احمد شاکری که نخستین نویسندهای بود که در این برنامه داستانیخوانی کرد. وی پیش از روخوانی بخشی از رمان «انجمن مخفی» اظهار کرد: طی دورههای گذشته اخبار این جلسات را دنبال میکردم و امشب بسیار خوشحالم که عدهای فقط برای شنیدن داستان اینجا جمع شدهاند. چون عموماً در کشورمان یا جلسه نقد کتاب برگزار میشود، یا کارگاه داستاننویسی و به همین دلیل این جلسه، نشست ارزشمندی است که مخاطبان اصیل داستان به آن گوش میسپارند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا تا کنون اثر ممنوعهای داشته است؟ توضیح داد: نویسنده کاری را که خلق میکند در جهان ذهنیاش پرورانده و هر اثری دربرگیرنده تفکرات یک نویسنده است.
شاکری افزود: پس از نگارش «عریان در باد» که نخستین رمان من به حساب میآید به من گفتند چند کلمه را باید از آن حذف کنم. اتفاقات این داستان در کردستان روایت میشد و در بخشی از آن، افرادی که مخالف نظام جمهوری اسلامی بودند، علیه حکومت صحبت میکردند که ممیزی وزارت ارشاد از من خواست این بخش را حذف کنم. بعدها متوجه شدم اهمیت این موضوع شدم.
خالق «سرزمین پدری» با بیان این که به اصل ممیزی اعتقاد دارد، اضافه کرد: این اصل کاملاً معقول و به جاست اما باید از سوی افرادی اعمال شود که داستانفهم باشند. البته خوشحالم تا کنون هیچکدام از آثارم ممنوعه نبودهاند. من براساس اعتقاداتم و آنچه مردم نجیب کشورم به آن میاندیشند، داستان مینویسم.
رشد ادبیات داستانی ایران، پس از انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید، شاکری در پاسخ به این پرسش زمانی گفت: همانطور که مطلعید درباره ادبیات داستانی پس از انقلاب اسلامی پژوهشهای متعددی انجام و به رشد آن اشاره شده است. این موضوع دلایلی دارد که محمدرضا سرشار در کتاب «ادبیات داستانی» تعدادی از آن دلایل را برشمرده است. ما در شمارگان آثار، انتشار گونههای مختلف و اقبال مخاطب، پس از انقلاب اسلامی رشد داشتهایم.
شاکری افزود: غرب هم در داستاننویسی تجربیاتی داشته است و به نظرم ملتی در این حوزه موفق است که با تجربه بومی به ادبیات داستانی برسد. برای نمونه میتوانم از رمان «صدسال تنهایی» مارکز نام ببرم که اثری کاملاً بومی است. این که ما الگوهای شرقی و غربی را کپی کنیم به موفقیت ادبیات داستانیمان کمک نمیکند.
در ادامه و هنگامی که شاکری قصد داشت قسمتی از رمان «انجمن مخفی» را بخوا، حدود نیمی از حاضران جلسه در اعتراض به اینکه به مریم قاضیراد اجازه داستانخوانی داده نشد، سالن را ترک کردند و تا پایان برنامه به آن بازنگشتند.
پس از خواندن بخشی از «انجمن مخفی» توسط شاکری نوبت به بخش داستان مخاطب رسید و در این قسمت لیلا ناطق، از داستانش با نام «پراید مشکی» روخوانی کرد. ناطق این اثر را نخستین کار داستانیاش ذکر کرد.
رمانی با پنج راوی
در ادامه این برنامه زمانی از بهنام ناصح، دیگر نویسنده حاضر در نخستین شب داستانخوانی برج میلاد برای روخوانی اثرش دعوت کرد. ناصح با بیان این که از حضور در این برنامه خوشحالم و متاسفم که دو نویسنده دیگر در برنامه امشب حضور ندارند، درباره رمان «پروانهای روی شانه» که بخشی از آنرا روخوانی کرد، توضیح داد: این رمان پنج راوی دارد که متوالی در رمان حاضر میشوند و هر فصل را به نام خودشان ثبت میکنند.
ناصح در ادامه بخشی از این رمان را که «منیر» روایتگر آن بود برای حضار خواند.
نظر شما