شهبازی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، گفت: من زمانیکه در نوجوانی از روستای محل زندگیام، به تهران آمدم به طور کاملا اتفاقی به سینما رفتم و فیلم «آقای 420» را دیدم و با دیدن همین فیلم یک انقلاب فکری در رابطه با سینما در من ایجاد شد و شدیدا به سینما علاقهمند شدم؛ چرا که دقیقا اتفاقهای درون این فیلم را قبلا در روستا دیده بودم. پس از دیدن این فیلم بود که تصمیم گرفتم هر طوری که امکان دارد، شغلی در سینما پیدا کنم.
وی افزود: نخستین استودیوی سینمایی که به آن وارد شدم، اطلس فیلم بود. من با وجودی که از نعمت سواد بیبهره بودم، اشتیاق شدیدی به خواندن کتاب و نشریات به ويژه نشريات سینمایی، داشتم، بنابراین با راهنماییهای مرحوم فریدون ثقفی، که به جهت یاد دادن سواد خواندن بسیار گردن من حق دارد، در عرض دو هفته خواندن را یادگرفتم و کتابهای «جرجی زیدان» را به راحتی میخواندم. با وجود اين نوشتن برای من بسیار سخت بود و من برای اینکه با کلمات و واژهها هم آشنایی پیدا کنم، یک فرهنگ عمید هم از دوستانم گرفتم.
شهبازی درباره چگونه نوشتن خاطرات خود با وجود سختی نوشتن، گفت: انسانهای که در مسیر زندگی من قرار داشتند، انسانهای بزرگ و صاحب سلیقهای بودند و خاطرات من با این اشخاص شاید برای دیگران هم مفید باشد. من همیشه حسرت آوردن خاطراتم روی کاغذ را داشتم، اما همانطور که گفتم نوشتن برایم بسیار سخت بود. باید بیان کنم که در نوشتن خاطرات، هوشنگ گلمکانی و دکتر هوشنگ کاووسی بسیار به من کمک کردند.
شهبازی در پاسخ به این سوال که آیا در نوشتن خاطراتش تنها به حافظه رجوع میکرده یا منابعی هم برای ثبت خاطراتش داشته، گفت: من هر زمانی که به سینما میرفتم، نام فیلم و تاریخ اکران آن را یادداشت میکردم و از هر فیلمی هم که خوشم میآمد، جلوی نامش ضربدر میزدم و تعداد ضربدرها برای من حکم تعداد بیشتر خوبیهای فیلم بود. گاهی هم که نمیتوانستم نام فیلم را بنویسم، شکل فیلم و یا شکل بازیگرهای فیلم را در دفترچهام مینوشتم.
شهبازی در پاسخ به این سوال که این خاطرات تا چه میزان به حقیقت نزدیک است و یا اینکه چقدر احساسات شخصی خود نسبت به اشخاص را در نگارش دخیل داده است، گفت: تمام تلاش من این بود که با زبان ساده همه حقایقی را که از نزدیک مشاهده کرده بودم در این کتاب بیاورم. در واقع من به هیچ عنوان به بیراهه نرفتم و آدمها همانگونه که بودند در این کتاب معرفی شدهاند. همچنین در این کتاب ابراز فضل و واژهپردازی نکردم، چرا که آن را بلد نبودم و هرچه هست بیان ساده و حقیقی اتفاقات است و بسیاری از مخاطبان به من گفتند که مجذوب لحن ساده و صمیمی کتاب شدهاند.
شهبازی در پاسخ به این سوال که استودیوهای سینمایی قدیم و همچنین دستاندرکاران و هنرمندان سینما، تا چقدر با کتاب ارتباط داشتند، گفت: در آن زمان از طرف کتابخانه ملی به رایگان کتابهایی را در اختیار استودیوهای فیلمسازی قرار میدادند. این کتابها بیشتر شامل نمایشنامههای شکسپیر، مولیر و نمایشنامهنویسان دیگر، رمانهای نویسندگانی چون بالزاک و همچنین کتابهای فلسفی، میشد و کتابهای تخصصی سینما به ندرت به چشم میخورد. عموم افراد فعال در سینمای آن زمان تحصیل کرده نبودند و به همین دلیل با کتابخوانی میانه خوبی نداشتند، البته در این میان حساب کسانی چون داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی و فریدون گله را باید از دیگران جدا کرد.
وی افزود: به طور کل از خود فیلمها و دیالوگ آن، میزان باسواد بودن و یا اهل مطالعه بودن، دستاندرکاران فیلمها قابل درک بود. موضوع فیلم، دیالوگهای مناسب و پرداخت خوب آن، باسواد بودن کارگردان و یا فیلمنامهنویس را میرساند. در آن زمان متاسفانه بسیاری هم با پررویی یا از طریق پول و پارتی وارد سینما شده و جو فرهنگی آن را خراب کرده بودند.
شهبازی گفت: کتاب وقتی برای نخستین بار برای انتشار به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارسال شد، هیات بازبینی 131 مورد اصلاحیه به کتاب دادند، اما وقتی خود من به اداره بازبینی مراجعه حرفهایم را برای آنها بیان کردم، کاملا پذیرفتند و موارد اصلاحی به 23 مورد رسید و این موارد هم کاملا منطقی بود.
وي در انتها گفت: من به عنوان یک مخاطب همیشگی فیلم باید بگویم که فیلمهای امروز ایرانی به دلیل ضعف در دیالوگ نویسی و پردازش مناسب داستان، از نظر فیلمنامه ضعف دارند؛ یعنی سینمای ایران نویسنده خوب کم دارد. دیالوگ برای من بسیار تاثیرگذار است، به عنوان مثال وقتی من «گربه روی شیروانی داغ» یا «دادگاه نورمبرگ» را میبینم، تازه با وجود دوبله آنها، مقوله دیالوگ را بسیار قوی و اثرگذار میبینم که حتی میتواند در قالب یک الگو هم مطرح شود، اما دیالوگهای عموم فیلمهای حال حاضر ایرانی، با وجودیکه از نظر زمانی بسیار جلوتر از دو فیلمی که در بالا نام بردم، ساخته شدهاند، بسیار سطحی و دمدستی هستند و بود و نبودشان تفاوتی نمیکند.
کتاب «یک روستایی در لالهزار؛ 50 سال خاطرات سینمایی ایوب شهبازی» با مقدمههایی از هوشنگ کاووسی و هوشنگ گلمکانی توسط انتشارات روزنهکار در 308 صفحه به همراه 23 صفحه ضمیمه تصویری به قیمت 9 هزار و پانصد تومان در دسترس علاقهمندان به سینمای ایران قرار گرفته است.
ایوب شهبازی یک مخاطب حرفهای و همیشگی سینماست. او همچنین شغلهای گوناگونی را هم در سینما تجربه کرد که مهمترین آن مسوولیت لابراتوار بود، او سرانجام در مسوولیت سرپرستی قسمت داروسازی لابراتوار سازمان صدا و سینما، بازنشسته شد.
سهشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۱ - ۰۹:۴۴
نظر شما