چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۴:۱۳
ابومحبوب: کوه در اسطوره‌ها مرز جهان اهورایی است

احمد ابومحبوب در شانزدهمین نشست «شاهنامه‌پژوهی» سرای اهل قلم، اشاره‌ای به برخی از چهره‌های اسطوره‌های ایرانی داشت که از کوه آمده‌اند و گفت: کی‌قباد، فریدون و زال از چهره‌هایی هستند که از کوه آمده‌اند و بنابراین چهره‌های اهورایی، مثبت و مقدس به حساب می‌آیند که در حماسه‌های «شاهنامه» و اسطوره‌ها جنبه مثبتی دارند.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، شانزدهمین نشست از سلسله درس‌های «شاهنامه‌پژوهی» عصر دیروز (14 شهریور) از ساعت 17 با حضور احمد ابومحبوب، مدرس این دوره و جمعی از علاقه‌مندان به شاهنامه در سرای اهل قلم برگزار شد.

ابومحبوب در آغاز سخنانش گفت: می‌توان در اسطوره‌ها و در برخی از نبردها سلطه تورانیان و پیروزی آن‌ها بر ایران را به سلطه یک بلای طبیعی به ایران به حساب آورد که آن بلای طبیعی خشکسالی است. به هر حال منطقه ایران یک فلات است و بنابراین خشکسالی و گاهی زلزله در آن ایجاد می‌شده است. برهمین اساس پژوهشگران برخی از عناصر حماسی «شاهنامه» و برخی از عناصر اسطوره‌های ایرانی را با خشکسالی و زلزله مرتبط می‌دانند.

وی افزود: برای مثال ضحاک را با زلزله مرتبط می‌دانند. پس می‌توان پیروزی تورانیان را پیروزی خشکسالی بر این سرزمین دانست.

این پژوهشگر به یکی دیگر از حادثه‌های بزرگ زمان منوچهر اشاره‌ای داشت و اظهار کرد: گویی منوچهر آماده بود تا به نوعی در نگرش‌ها و بینش‌ها تغییر و تحولی ایجاد شود. سمبل این تغییر و تحول زال است و به عبارت دیگر نماد تغییر و تحول در دروان منوچهر، زال است. تغییری که جنبه ماورایی و اهورایی دارد.

وی با اشاره به این موضوع که پیش‌تر داستان تولد زال و بزرگ شدن او با سیمرغ و در کوه قاف، گفته شده است، افزود: سیمرغ همیشه در اسطوره‌های ایران با دو عنصر طبیعت یعنی کوه و نور ارتباط دارد. کوه رمزی از مرز جهان مادی و غیرمادی و در حقیقت مرز جهان اهورایی است، اما باید به یک نکته دقت کرد که روشنایی و فروغ صبحدم از پشت کوه آغاز می‌شود.

ابومحبوب ادامه داد: در حقیقت کوه میلادگاه و زادگاه نور به شمار می‌آید یا همان زادگاه میترا است. کوه از سنگ است و سنگ با جهان ماورا ارتباط دارد. باور اسطوره‌ای بشر، سنگ را مرز این جهان و آن جهان می‌دانسته است؛ برای مثال انسان روی مرده‌ای که در خاک دفن کرده بود، سنگی می‌گذاشت و زمانی‌که بر سر مزار او می‌رفت با سنگ دیگری دق‌الباب می‌کرد، تا او را به این دنیا احضار کرده باشد. یعنی به دروازه‌های جهان دیگر برای احضار ضربه می‌زد. البته امروز این مساله به یک باور خرافه‌ای تبدیل شده است.

وی در بخش دیگر از سخنانش با تاکید بر این امر که سیمرغ سمبلیک و نمادین شده میترا است، گفت: بشر اولیه برای درمان بیماری‌هایش از گیاهان استفاده می‌کرده است. همچنین کلمه دارو از «دار» و «و» تشکیل شده که «دار» یعنی درخت و «و» پسوند نسبت است و در حقیقت یعنی هر آن‌چه منسوب به درخت است و از این طریق گیاه و پزشکی به‌طور غیرمستقیم به سیمرغ مرتبط می‌شود.

این استاد دانشگاه در ادامه اشاره‌ای به سیمرغ عطار داشت و توضیح داد: عطار با لفظ سیمرغ بازی کرده است و از مفهوم اسطوره‌ای سیمرغ و آشیانه داشتن او در کوه مفهوم دیگری را گرفته و سیمرغ را به جای حقیقت هستی قرار داده و به عبارت دیگر یک معنا را بازآفرینی کرده است. در حقیقت سیمرغ اسطوره‌ای را از مفهوم اسطوره‌ای و تاریخ مردم‌شناسانه‌اش به مفهوم عرفانی تبدیل کرده است. سیمرغ عطار همان سیمرغ اسطوره‌ها است که در کوه قاف آشیانه دارد.

وی ادامه داد: کلمه قاف در زبان فارسی «کوف» و به معنای کوه بوده و کوه قاف هم در فرهنگ اسطوره‌ای ایران و عرب وجود دارد و کوهی است که گرداگرد زمین کشیده شده و مرز بین زمین و آسمان است. برهمین اساس تعبیر برخی از فیلسوفان از کوه قاف همان فلک‌الافلاک و مرز بین جهان مادی و جهان معنا است.

ابومحبوب ادامه داد: در حقیقت عطار معناسازی دیگری از سیمرغ کرده، همچنان که سهروردی نیز این‌کار را به شیوه‌ای دیگر انجام داده است. به عبارت دیگر سهروردی تعیبر فلسفی و عطار تعبیر عرفانی دارد.

وی در بخش دیگر از سخنانش تاکید کرد: باید به این نکته توجه داشت که چه کسانی در شاهنامه و اسطوره‌های ایران از کوه آمده‌اند، البته درباره پیامبران، همگی آن‌ها به نوعی از کوه آمده‌اند یا ارتباطی با کوه داشته‌اند. در اسطوره‌های ایران نیز کی‌قباد، فریدون و زال از چهره‌هایی هستند که از کوه آمده‌اند و بنابراین چهره‌های اهورایی، مثبت و مقدس به حساب می‌آیند که در حماسه‌های «شاهنامه» و اسطوره‌ها به جنبه مثبت آن‌ها پرداخته شده است.

این نویسنده در ادامه گفت: زال چهره‌ انسانی شده یا تجسم انسانی سیمرغ است. یعنی میترا تبدیل می‌شود به سیمرغ و سیمرغ به زال بدل می‌شود. در حقیقت این موضوع به نوعی تغییر چهره دادن است. زال سمبل خرد میترایی یا مهری است. زال همانی است که در آیین میترایی به او پیر مغان می‌‌گویند.

وی اظهار کرد: آیین کمال میترایی هفت مرحله دارد که بعدها در عرفان و تمامی آیین‌ها رسوخ کرده است. تقدس عدد هفت به این دلیل است که نور خورشید از هفت رنگ تشکیل شده و در حقیقت نور سفید خورشید مجموعه‌ای از هفت رنگ است. بنابراین از همان دوران باستان عدد هفت تقدس می‌یابد.

ابومحبوب در بخش دیگر از سخنانش گفت: به نوعی میان سیمرغ و زال، آتش رابط است، هچنین، پر نماد حمایت‌گری و پروردن است و همان چیزی است که به آن «فر» می‌گوییم. چون در فارسی «پ» و «ف» به هم تبدیل می‌شوند، مانند پارسی که فارسی می‌گوییم. برهمین اساس سیمرغ به زال می‌گوید که او را زیر پر خود گرفته و بزرگ کرده است.

وی افزود: از سوی دیگر آتش خصلت نرینه و برترین‌‌جویی (بالاجویی) دارد و بشر اولیه از این خصلت برداشت فلسفی می‌کند. پس آب را دارای خصلت مادینه به‌شمار می‌آورد که زندگی‌بخش و آبادکننده و حیات‌بخش است و به آتش جنبه نرینه می‌دهد که البته جنبه ویرانگری هم دارد. بنابراین آتش به نوعی سمبل پدر می‌شود.

این پژوهشگر ادامه داد: بنابراین به یاد داشته باشیم که آب و خاک مادینه هستند و باد و آتش نرینه‌اند و آتش جان پدیده‌ها یا جان هستی است.

وی در پایان به جنبه‌هایی از عنصر آتش اشاره و تشریح کرد: بنابراین پر در آتش انداختن با جان هستی ارتباط دارد و به ارتباط زال با جان هستی اشاره می‌کند. بنابراین زال چهره گسترده و عظیمی دارد که باید به آن پرداخت.

شانزدهمین نشست از مجموعه درس‌های «شاهنامه‌پژوهی» سه‌شنبه (14 شهریور) از ساعت 16 تا 17 و 30 دقیقه در سرای اهل قلم، واقع در خیابان انقلاب، خیابان فلسطین جنوبی، کوچه خواجه‌نصیر، شماره دو برگزار شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط