به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، باز شور حسینی در خلق عالم به پا شد. آغاز سال ۱۴۴۶ هجری قمری روز بزرگداشت محتشم کاشانی «روز شعر و ادبیات آیینی» با صفحه «مُحَرّم در آئینه ادبیات» از سرزمین هرمزگان دیار شعر و ادب، به دیار دلهایتان سفر میکنیم.
مهدی رستگاری- شاعر آئینی:
معنی زندگی ای دوست به جز عشق تو نیست
باز در ماه مُحَرّم دل ما غمگین است
ماه پر درد عزاداری اهل دین است
چشمها غرقه اشک و دل و جان مردم
غرق در ماتم این فاجعه سنگین است
جان بیمار هر آزاده در این دور بلا
به ستوه آمده از درد غمی دیرین است
گر نجاتی به جهان هست میسر بی شک
از پریشانی این مردم نیک آیین است
حق نمیمیرد و زنده است همین قدر بدان
که در این کوره تعالی تو در تکوین است
می رسد از دل تاریخ پیامی مهدی
شاه بیت سخن کرب و بلایی این است
معنی زندگی ای دوست به جز عشق تو نیست
مرگ در راه تو چون شهد و عسل شیرین است.
محمدزمان حیدری- شاعر آئینی دَری:
چه کسی گفته درختها
در خوشهی گندم جوانه نمیزند؟!
از ته ماندههای
دل بیچاره
عشق تقدیم است به تو
زیباروی من
چون آنقدر در فکر تو بودم
برای همیشه مردهام
سایبان درخت که سایههای
غم بود
که میوه هایش خوشههای
گندم گشته
در کویر خشکیده آبزار
چون ز ریشه خود را
آبیاری میکند
اما تا به آن تشنه سراب
آب رسد
چالههای عمیقی پدید آید
چه کسی گفته درختها
در خوشهی گندم جوانه نمیزند
برگرد بذری بکار
یا داس را بردار
تبر را دو نیم کن ببین چقدر ریشه
امید نقش بسته است
سبز گشته تبر.
لیلا سالاری- شاعر و مولف:
ما وارث لاله ها، چرا زرد شدیم
ما وارث لاله ها، چرا زرد شدیم
خورشید حقیقتیم و دل سرد شدیم
از شمر امان نامه گرفتیم مگر؟!
ما را چه به سر آمده بی درد شدیم!!؟
نظر شما