نمایشگاه کتاب تهران تنها یک فروشگاه بزرگ نیست، بزرگترین گردهمایی و نماد فرهنگی کشور است و نماد شایستهای نیز هست.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) احمد مسجدجامعی عضو شورای اسلامی شهر تهران؛ چه چیز برای نشان دادن پویایی فرهنگی امروز ما شایستهتر از گردهمایی خودانگیختهی دستاندرکاران، آفرینندگان و نیز علاقهمندان فرهنگ؟ نمایشگاه کتاب تهران از سویی از ریشهدارترین اجتماعات فرهنگی ادواری پس از انقلاب است و از سویی از مقاومترین این اجتماعات.
پس از گذشت این همه سال و این همه فشار پیدا و پنهان و آگاهانه و ناآگاهانه در جهت تبدیل نمایشگاه به فروشگاه، هنوز این تجمع عظیم فرهنگی در برابر تبدیل شدن به یک فروشگاه صرف مقاومت میکند.
میخواهم به نمایشگاه کتاب تهران با عنوان بزرگترین باشگاه فرهنگی کشور اشاره کنم که تمام دوستداران کتاب و فرهنگ را از «سراسر کشور» و با هزینهی خودشان دور هم جمع میکند.
در تمام این سالها نیز نمایشگاه کتاب با استقبال بلند پایهترین مقامهای کشور رو به رو شده است و گمان میرود روسای محترم و فرهیختهی جمهوری نیز به این کار خود به چشم کسب اعتبار از محفل فرهنگ نگاه میکردهاند، نه اعتباربخشیدن به این محفل. امسال در چند واقعهی بدون توضیح، رفتاری با نمایشگاه کتاب انجام شد که خواسته یا ناخواسته تصور بي توجهي به این نماد فرهنگی را به ذهن متبادر میکند.
ابتدا گفتند که افتتاحیه با حضور رئیسجمهور در محل کتابخانهی ملی برگزار خواهد شد. این کار بیسابقهای است. کتابخانهی ملی نهادی است مستقل و ارزشمند اما نمایشگاه جای کافی و مناسب برای برگزاری افتتاحیه را دارد و نیازی به این کار نبوده است.
خصوصا که در طول این سی و چند دوره همیشه افتتاحیه در محل نمایشگاه برگزار شده است. سپس گفتند برگزاری افتتاحیه به همان محل نمایشگاه بازگشته است. اما باز کسی سبب را در نیافت که آن رفتن چه دلیلی داشت و این بازگشتن چه انگیزهای و چرا این همه دیر، این تغییر مکان را اطلاع دادند.
در نهایت نیز این مراسم برگزار شد، اما نهچنان که انتظار میرفت بلکه بدون حضور رئیسجمهور، معاون اول و هیچ یک از معاونان او، و در فضایی از دلسردی و دور از شان این واقعهی فرهنگی. اینجا نیز کسی علت این اوضاع را با اهل فرهنگ در میان نگذاشت و جای خالی دستکم پیامی تصویری از ریاست محترم جمهور به خوبی حس میشد.
قابل درک است که بالاترین مقام اجرایی کشور در شرایط خاصی نتواند در تجمعی حتی چنین مهم شرکت کند، آنچه قابل درک نیست نبودن رفتارهای جبرانی در این زمینه است که چنان که اشاره شد فرستادن پیام تصویری از سادهترین این کارها بود. به هر روی آنچه رخ داده این است که آن پیام که اهل فرهنگ انتظار داشتند نرسید و پیامی دیگر رسید، پیامی که بدوا مفهوم زیبایی به ذهن متبادر نمیکند و البته که تغییر این تفسیر تنها به دست ریاست محترم جمهور میسر است که خود انسانی فرهیخته، اهل تحقیق، تالیف، علم و فرهنگ است.
درست است که شرایط دشوار است اما فرهنگ به قول حافظ همان «کیمیای هستی» است که در دشواریها و گرفتاریها جلوهای دو چندان مییابد و کارساز میشود و ایران همان عزیز نگینی است که دست آن اهریمن به آستان آن نخواهد رسید.
به صبرکوش تو ای دل که حق رها نکند چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی