سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فریبا حیدرپور: خوزستان از استانهایی است که با وجود قومیتها و فرهنگهای گوناگون، عزاداریهای متنوع و متفاوتی دارد و همین رنگین کمان اقوام موجب شده که به دنبال آن آیینها و مراسمهای ایام محرم و عاشورا به شیوه خاص خود برگزار شود. برخی از این آیینها نمودی از تاریخ و پیشینه غنی از باورهای مردم هر شهر است که با ارادات و عمق جان به سالار شهیدان از گذشتههای دور سینه به سینه به هر نسل منتقل شده است.
تعدادی از این آیینها از سوی میراث فرهنگی در فهرست ثبت آثار ملی قرار گرفته است. شهر حر در شهرستان شوش از سالیان گذشته تاکنون مهمترین شبیه خوانی را به زبان عربی اجرا میکند. در شهرستان شوشتر آیین نصب پرچم عزای امام حسین (ع)، با حضور پرشکوه عاشقان اباعبدالله الحسین (ع) اجرا می شود و پیر غلامان شوشتر قدمت این مراسم را از دوره رضا خان و طرح ممنوعیت روضه خوانی میدانند. از دیگر آیینهای عزاداری خوزستان میتوان به مراسم «چلاب زنی» در دزفول، نوعی سینه زنی جوانان عرب با ریتم خاص و همچنین یزله خوانی (نوحه خوانی وسینهزنی) خرمشهر اشاره کرد.
حجله قاسم (عروسی قاسم) از جمله آیینی است که در شب هشتم محرم برگزار میشود. و در این مراسم (حجله) در میان مجلس گذاشته شده و زنان با سینیهایی از شمعهای روشن شده، مشکل گشا، میوه و… که با تور سبز مزین شده، به دور حجله میچرخند و بانوان دیگر کِل میکشند و هر که حاجتی دارد به ترتیب سینی را در مجلس میگرداند. و در ادامه زنان در روضهخوانی عربی با مشایعت ملایه به نوحهخوانی «هوسه» میپردازند.
هوسه، شعری چهار بیتی است که بخش آخر آن (ردادیه) را با صدایی بلندتر میخوانند و با چند بار تکرار در وسط مجلس «یزله» میکنند. آیین سینه زنی «سه ضرب یا سه سنگ» در بهبهان، از سبکهای معمول سینه زنی از گذشته تاکنون این شهرستان است. سهسنگ به عنوان نماد خاص عزاداری مردم بهبهان محسوب میشود. سینهزنان سهسنگ به دو صورت نشسته و ایستاده آن را اجرا میکنند. و این گستردگی آیینها در استان موجب شده که خوزستان در تلولویی از ادبیات عاشورایی بدرخشد.
در همین راستا با حامد صافی نویسنده و پژوهشگر خوزستانی که آثاری چون «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»، «ناگزیر»، «مه باران»، «شاهین در قفس»، «اسلام و ادبیات» و… در پرونده کاری خود دارد و همچنین کتاب منتشر شده وی «انوار بازنوشته» که به سلسله روایتهای عاشورا میپردازد، دستمایه این گفتوگو شد.
جایگاه ادبیات آیینی و عاشورایی در خوزستان را چگونه ارزیابی میکنید؟
خوزستان به راستی دروازهٔ تشیع نامیده شده است. یک وجه این نامگذاری را باید جغرافیایی دانست. به این معنا که موقعیت جغرافیایی خوزستان سبب شد که به منزله دروازهای برای ورود مذهب شیعه به سرزمین ایران در نظر گرفته شود. اما وجه دیگر این نامگذاری را باید از این سو تفسیر کرد که معارف اهل بیت و شیعه از خوزستان برخاسته و به دیگر نقاط سرزمین ایران رسیده است. همین نکته را درباره ادبیات آیینی و عاشورایی میتوان بررسی کرد. سهلبن هارون (قرن سوم هجری) و ابوالعلا شوشتری (قرن پنجم) از جمله شاعران خوزستانی هستند که پرچمدار شعر شیعی در خوزستان به شمار میروند. غنای شعر عربی و پیشینه مستحکم آن در شعر آیینی نشان میدهد که سابقه شعر عاشورایی و آیینی در شعر عرب بر شعر فارسی مقدم است.
بنابراین شعر آیینی و عاشورایی خوزستان از این منظر بر شعر آیینی مناطق دیگر متقدم و پیشرو است. البته این سخن به این معنی نیست که ادب آیینی در خوزستان به شعر عربی محدود است، بلکه مقصود تنها اثبات تقدم زمانی این گونه ادبی در خوزستان نسبت به دیگر مناطق است. ناگفته پیداست که به دلیل جایگاه این خطه (دروازه تشیع) ادب آیینی در دیگر گونهها نیز در این استان قابل بررسی است
به نظر میرسد جواب این سوال که چه نوع ادبیات آئینی در خوزستان اعم ازشعر و داستان پر رنگتر و برجسته است؟ تا حدودی در سوال قبلی گنجانده شده است.
بله. به باور من، ادبیات آیینی خوزستان بیشتر در شعر متجلی است و این به علت پیوند خوزستان با شعر عربی شکل گرفته است و در روزگار ما نیز، شعر آیینی در خوزستان نسبت به دیگر گونهها از جمله داستان، نمود بیشتری دارد.
چرا واقعههایی چون حضرت ابوالفضل، (ع)، حضرت قاسم (ع) و حضرت زینب (س) در این استان پررنگتر روایت میشوند؟
اینکه در ادبیات عاشورایی خوزستان، چه شخصیت هایی بیشتر روایت میشوند، باید بررسی شود. به نظر میرسد آثاری که در حوزه ادبیات عاشورایی خلق می شود، به صورت مستقیم تحت تأثیر فرامتنهای دیگر است. شاید بهتر است بگوییم روایتهای ادبی عاشورایی برگرفته از روایتهای غیر عاشورایی است. منظور از روایتهای غیرادبی هر آن چیزی است که درباره عاشورا روایت میکند اما ادبیات محسوب نمیشود، مثل مقاتل، روضهها و… اینگونه معنا میدهد که اگر در روایتهای غیر ادبی بر حضرت ابوالفضل تکیه شود، در روایتهای ادبی هم شاهد حضور پررنگ این شخصیت خواهیم بود. بنابراین اگر در بررسیها متوجه شویم که حضرت قاسم، حضرت ابوالفضل و حضرت زینب در ادبیات عاشورایی خوزستان پررنگ تر روایت میشوند به این دلیل است که در روایتهای غیر ادبی عاشورایی بر این شخصیتها تکیه بیشتری شده است.
به بیان دیگر، فرهنگ عاشورایی که در خوزستان شکل گرفته است مقتضیاتی دارد که سبب پررنگ شدن برخی شخصیتها است. البته تاکید میکنم به شخصه فعلاً این گزاره را تایید یا رد نمیکنم که این سه شخصیت در ادب عاشورایی خوزستان پررنگی بیشتری دارند، اما استدلال سر جای خودش باقی است، یعنی برگرفتگی و تاثیر روایتهای ادبی عاشورایی از روایتهای غیر ادبی عاشورایی.
کتاب «انوار بازنوشته» شما سیر تاریخی واقعه عاشورا را روایت میکند در این مورد توضیح دهید؟
این کتاب دریچهای است به دنیای پررمز و راز عاشورا و روایاتی که قرنها داستان این واقعه مهم تاریخی را بازگفتهاند. و چونان مسافر زمان، خواننده را از آغازین لحظات شکلگیری روایات عاشورا در سال ۶۱ هجری قمری تا قرن هفتم هجری همراهی میکند، تلاشی است برای کشف چگونگی تاثیرپذیری متقابل این داستانها از یکدیگر. در این سفر ادبی، با بهرهگیری از نظریۀ فزونمتنیت ژرار ژنت، نشان میدهیم که چگونه هر روایت، با افزودن بخشی جدید به داستان، زمینۀ پیدایش یک بازنویسی تازه را فراهم میآورد. «انوار بازنوشته»، نه فقط یک کتاب تاریخی است، بلکه ماجراجوییای است در دل تاریخ و ادبیات، که نشان میدهد چگونه روایات عاشورا به مرور زمان تکامل یافته و به شکلهای گوناگون بازنویسی شدهاند.
نظر شما