نقدی بر کتاب «سخن ابن سينا و بيان بهمنيار» به قلم دکتر محمدزاده
دریچهای جدید برای شناسایی «فيلسوف ناشناخته»
کتاب «سخن ابن سينا و بيان بهمنيار» از کتابهای جدید دکتر غلامحسین ابراهیمی دينانی، صرفنظر از زبان فلسفی و فضای منطق و استدلال که بر آن حاکم است، اثری کاملا تخصصی و فلسفی در معرفی ابنسينا و آثار و افکار و انديشههای اوست. این کتاب حاوی مطالبی است که تاکنون کمتر شنيده و گفته شده است. آنچه در پی میخوانید یادداشتی است که دکتر محمدجعفر محمدزاده بر این کتاب نوشته است.-
از وی تاکنون افزون بر 30 عنوان کتاب و دهها مقاله و شايد صدها و بلکه بيشتر سخنرانی در اين حوزه منتشر شده و در اختيار علاقهمندان قرار گرفته است. آثار مکتوب وی را بايد در شمار آثار مرجع و بنيادی در حوزه فلسفه و حکمت شرق به حساب آورد. قواعد کلی فلسفه، ماجرای فکر فلسفی، دفتر عقل و آيت عشق از آن جملهاند.
از سوی ديگر، کمتر کسی است که با فکر و فرهنگ ايرانی و اسلامی آشنايی داشته باشد و دکتر دينانی را نشناسد. صاحب اين گفتار پيش از اين هم تصريح کرده است که دکتر دينانی را به حقيقت بايد احياگر حکمت شرق در عصر کنونی دانست. وی تاکنون بيشترين همت خود را در شناخت و معرفی فلسفه و حکمت اسلامي مصروف داشته و آثار فلسفی عميق و دقيقی در اين باره به نگارش درآورده است.
دکتر دينانی در کنار احيای فلسفه و حکمت شرق و بازخوانی آنچه در حوزه ايرانی اسلامی اتفاق افتاده، به معرفی انديشمندان و فلاسفه و حکمای برجسته اسلامی نيز پرداخته است. شايد در نگاه اول معرفی يک فيلسوف يا انديشمند موضوع جديدی به نظر نيايد. مثلا سخن گفتن درباره ابنرشد، ابنعربی، خواجه نصيرالدين طوسی، خيام نيشابوری، غزالی يا مولانا و شمس تبريزی اما وقتي به عمق معرفيهای دکتر دينانی میرسيم، درمیيابيم که اين نوع معارفه از نوعی ديگر و جنسی برتر است که او با بازخوانی و بازشناسی انديشه برخی حکما و انديشمندان به لايههای جديد و ناگفته و ناشنودهای از انديشهها و تفکرات آنها میرسد که برای خواننده و شنونده اهل معرفت و دانای به احوال و انديشه حکما و فلاسفه در خور توجه و واجد لذتهای جديد و تجربهنشده و ارزشمندی است که بیدرنگ جايگاه خود را در ساحت انديشه میيابد...
گذشته از زبان فلسفی و فضای منطق و استدلال که بر کتاب «سخن ابن سينا و بيان بهمنيار» حاکم است، این کتاب اثری کاملا تخصصی و فلسفی در معرفی ابنسينا و آثار و افکار و انديشههای اوست و حاوی مطالبی است که تاکنون کمتر شنيده و گفته شده است. خواننده آگاه وقتی صفحات پايانی کتاب را میخواند، با خود خواهد انديشيد که اگر فهم ما از ابن سينا و انديشههای او همان باشد که در گذشته بوده و در کتابهای درسی و غيردرسی از او نام برده شده است، ظلم عظيمی در حق اين فيلسوف، حکيم و عارف بزرگ روا داشته شده و چه اندازه ما و البته همگان از شناخت واقعی شيخالریيس ابوعلي سينا محروم و يا غافل بودهايم!
ما پيش از اين ابوعلی سينا را فيلسوفی مشايی میدانستيم که طبيب هم بوده و شاهکار طبابتش هم علاج مرض جنون شاهزاده سامانی بوده و اينکه آن طبيب حاذق آثار مکتوب فراوانی در پزشكی دارد و فيلسوفی پيرو مکتب ارسطو (مشايی) بوده که کتابهای متعددی نيز در اين حوزه داشته است و امروزه نيز در دانشگاههای معتبر داخل و خارج از او و آثار پزشکی و فلسفیاش به بزرگی ياد میکنند. اما به راستی شيخالریيس ابوعلیسينا همين است؟
دکتر دينانی در کتاب «سخن ابنسينا و بيان بهمنيار» کار بزرگی در معرفی ابنسينا کرده و دريچه جديدی از شناخت او به روی جويندگان علم و حکمت گشوده است. خواننده آگاه اين کتاب به اين نتيجه مهم دست میيابد که بوعلی فقط فيلسوف (آنهم فيلسوف مشايی) نيست. او در فلسفه نه تنها در ارسطو توقف نکرده، بلکه از ارسطو عبور کرده و فراتر از شعاع پرواز تفکرات ارسطو شهپر گشوده و جولان زده است.
او فيلسوف متالهی است که نظريههای عرفانیاش به تاييد همه عرفا رسيده و عارفان بعدی نظريههای متقن و البته مختصر او را در «نمط نهم اشارات» که «مقاماتالعارفين» نام نهاده است، به ديده تحسين نگريسته و تاييد کرده و در استشهاد به آن نيز مبادرت ورزيدهاند. خواننده درخواهد يافت که عرفان ابنسينا عرفان عقل است و تفکر که با عرفان رياضتی و کنج خانقاهی فرسنگها فاصله دارد، عرفانی که از شناخت دقيق و عميق انسان سرچشمه میگيرد و سالک را به معرفت حق متصل میسازد.
دکتر دينانی در اين اثر برای معرفی بوعلی به سراغ يکی از شاگردان نزديک او به نام «بهمنيار» میرود و از لابهلای آثار و سخنان او و با در کنار هم قرار دادن آنها با سخنان ابنسينا، به استنتاجات جديدی میرسد. دکتر دينانی از کتاب مفقودشده «الانصاف» اثر بزرگ و بنيادی ابن سينا نام میبرد، کتابی که ابنسينا سترگی و حجماش را مشخص كرده و مشتمل بر دههزار برگ دانسته و در آن کوشيده است تا به بررسی تعارض ميان انديشه شرقی و تفکر غربی بپردازد...
شناخت عمومی ما از ابنسينا «فيلسوف مشايی» است و آنگونه که گفته شد، اين کتاب خط بطلانی بر اين پندار کهنه است که دکتر دينانی به خوبی توانسته است اوج پرواز ابنسينا را بر فراز آشيانه «مشائيَّت» نمايان سازد: «ابنسينا در کتاب الانصاف نه تنها پيروی از ارسطو ندارد و در نتيجه يک فيلسوف مشایي به شمار نمیآيد، بلکه از روی انصاف و با بررسی کامل به نقد انديشههای او پرداخته و به آنچه خود آن را درست میداند، دست يافته است.»
بر خلاف نظر کسانی که بنياد انديشه ابنسينا را برگرفته از ارسطو میدانند، دکتر ديناني معتقد است: «آنچه اساس فلسفه و بنياد انديشه ابنسينا شناخته میشود، در آثار ارسطو مطرح نشده و کسی هم درباره آنها سخن نگفته است... ابنسينا در کتاب الانصاف خود به نقد انديشههای ارسطو پرداخته و در بسياری از موارد انديشههای مشرقزمين را برتر و بالاتر از تفکر ارسطو میدانسته است.»
دکتر دينانی به اين پرسش شبههآميز نيز پاسخ میدهد که آيا ابنسينا به انديشههای افلاطون بیاعتناست و يا نوافلاطونی است؟ او میگويد: «کسانی که با انديشههای شرقی ابنسينا آشنايی ندارند، میکوشند اين فيلسوف بزرگ ايرانی را در زمره کسانی قرار دهند که نوافلاطونی خوانده میشود. اين سخن يک ادعای بیاساس و اشتباه تاريخي است که آگاهی نسبت به آن امری ضروری به شمار میآيد. درست است که ابنسينا بر کتاب «اثو لوجيا» (اثر فلوطين انديشمند بزرگ و فيلسوف نامدار و بنيانگذار فلسفه نو افلاطونی) شرح نوشته و به آن توجه داشته است؛ ولی اين عمل او به هيچ وجه دليل بر اين نيست که اين فيلسوف بزرگ نوافلاطونی است؛ زيرا ابنسينا در شرحی هم که بر اين کتاب نوشته است، بر اساس انديشههای شرقی خود سخن گفته و در واقع به حکمت خسروانی نظر داشته است.»
دکتر دينانی در اين اثر ارزشمند خود به موضوعات حایز اهميت ديگري اشاره میکند که از آن جمله میتوان از «علت موضعگيری انديشمندان مغربزمين و متفکران جهان عرب در مقابل انديشههای شرقی و آنچه حکمت خسروانی معرفی شده است، شک در فيلسوف بودن ابنرشد، علت عدم توجه به آثار و انديشههای ابنرشد در ايران، علت بیتوجهي به آثار غزالی در ايران، راز پيشرفت انديشههای غزالی در سرزمينهای اسلامی، تفکر اشعری در فکر غزالی، منشأ دشمنی اشاعره با ابنسينا، تفاوت بنيادی اراده نزد انديشمندان غربی و اشعری، همراهی و اختلاف اشاعره با انديشمندان غربی، نظر ابنسينا در باب تلازم اراده و عقل و نشات گرفتن فعل خداوند از علم او و در نهايت انتظام فلسفه و حکمت در جهان اسلام به خاطر آثار شيخالریيس» نام برد که هریک از اين موضوعات واجد يافتههای تازهای در حوزه فلسفه و حکمت است که مولف با اشراف خود شرح و بيان کرده است.
دکتر دينانی در مقدمه کتاب به دو پرسش ديگر پاسخ میدهد؛ يکی اينکه چرا ابنسينا نام کتاب خود در طب را «قانون» و نام کتاب فلسفه خود را «شفاء» گذاشته و پرسش ديگر اینکه چرا در اين کتاب به بيان بهمينار مجزا از ابن سينا اشاره شده است؟
وی در پاسخ به پرسش اول اظهار میدارد: «علت اينکه ابنسينا در انتخاب نام براي دو کتاب معروف خود از مناسبتهای ظاهری صرف نظر کرده، اين است که قصد داشته به يک مساله بنيادی و عمده اشاره کند که از اهميت بسيار برخوردار است. او خواسته است بگويد مرض جهل و بيماری نادانی از بيماريهای مربوط به بدن خطرناکتر است و موجب هلاکت ابدی انسان میشود. اين فيلسوف بزرگ برای رفع بيماری جهل و نادانی ناشی از تعصب، از داروی فلسفه استفاده کرده است و در طريق تعقل و تامل عميق گام برداشته است. انتخاب نام الشفاء برای يک کتاب فلسفی نشان میدهد که برای معالجه مرض جهل، داروی تعقل و تفکر ژرف موثر و مناسب شناخته میشود.»
و اما اينکه چرا «سخن ابن سينا» را از «بيان بهمنيار» جدا دانسته مینويسد: «بهمنيار در کتابی که با عنوان التحصيل شهرت دارد، به بررسی بسياری از اين مسایل پرداخته و درباره آنها سخن گفته است. کتاب التحصيل او در جهت مضمون و محتوا به کتاب المباحثات بسيار نزديک است تا جايي که میتوان گفت سخن ابنسيناست که در بيان بهمنيار ظاهر و آشکار میشود و البته اين چيزی نيست که دور از انتظار باشد؛ زيرا انديشههای شاگرد هميشه نشان دهنده افکار و ايدههای استاد او به شمار میآيد.»...
با مطالعه اين کتاب اگر به اين نتيجه برسيم که «ابوعلي سينا، فيلسوف ناشناخته» بوده است، سخن بیربطي نگفتهايم. فيلسوفی که ما اسم او را بر خيابانها، کوچهها و ميادين و بر سردر داروخانهها و تالارها و همايشها بسيار ديده و شنيدهايم و شايد از شدت تابش نور او هرگز نتوانستهايم، نخواستهاند يا نشده است که به حقيقت تفکر و انديشه او پي ببريم.
در اين مجال مختصر سخن را اينگونه خلاصه کرده و خاتمه میدهيم که به اعتبار آنچه دکتر دينانی در اين کتاب ارزشمند آورده است، حقيقت ابوعلیسينا در جهان اسلام و نيز در مغرب زمين شناخته نشده و حتی میتوان ادعا کرد که هدفمند و هوشيارانه، ناشناخته نگاه داشته شده و در محاق انديشههای معمول و غيراصلی خود مانند طب و فلسفه ارسطويی پنهان مانده است. اثر دکتر دينانی به ما میآموزد که شيخالریيس ابوعلیسينا فيلسوفی با انديشههای مستقل و پرورشيافته مکتب و حکمت الهی و اسلامی از يک سو و آگاه و دانای حکمت خسروانی از ديگر سو است و نيز عارفی است دقيقالنظر و صحيحالرای که مرام و کلام او به تاييد عرفا و حکمای اسلامی رسيده است، عارفی عقلگرا که عالم را نشات گرفته از علم خداوند و محصول عقل کل و علم لايتناهي الهي میداند.
کتاب «سخن ابن سينا و بيان بهمنيار» از جمله کتابهای جدید دکتر دينانی است که از سوی انتشارات موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ايران منتشر شده و چاپ اول آن با شمارگان دوهزار نسخه به بازار نشر عرضه شده و در اختيار علاقهمندان قرار گرفته است. اين کتاب در 488 صفحه و 18 فصل تنظيم و تبويب شده و بر تارک هر فصل، عنوانی درخور متن نهاده شده است.
پینوشت/
بخشی از یادداشت دکتر محمدجعفر محمدزاده بر کتاب «سخن ابن سینا و بیان بهمنیار» به قلم دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، منتشر شده در روزنامه اطلاعات، 30 مهر
نظر شما