ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
از مطالب فوق روشن میشود که پسااستعمارگرایی قرابتهای فکری بسیاری با چرخش «فرایافت باوری» در روابط بینالملل و به طور کلیتر با پساساختارگرایی و پسانوگرایی دارد. اما با تقلیل دادن پسا استعمارگرایی به یکی از این رویکردها یا جای دادنش در دل یکی از آنها حق مطلب در مورد اصالت، ناهمگونی و منابع چندگانه الهامبخش آن ادا نمیشود. به بقین، اندیشمندانی چون میشل فوکو، ژاک دریدا و ژاک لکان، که معمولاً از چهرههای پسا ساختارگرایی و پسانوگرایی شناخته میشوند، در جرگه پسااستعمارگرایی هم سرآمدند ولی غالباً اندیشههای آنان در این جرگه به شیوههایی بدیع و التقاطی به کار بسته میشود. وانگهی، بسیاری از نویسندگان پسااستعمارگرا خواهند گفت که تعهد سیاسی آشکارشان در قبال فرودستان یا به حاشیه رانده شدگان، تبیینهای آنان را از آن چه غالباً (درست یا نادرست) چونان تحلیلهای نسبیگرایانهتری از سایر «پساـ گراییها»شناخته میشود متمایز میسازد (Appiah 1997; Paolini 1999; Young 2001)، از این جهت، استعمارگرایی همپرسه نزدیکی به سنت نقادی مارکسیستی دارد و این برای نمونه از به کارگیری اصطلاح «فرودستان» گرامشی پیداست. اما در این جا هم، نوع معینی از التقاط وجه مشخصه به کارگیری روششناسیها و نظریههای ملهم از مارکسیسم است که مادهگرایی سنتی آن را با توجه مشروح به نتایج ذهنی و سیاست خُرد سرکوب درهم میآمیزد.
صفحه 272 / نظریه روابط بینالملل برای سده بیستویکم / مارتین گریفیتس/ ترجمه علیرضا طیب/ انتشارات نشر نی/ چاپ اول/ سال 1391/ 403 صفحه/ 13600 تومان
نظر شما