یکشنبه ۸ آبان ۱۳۹۰ - ۱۱:۳۴
فرويد انسان را از جايگاهش پايين كشيد

كارشناسان حاضر در نشست نقد و بررسي كتاب «تمدن و ناخشنودي‌هاي آن» اثر زيگموند فرويد بر اين نكته تاكيد كردند كه بر اساس نظر فرويد لذت جويي راه رسيدن به سعادت نيست و تنها سعادت در گرو عقلانيت و شناخت خود ممكن است. مجتبي جعفري در اين نشست گفت: فروید انسان را از جایگاه خود پایین کشید، او معتقد است فرایندهای ذهنی انسان تحت تاثیر غرایزند./

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، نشست نقد و بررسي كتاب «تمدن و ناخشنودي‌هاي آن» اثر زيگموند فرويد با حضور عليرضا طهماسب، مجتبي جعفري، منتقدان اثر و سپيده باطبي، دبير نشست عصر ديروز( 7 آبان‌) در سراي اهل قلم خانه كتاب برگزار شد. 

در ابتدای این نشست مجتبی جعفری با تشریح مبانی کلی این کتاب گفت: این اثر در زمان پختگی فروید نوشته شده و به دلایل متعددی دارای اهمیت است؛ زمان ظهور این کتاب به سال 1929 میلادی بر می‌گردد و سال 1930 نیز كتاب وارد بازار می‌شود. اين اثر به سه زبان ترجمه شده و به چندین چاپ می‌رسد. 

وی ادامه داد: این کتاب تاثیر بسیار گسترده‌ای در عرصه اجتماعی گذاشته است. اجمالی که در این کتاب وجود دارد نباید موجب خطا در تفسیر اثر شود، چون این اجمال تنها با شناخت پیش زمینه‌هایی که فروید در آن کتاب را نوشته، قابل تفسیر است. بنابراین شناخت این زمینه‌ به فهم آرای فروید کمک می‌کند. 

وي با طرح اين سوال که آیا فروید در اين كتاب ناقد تمدن است؟ گفت: در پاسخ به این سوال باید گفت که فروید عقل گرای قرن 19 است و دارای گرایشات پوزیتویستی است. برای فهم آرا بهتر فروید باید گفت که بشر در دوران زندگی خود دچار سه شوک شده است. نخستين شوک به زمان کوپرنیک بر می‌گردد که موجب شد انسان از مرکزیت به حاشیه رانده شود. 

جعفري شوک دوم را زیست شناختی عنوان كرد و گفت: تبار الهی انسان با آمدن داروین دگرگون شد و انسان این جایگاه را از دست داد. اما شوک سوم شوکی روان شناختی بود که با آرا فروید وارد شد و چون این دیدگاه جدید بود با مقاومت روبرو شد. 

وي يادآور شد: باور پوزیتویستی قرن 18 و 19 می‌گوید که عقلانیت راه به پیشرفت می‌برد. فروید اولین فرض اين داستان را باطل می‌کند و معتقد است فرایند ذهنی ما خیلی آگاهانه نیست. فروید انسان را از جایگاه خود پایین کشید. او معتقد است فرایندهای ذهنی انسان تحت تاثیر غرایزند. 

جعفري با بيان اينكه فروید مخالفت عجیبی با متافیزک ورزی دارد، افزود: فروید عالم اخلاق نیست بلکه نتایج خود را به حوزه‌های فرهنگ تسری می‌دهد. بنابراین ما باید فروید را در بافت خودش بسنجیم و درباره‌اش زیاده‌گویی‌های گزاف یا تفسیرهای نابه‌جا نداشته باشیم.
 
اين كارشناس ارشد فلسفه تصريح كرد: فروید بارها به این موضوع اذعان کرده که اگر راهی در نجات انسان باشد در عقلانیت است و تنها نکته این است که فروید خوش‌بین نیست، چون روشنگران این دوره به دانش به عنوان راه نجاتی برای بشر نگاه می‌کنند ولی فروید این گونه نمی‌اندیشد. 

وي ادامه داد: فروید علاقه زیادی به شناخت خاستگاه‌ها دارد؛ اصطلاحی که با  عنوان «باستان شناسی مفاهیم» از آن نام می‌برد. این شناخت خواستگاه به شناخت آینده کمک می‌کند. بنابراین فرويد این پروژه را برای تبيين دیانت و تمدن نيز به کار می‌برد. 
 
اين كارشناس ارشد فلسفه با اشاره به اينكه یافته‌های فروید می‌گوید که سرکوب‌ها و ناکامی‌های انسان در حوزه‌های روانی مختلف برای او عوارض ایجاد می‌کند، افزود: حال سوال فروید این است که آیا این سرکوب غرایز به حوزه اجتماعی منتقل می‌شود؟ فروید در پاسخ به اين سوال تاکید می‌کند كه تمدن برپایه انکار غرایز و لذت‌هاست. او اين موضوع را مطرح مي‌كند كه چگونه «فرامن» که به نوعی هدفش کنترل من و خواسته‌های آدمی است، در قالب اخلاقیات با سرکوب خواسته‌های انسان شرایطی را برای پیدایش همزیستی فراهم می‌کند. 

جعفري در ادامه سخنان خود اضافه كرد: سوالی که فروید مطرح می‌کند این است، آیا ارزش دارد که انسان برای به دست آوردن تمدن غرایز خود را انکار کند؟ او برای پاسخ به این سوال جوامع ابتدایی را بررسی می‌کند و پاسخ می‌دهد که نمی‌توان این تعارضات را حل کرد. کارکرد تمدن به گونه‌است که عشق را نفی می‌کند. پس چرا انسان حاضر است که اخلاقیات را بپذيرد و تمدن بسازد؟ او در پاسخ به این سوال می‌گوید که انسان تنها به یک بها این کار را انجام می‌دهد و آن رسیدن به امنیت است.

وي با اشاره به اين سخن فروید كه می‌گوید لذت‌جویی با دشواری‌های بسیاری همراه است، ادامه داد: انسان در راه این لذت‌جویی دچار استرس و اضطراب می‌شود. بنابراین انسان برای لذت‌جویی مدام رنج می‌کشد و برای فرار از این شرایط است که انسان راه حلی می‌یابد. اما آیا شرایطی رخ خواهد داد که انسان‌ها ضمن تجربه آرامش غرایز خود را نفی نکنند؟ فروید در این باره خوش بین است و معتقد است که پایان روشنی در کار است. اما زمان مشخصی را برای آن تعیین نمی‌کند. او معتقد است زمانی می‌رسد که انسان تمام ظرفیت‌های خود را به فعلیت می‌رساند. آن چیزی که نیچه از آن به عنوان «ابر انسان» نام می‌برد. انسان فروید نیز سرکوب نمی‌شود و فراسوی نیک و بد می‌اندیشد.
 
سخنران بعدي اين نشست علیرضا طهامسب بود. وي با تاكيد بر اينكه فروید جامعه شناس نیست و معتقد است که تنها به مسائل فرهنگی علاقه‌مند است، سخنان خود را آغاز كرد و گفت: فرويد برای شناخت فرهنگ از ابزار روانکاوی استفاده می‌کند. بنابراین هیچ يك از کتاب‌های فروید مانند آینده وهم، موسی و یکتا پرستی و ... جنبه توصیه و ارشاد ندارد و این سوء تفاهمی است که برخی به آن دچار می‌شوند.
 
وي ادامه داد: فروید معتقد است که غريزه هم باید در قید عقل باشد تا انسان احساس رهایی کند. فروید می‌گوید وضعیت فرهنگ در قالب تمدن چیست؟ او می‌گوید عذاب آور است ولی راه حلي ارایه نمی‌دهد. در عصر او که عصر جنگ است معتقد است انسان‌ها بهای زیادی می‌پردازند ولی چیزی به دست نمی‌آورند.
 
طهماسب با طرح اين سوال كه هدف زندگی از نظر فروید چیست؟، افزود:  هدف به سعادت رسیدن است اما سعادت چیست؟ از نظر فرويد لذت بیشینه به گونه‌ای که رنج کم شود. با اين وجود فرويد در اين كتاب این ایده را نیمه‌کاره رها می‌کند و نظر منسجمی درباره اینکه لذت چیست ارايه نمی‌دهد. 

وي تصريح كرد: او معتقد است تمدن یک معامله است. با روشنگری که در قرن 17 وجود دارد و معتقد است پیشرفت راه به سعادت دارد اما فروید این گونه نمی‌گوید چراکه انسان اهل مزاحمت است و به قول «هابز» انسان گرگ انسان است.
 
وي ادامه داد: بنابراین تمدن بوجود می‌آيد که پرخاشگری را کنترل کند. ما برای اینکه جمع بشویم باید مناسبات خود را ساماندهی کنيم و تمدن برای بدست آوردن رفاه و ساماندهی این مناسبات به وجود می‌آید. فروید می‌گوید ما از تمدن ناگزیریم. وقتی انسان از حالت رمه‌ای و گله‌اي در می‌آید و یکجانشین می‌شود، مجبور است تا حد و مرزی بگذارد. او برای خواسته‌هایش پرخاشگری مي‌کند بنابراين تمدن برای این به وجود می‌آید كه پرخاشگري او را كنترل كند. 

وي يادآور شد: ‌فروید می‌گوید، ما در تمدن گیر کردیم و این بد است و ملامت‌هایی از این جهت می‌کشیم اما در نهایت با عقل راهی پیدا می‌کنیم. ایده سعادت بر اساس لذت قابل وصول نیست بنابراين باید به عقل رجوع کرد و باید خودمان،‌ امیال و آرزوهایمان را بشناسیم و ناهوشیار را هوشیار کنیم و از بار گذشته کم کنیم. 

اين دكتراي روانشناسي در ادامه سخنان خود به بررسي فصول مختلف كتاب «تمدن و ناخشنودي‌هاي آن» پرداخت و گفت: در فصل نخست كتاب درباره احساس اقيانوسي صحبت مي‌شود. رومن رولان معتقد است احساسی اقیانوسی وجود دارد که بنا بر آن فرد خود را با سایر جهان یکی می‌داند. اما فروید معتقد است که انسان هر چه بزرگتر می‌شود از ایگویش(من) کمتر می‌شود. این ایگو در طول زمان کمتر می‌شود و اين احساس اقيانوسي نيز بازمانده آرزوهای کودکانه است. 

طهماسب در تشريح فصل دوم نيز ادامه داد: در اين فصل اين سوال مطرح مي‌شود كه هدف از زندگی چیست؟ فرويد مي‌گويد هدف از زندگی پرهیز از رنج است و رسیدن به سعادت است. او مي‌گويد كه انسان‌ها برای کم کردن رنج راه‌هایی دارند. راه حل اول اين است كه همه نیازهایشان را ارضا کنند که این لذت زیاد به مرور به رنج ختم می‌شود.
 
وي افزود: راه حل بعدي اين است كه انسان منزوی شود که این هم رنج دارد. يك راه ديگر استفاده از مواد مخدر است كه اين نيز رنج آور است. فرويد يك راه ديگر را در اين مي‌داند كه امیال را محدود کرده و غرايز را به زیبایی تبديل مي‌كنيم اما در اينجا اين نكته مطرح مي‌شود که هر کسی این توانایی را ندارد. عشق نيز راهی دیگر است كه فرويد معتقد است اين نيز براي انسان رنج به همراه مي‌آورد.

اين دكتراي روانشناسي با بيان اينكه فروید سه منبع رنج را نام مي‌برد، ادامه داد: بدن، واقعیت خارجی و روابط انسانی منابع رنج اند. از منابع نمی‌توان فرار کرد و نتیجه این است که سعادت بر پایه لذت‌جويي نیست. اينجاست كه فرويد بر مفهوم ابر انسان تاكيد مي‌كند و مي‌گويد انسان بايد با عقلانيت، خود را شناخته و اميال و آرزوهايش را بشناسد و ناهوشيار را هوشيار كند. اين راه رسيدن به سعادت است.

كتاب «تمدن و ناخشنودی‌های آن»،‌ ترجمه خسرو همایون پور،‌ توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده است. از اين كتاب ترجمه‌هاي ديگري نيز در بازار است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها