به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، بوث تارکینگتون، یکی از چهار نویسندهای است که در طول تاریخ جایزه پولیتزر، دوبار آن را از آن خود کرده؛ ابتدا در سال ۱۹۱۹ برای «اَمبرسونهای باشکوه» و دومینبار در سال ۱۹۲۲ برای «آلیس آدامز»؛ وی در دهههای ۱۹۱۰ و ۱۹۲۰ بهعنوان رماننویس بزرگ آمریکایی در رده مارک تواین شمرده میشد؛ سال ۱۹۲۱ در نظرسنجی «هفتهنامه ناشران»، بهعنوان مهم ترین نویسنده معاصر آمریکایی رای آورد و سال ۱۹۲۲ در لیست دوازدهنفره بزرگترین چهرههای پرنفوذ آمریکایی قرار گرفت. تارکینگتون تا پایان عمرش، عنوان پرفروشترین نویسنده را در میان خوانندگان آمریکایی حفظ کرد.
«آلیس آدامز» یک داستان عاشقانه کلاسیک است که به تعبیرِ جان آپدایک، نویسنده برنده پولیتزر «اثری با مضمونی جهانی» است که پس از یک قرن هنوز از پرخوانندهترین آثارِ ادبی امریکا به شمار میرود.
آنطور که رابرت گاتلیب، برجستهترین ویراستار قرنِ بیستم اذعان میکند، ارزش این اثر به قدری است که میتوان آن را با «خانه شادی» ِ ادیت وارتون مقایسه کرد «از کاترین هپبورن با جذابیت بیپروا و قاطعیت سرسختانهاش، میتوان بهعنوان آلیس آدامز پیروز یاد کرد»؛ امری که خود کاترین هپبورن نیز بر آن تاکید کرده است «شخصیت آلیس نمایانگرِ زنانی است که تمام وجودشان را برای رسیدن به جایی در دنیایی پر از قضاوتهای اجتماعی میگذارند» موضوعی که اسکات فیتز جرالد نویسنده شهیر آمریکایی نیز بر آن صحه گذاشت: «این رمان، دنیایِ درونیِ شخصیتی را تصویر میکند که نمایندهی طبقهی متوسط برای رسیدن به زندگیِ ایدهآل است.»
«آلیس آدامز» داستان دختری به همین نام با والدین طبقه متوسط است که شدیداً تمایل دارد تا از زمره مردم «جامعه طبقهی بالا» ی شهرش باشد. درنهایت به دلیل واقعیتهای شرایطش آرزوهای او تعدیل میشوند و با متانت و روشی درست یاد میگیرد آن را بپذیرد. روحیه انعطافپذیرش، آلیس را به یکی از جذابترین شخصیتهای ادبی در تاریخ ادبیات امریکا و جهان تبدیل کرده؛ شخصیتی که در آیینه کاترین هپبورن بهعنوان بزرگترین ستاره زن سینمای کلاسیک هالیوود منعکس شده است، زنی که با سبک زندگی نامتعارف خود و شخصیتهای مستقلی که روی پرده نقرهای سینما آورد، تجسم «زن مدرن» در قرن بیستم شد و بر تغییرِ برداشتهای عمومی از زنان تاثیر گذاشت.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «هنگامی که مادرش از گوشه خانه ظاهر شد و در تاریکی به سمتش آمد، آلیس به نرمی پیش خود آواز میخواند. دختر گفت: «آیا این زیباترین شب نیست! چرا تمامِ سال تابستان نیست؟ آیا تابهحال گرگومیشی دلپذیرتر از این دیده بودید مادر؟» خانم آدامز خندید و پاسخ داد: «نه از وقتی که همسن تو بودم.» ناگهان آلیس مشتاق شد. «یعنی از سنم که بگذرد آنها دیگر زیبا نمیمانند؟» «خب، دیگر همین که هستند نمیشوند.» «واقعا؟ هیچوقت؟» مادر کمی با ناراحتی گفت: «شاید برای تو با من فرق کند. به نظرم برای تو فرق خواهد کرد آلیس. تو شایستگی…» «نه، ندارم. من شایستگی هیچ چیز را ندارم و خودم میدانم. اما این روزها خوشی زیادی احساس میکنم… بیشتر از آنچه در رویا میدیدم. من… من خیلی خوشحال هستم مادر!» «عزیز دلم!» مادرش میخواست او را ببوسد، اما آلیس خودش را کنار کشید…»
«آلیس آدامز» شاهکار بوث تارکینگتون با مقدمه آن ادواردز و ترجمه معصومه قدرتی در ۳۰۰ صفحه و قیمت ۳۷۰ هزار تومان از سوی نشر افکار جدید عرضه شده است.
نظر شما