شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
ضرورت صیانت از حق بر دانایی کودکان در عصر فناوری

حق بر کتاب، در عصر دیجیتال، تنها یک مطالبه فرهنگی نیست؛ سنگ‌بنای عدالت دانایی و انسانیت در جهان فناوری‌زده‌ی امروز است. کتاب به کودک می‌آموزد چگونه در میان انبوه صداها، صدای درون خود را بشنود و چگونه در برابر داده‌های بی‌پایان، معنا بیافریند. کودکی که کتاب نمی‌خواند، در آینده شهروندی نخواهد بود که توان تشخیص، نقد یا انتخاب داشته باشد.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محمدمهدی سیدناصری، حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بین‌الملل کودکان: کتاب، صرفاً مجموعه‌ای از واژه‌ها نیست؛ زیست‌جهانی است که کودک در آن می‌آموزد چگونه فکر کند، احساس کند و به جهان معنا ببخشد. حق بر دسترسی به کتاب، در حقیقت، حق بر «درک خویشتن و دیگری» است؛ حق بر تخیل، گفت‌وگو و در نهایت، حق بر انسان بودن. اما در روزگار امروز، که ذهن کودک در محاصره‌ی تصویر، سرعت و مصرفِ داده گرفتار شده است، کتاب بیش از هر زمان دیگر به کالایی فراموش‌شده و گاه لوکس بدل شده است. در جامعه‌ای که محتوای دیجیتال بر پایه‌ی الگوریتم‌های سود و سرگرمی تولید می‌شود، کتاب تنها رسانه‌ای است که هنوز می‌تواند میان حقیقت و هیاهو فاصله‌ای اخلاقی پدید آورد. با این‌حال، شکاف طبقاتی، نابرابری دیجیتال و ضعف زیرساخت‌های فرهنگی، حق بسیاری از کودکان را برای دسترسی به کتاب از میان برده است. این محرومیت، تنها محرومیت از مطالعه نیست؛ بلکه محرومیت از اندیشیدن، از تخیل و از حق بر رشد است. در چنین شرایطی سخن گفتن از پیوند میان حق بر کتاب و سایر حقوق بنیادین کودک، ضرورتی اخلاقی و تمدنی است، چرا که کتاب، زیربنای تحقق حق بر آموزش، هویت فرهنگی، کرامت انسانی، مشارکت اجتماعی و حتی سلامت روان کودک است. اگر کتاب را از زندگی کودک حذف کنیم، در حقیقت تار و پود حقوق او را از هم گسسته‌ایم.

۱- کتاب به‌مثابه حق فرهنگی، نه کالای مصرفی

در نظام حقوقی و فرهنگی ایران، کتاب همواره بخشی از میراث تمدنی بوده است. اما در فضای بازارمحور امروز، کتاب در معرض تبدیل‌شدن به کالایی لوکس قرار گرفته است. کودکانی که در مناطق محروم زندگی می‌کنند یا دسترسی به کتابخانه ندارند، از ابتدایی‌ترین حق فرهنگی خود محروم می‌شوند؛ و این محرومیت، به شکل زنجیروار بر سایر حقوق آنان تأثیر می‌گذارد. در واقع، حق بر کتاب، زیربنای حق بر آموزش، رشد ذهنی، و حتی مشارکت اجتماعی است. جامعه‌ای که کتاب در آن دسترس‌پذیر نباشد، جامعه‌ای است که در آن کودکی به معنای واقعی شکل نمی‌گیرد.

۲- عصر دیجیتال و ظهور نابرابری دانایی

با گسترش فناوری‌های دیجیتال، تصور می‌شد کتاب و آموزش بیش از پیش در دسترس همگان قرار گیرد؛ اما واقعیت خلاف آن است. شکاف دیجیتال، نابرابری‌های تازه‌ای ایجاد کرده است: کودکانی که ابزار، اینترنت یا سواد رسانه‌ای ندارند، از چرخه دانایی حذف می‌شوند. بدین ترتیب، حق بر دسترسی به کتاب در قالب دیجیتال نیز به امری طبقاتی تبدیل شده است. در غیاب سیاست‌های حمایتی و سرمایه‌گذاری فرهنگی، کتاب‌های الکترونیکی و پلتفرم‌های آموزشی عملاً تنها در اختیار اقشار خاص قرار می‌گیرند. نتیجه آنکه، عدالت دانایی قربانی سرعت فناوری می‌شود.

۳- کتاب و کرامت انسانی کودک

کتاب تنها محتوا نیست؛ رابطه‌ای است میان کودک و معنا. مطالعه، حس تفکر مستقل، خلاقیت و درک اخلاقی را در کودک پرورش می‌دهد. از این منظر، حق بر دسترسی به کتاب، بخشی از حق بر کرامت انسانی است. کودکی که از کتاب محروم می‌شود، از حق بر اندیشیدن، پرسیدن و تعبیرکردن جهان نیز محروم می‌گردد. این محرومیت، در نهایت به بازتولید چرخه‌های تبعیض، خشونت و نابرابری می‌انجامد. بنابراین، حمایت از حق کودک بر کتاب، در حقیقت حمایت از بنیان‌های اخلاقی جامعه است.

۴- کتاب، پیوند میان حق بر آموزش و حق بر هویت

در عصر دیجیتال، آموزش دیگر محدود به مدرسه نیست. محتواهای آموزشی پراکنده، گاه با جهت‌گیری‌های فرهنگی و تجاری، ذهن کودک را شکل می‌دهند. کتاب اما، برخلاف فضای ناپایدار رسانه‌ای، به کودک فرصت مواجهه با هویت فرهنگی خود را می‌دهد. حق بر کتاب در این معنا، امتداد حق بر هویت است؛ یعنی حق کودک برای شناخت زبان، تاریخ و داستان‌های ملت خود. در جهانی که فرهنگ‌های محلی زیر فشار جهانی‌سازی و الگوریتم‌ها محو می‌شوند، کتاب آخرین سنگر هویت است.

۵- ضرورت سیاست‌گذاری ملی برای عدالت کتابخوانی

سیاست‌گذاری فرهنگی باید از نگاه سنتیِ «کتابخانه‌سازی» فراتر رود و به سمت عدالت فرهنگی دیجیتال حرکت کند؛ یعنی تضمین دسترسی همگان به کتاب، چه چاپی و چه الکترونیکی، با درنظرگرفتن سواد رسانه‌ای، امنیت داده‌ها و تنوع فرهنگی.

این هدف تنها با هم‌افزایی نهادهای آموزشی، فرهنگی، فناوری و مدنی ممکن است. کودک امروز نه فقط خواننده، بلکه شهروندی دیجیتال است. بنابراین باید میان کتاب و فناوری پلی اخلاقی و آموزشی ایجاد شود.

حق بر کتاب، در عصر دیجیتال، تنها یک مطالبه فرهنگی نیست؛ سنگ‌بنای عدالت دانایی و انسانیت در جهان فناوری‌زده‌ی امروز است. کتاب به کودک می‌آموزد چگونه در میان انبوه صداها، صدای درون خود را بشنود و چگونه در برابر داده‌های بی‌پایان، معنا بیافریند. کودکی که کتاب نمی‌خواند، در آینده شهروندی نخواهد بود که توان تشخیص، نقد یا انتخاب داشته باشد. از این‌رو، دفاع از حق کودک برای دسترسی به کتاب، در واقع دفاع از آینده‌ی عقلانیت و اخلاق در جامعه است.

جامعه‌ای که کتاب را از دستان کودک می‌گیرد، توان گفت‌وگو را از فردا می‌گیرد؛ و جامعه‌ای که به کتاب بازگردد، به معنا بازمی‌گردد. امروز باید از خود بپرسیم: در عصری که صفحه‌نمایش‌ها جانشین کلمات شده‌اند، آیا کودک ایرانی هنوز سهمی از دانایی دارد؟ پاسخ به این پرسش، نه فقط وظیفه‌ی دولت یا خانواده، بلکه مسئولیت همه‌ی کسانی است که به آینده این سرزمین می‌اندیشند، زیرا آینده‌ی هر ملتی، از صفحه‌ی نخستین کتابی آغاز می‌شود که کودک آن را ورق می‌زند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها