به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، در مقالات گردآمده در كتاب«به فرهنگ باشد روان تندرست» مشكلات متعدد لغوي، آييني و محتوايي شاهنامه تحليل و حل شده است.
فرهنگستان زبان و ادب فارسي از سال 1374 انتشار فصلنامهاي با عنوان «نامه فرهنگستان» را آغاز كرده كه چاپ آن تاكنون ادامه داشته است. احمد سميعي (گيلاني) و ابوالفضل خطيبي مجموعه مقالات و نقدهاي را كه در اين فصلنامه درباره شاهنامه چاپ شده است، در كتابي به نام «به فرهنگ باشد روان تندرست» گردآوردهاند.
در بخش «مقاله»، نخست به جستاري به نام «هرزبد در شاهنامه فردوسي» از احمد تفضلي برميخوريم. نويسنده در اين مقاله كوشيده است كه يكي از مناصب ناشناخته دوران ساساني و نشان آن در شاهنامه را بررسي كند. او پس از واكاوي متون تاريخي و سنجش آنها با شاهنامه، به اين نتيجه ميرسد كه «هرزبد» منصبي بوده است كه به خواجگان و محافظ حرم گفته ميشد.
نوشتهاي ديگر از احمد تفضلي به نام «چند واژه عالمانه از پهلوي در شاهنامه»، همان گونه كه از عنوان آن پيداست، درباره چند واژهاي از زبان پهلوي است كه در شاهنامه به كار رفته است. شماري از آن واژهها درباره چهار طبقه اجتماعي آن دوره، يعني روحانيان، ارتشيان، كشاورزان و صنعتگران (آتروبانان، ارتشتاران، واستريوشان، اهتوخشي) است.
جواد حديدي نيز «زنان شاهنامه در داستانهاي فرانسوي» را بررسي كرده است و نكتههايي را برشمرده كه آگاهي از آنها براي خوانندگان فارسي زبان جذاب و لذت بخش است و نشان از اين نكته دارد كه چگونه شاهنامه فردوسي به ادبيات فرانسه راه يافته است و زنان اين كتاب رد پاي خود را بر ادبيات فرانسويان به جاي گذاشتهاند.
ترجمه مقالهاي از «سيلوستر دوساسي» توسط احمد سميعي با عنوان «شاهنامه تصنيف ابوالقاسم طوسي متخلص به فردوسي» نوشتار ديگري است كه در حقيقت معرفي و نقدي بر تصحيح «ترنر ماكان» از شاهنامه در سال 1829 ميلادي است. اين نوشته كه ساليان بسياري از انتشار آن ميگذرد، از ديد تاريخي اهميت دارد و خواننده را با تحقيقات ايران شناسان در ساليان آغازين شاهنامهپژوهي اروپاييان آشنا ميكند.
بهمن سركاراتي در مقالهاي پژوهشي و نكتهجويانه به «بازشناسي بقاياي افسانه گرشاسپ در منظومههاي حماسي ايران» پرداخته است. گرشاسپ چندان نقشي در شاهنامه ندارد اما در سدههاي پس از سرايش شاهنامه، اسدي طوسي داستانهاي مربوط به او را در منظومه خود آورده است. سركاراتي به بررسي شخصيت حماسي، كارهاي پهلواني و نقش اسطورهاي او ميپردازد و به اين نتيجه ميرسد كه ماندگاري بقاياي افسانه گرشاسپ نشان از پايداري يك سنت حماسي كهن در ايران دارد.
علياشرف صادقي واژه «كيار» را كه در شاهنامه به كار رفته است، بررسي كرده و شيوه تلفظ درست آن را برشمرده است. به دنبال آن مقالهاي از سجاد آيدنلو درج شده است كه «فرضيهاي درباره مادر سياوش» نام دارد. نويسنده بنا بر شواهد حدس زده است كه در ساخت و صورت اصلي و كهن روايت سياوش، مادر او يك پري، در مفهوم باستاني آن، بوده است كه بعدها با تغييراتي در اصل روايت، هويت او به هيات متناسب با داستان حماسي، يعني دختري زيبارو و دلربا، درآمده است.
مقالاتي در شناخت درونمايه و داستانهاي شاهنامه
مقالهاي ديگر از آيدنلو كه بررسي آيين سوگواري در شاهنامه و متون ايراني است، با عنوان «موي بر ميان بستن» در دنباله آمده است. آيدنلو موي بر ميان بستن در هنگام سوگواري را نشان از شدت و نهايت ماتم زدگي دانسته و براي حدس خود شواهدي نقل كرده است.
«تهمورث» يكي از شخصيتهاي شاهنامه است كه با لقبهايي مانند: زيناوند، ديوبند، ديباوند و زيباوند شناخته ميشود. محمدحسن ابريشمي در مقالهاي به پژوهش درباره اين القاب ميپردازد و نشان ميدهد كه چرا تهمورث را بدين نامها ميناميدند. جواد بشري نيز دو بيت منسوب به فردوسي را در مقالهاي با عنوان «گناه بخت من است اين گناه دريا نيست» بررسي كرده و با دلايلي مستند، گوينده آن دو بيت را شناسانده است. سپس با جستجو در منابع كهن، كوشيده است تا شرح حالي از آن گوينده به دست دهد.
ابوالفضل خطيبي «نگاهي به فرهنگهاي شاهنامه، از آغاز تا امروز» را موضوع مقاله خود ساخته است. او در اين مقاله آگاهيبخش نخست به پيشينه فرهنگنويسي در ايران توجه ميكند و آنگاه همه واژه نامههايي را كه از آغاز تا كنون درباره شاهنامه پديد آمده است، موشكافانه تحليل ميكند و به ارزيابي كار فرهنگنويسان شاهنامه ميپردازد. او در پايان مقاله به اين نتيجه ميرسد كه هيچ كدام از فرهنگهايي كه براي شاهنامه فراهم آمده است، جامع و كامل نيست. آنگاه ضرورت تهيه فرهنگي جامع براي شاهنامه را يادآوري ميكند.
مقاله ديگري از ابوالفضل خطيبي در اين كتاب آورده شده است «جستاري در شناخت منبع شاهنامه فردوسي» نام دارد. او منبع اصلي فردوسي را شاهنامه ابو منصوري ميداند كه خود اين اثر نيز برگرفته و ترجمه خداي نامه ساساني است اما فردوسي به ويژه در بخش پهلواني شاهنامه، به روايتهايي كه از دهقانان به او رسيده است و با روايتهاي رسمي و درباري تفاوت دارد، تكيه ميكند.
«هويت ايراني در شاهنامه» نوشته ديگري از خطيبي است كه عنوان آن گوياي محتواي مقاله و اهميت آن است. همچنين «شاهنامه و فرهنگنويسي فارسي» مقاله ديگري از اوست. خطيبي به اين نكته توجه ميدهد كه در فرهنگنويسي بايد به متن ويراسته شاهنامه اعتماد كرد و از آوردن بيتهاي افزوده و الحاقي شاهنامه براي شاهد مثال واژگان، دوري جُست. سپس به نقل نمونههايي از واژگان شاهنامه و آنچه فرهنگنويسان درباره معاني آنها آوردهاند، ميپردازد.
زهره زرشناس «نام دژي در شاهنامه» را كه در پادشاهي هرمزد از آن نام برده ميشود، شناسانده است و مهدي فيروزان مقالهاي از «مينورسكي» را با عنوان «مقدمه قديم شاهنامه» ترجمه كرده است. تجديد چاپ مقاله مهم محمود صناعي با عنوان «فردوسي، استاد تراژدي» از ديگر جستارهاي گردآوري شده در كتاب «به فرهنگ باشد روان تندرست» است.
همچنين بايد از يكي از مقالههاي با ارزش كه برپايه اسطوره شناسي تطبيقي پژوهش شده است، نام بُرد. اين مقاله «تهمينه كيست؟» نام دارد و پژوهشي از بهار مختاريان است. از همين نويسنده، مقاله «مرداس نيك مرد آدم خوار!» را در اين مجموعه مقالات ميتوان ديد. مرداس پدر ضحاك است كه به زهد و پارسايي ستوده شده است. اين نكته، مختاريان را به بررسي شخصيت او واداشته است.
«گاو برمايه، گرز گاوسر و ماه پيشاني» مقالهاي ديگر از مختاريان است كه در پي آمده است. عنوان برخي ديگر از جستارهاي بخش «مقاله» كتاب اين گونه است: «كندرو؛ تحقيقي پيرامون يك نام خاص در شاهنامه فردوسي» از چنگيز مولايي؛ «نگاهي به روشهاي ارجاع به منابع در شاهنامه» از اكبر نحوي؛ «مقايسه داستان بهرام چوبينه با تراژدي مكبث» از محمد كاظم يوسفپور.
بخش ديگر كتاب اختصاص به نقد كتابهاي شاهنامهپژوهي دارد. ابوالفضل خطيبي ترجمه كتاب «هاينريش هانزن» با نام «شاهنامه فردوسي، ساختار و قالب» را بررسي كرده و نكتههايي در انتقاد از ديدگاه هانزن بازگو كرده است. خطيبي كتاب ديگري با عنوان «طرح اصلي داستان رستم و اسفنديار» نوشته سيروس شميسا را به محك نقد زده است و نيز مقاله محمود اميد سالار را با عنوان «در دفاع از فردوسي»، كه در اصل به زبان انگليسي است، به فارسي ترجمه كرده است. اميد سالار در اين مقاله شفاهي بودن منابع فردوسي را رد ميكند و تاكيد دارد كه فردوسي همواره از منابع مكتوب بهره جسته است. چند نقد ديگر نيز به دنبال اين مطالب آورده شده است.
كتاب «به فرهنگ باشد روان تندرست» مقالهها و نقدهاي نامه فرهنگستان درباره شاهنامه، به كوشش احمد سميعي (گيلاني) و ابوالفضل خطيبي در 503 صفحه و به كوشش فرهنگستان زبان و ادب فارسي منتشر شده است. اين كتاب با شمارگان 1500 نسخه و به بهاي 15 هزار تومان به فروش ميرسد.
پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۰ - ۱۱:۳۰
نظر شما