانی پرداخت. داور داستان «درخت» را از مجموعه داستانی به همین نام برای روخوانی انتخاب کرد. این اثر با موضوع دفاعمقدس، روایت درختی در محلهای از آبادان بود که برخی آنرا متاثر از گازهای شیمیایی زمان حمله نیروهای عراق به جنوب کشور، آلوده میدانستند اما اکثر مردم محله معتقد بودند آن درخت به نوعی مقدس است و به آن دخیل میبستند.
اولی، دومی، نه سومی!
محمد صالحعلا، نویسنده، مترجم، بازیگر و فیلمساز که با تاخیر خود را به سالن سعدی رسانده بود، دومین نویسندهای بود که از داستان کوتاهش را روخوانی کرد. صالحعلا که مجموعه داستان «اجازه میدهید گاهی خواب شمارا ببینم» را برای داستانخوانی انتخاب کرده بود، ابتدا قصد داشت داستان نخست این مجموعه را بخواند اما لحظهای بعد اعلام کرد از داستان دوم کتابش رونمایی میکند و بلافاصله تغییر عقیده داد و گفت: اجازه بدهید داستان سوم را بخوانم!
وی سپس به روخوانی «جلادآباد» پرداخت که داستانی درباره دامپزشک جوانی بود که در یک روز برفی برای کمک به گاوها و گوسالهها در یک آغل خارج از شهر به ماموریت میرود. او در راه زوزه گرگها میترسد و گمان میکند آنها برای کشتنش آمدهاند. جوان در نزدیکیهای آغل با گرگی زخمی روبهرو میشود و زخمش را پانسمان میکند اما گرگ برای قدردانی از وی تا نزدیک آغل میآید و باعث رمیدن گاوها و گوسالهها میشود و دامپزشک جوان زیر سم آنها جان میدهد.
داستان خوانی به افق تهران
مریم طاهری مجد هم در این برنامه بخشی از رمانش با نام «به افق تهران» را روخوانی کرد. این رمان داستان دختربچهای در جنوب شهر تهران است و زمان آن به سالهای جنگ ایران و عراق بازمیگردد. طاهری مجد این رمان را با زبان محاوره (عامیانه) نوشته است.
رضا فکری هم به عنوان آخرین نویسنده، به روخوانی از داستان «نان گرد» از مجموعه «چیزی را به هم نریز» پرداخت. وی درباره این کتابش اظهار کرد: مجموعه داستان «چیزی را به هم نریز» دربرگیرنده 9 داستان است که حالت استقلال هر داستان پا برجاست ولی پیوستگی هم میان داستانها دیده میشود.
در بخش داستان مخاطب هم، فاطمه قَرَنفلی از داستان «خاکستری» روخوانی کرد. چهارمین برنامه از چهارمین شبهای داستان برج میلاد هم امشب با حضور محسن بنیفاطمه، امیررضا بیگدلی، فلامک جنیدی و ضحی کاظمی برگزار میشود.
نظر شما