چهارشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۵
امام حسین(ع) در دوراهی مرگ یا ذلت شهادت را برگزید و حماسه آفرید/ نباید سیره سالار شهیدان را تقطیع کنیم

محمد اسفندیاری، دین‌پژوه، کتاب‌شناس و کارشناس مطالعات عاشورایی گفت: این‌گونه نبود که امام از روز اول نهضت بفرماید پیش به سوی شهادت، بلکه امام قدم به قدم در هر مرحله تصمیم می‌گرفت. در دوراهی مرگ یا ذلت امام شهادت را برگزید و حماسه آفرید. کما اینکه در همین حماسه هم جنبه صلح‌جویانه وجود داشت.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): محمد اسفندیاری، دین‌پژوه، کتاب‌شناس و کارشناس مطالعات عاشورایی در نشست «امام پیش از عاشورا» گفت: یکی از کسانی که رخدادهای زیادی برای روز عاشورا نقل کرده فاضل دربندی در کتاب «اسرارالشهاده» است، به او اعتراض می‌کنند که در هفت یا هشت ساعت چگونه این همه وقایع رخ داده است؟ و فاضل دربندی در پاسخ می‌گوید که وقایع عاشورا در 72 ساعت رخ داده است نه هفت یا هشت ساعت.

وی افزود: نباید امام حسین (ع) را در شش ماه آخر خلاصه کنیم بقیه زمان‌ها هم سیره و حجت بوده است. باید آنها را هم ببینیم. دشمنان با تیر و... جسم امام را پاره پاره کردند اما ما نباید سیره امام حسین (ع) را تقطیع کنیم. تقطیع تاریخ تحریف تاریخ است. باید در زمینه پیش از نهضت عاشورا هم مطالعه کنیم. نهضت عاشورا دو جنبه داشت؛ یکی جنبه حماسی و انقلابی و ظلم‌ستیزانه که از آن تحت عنوان نهضت عاشورا یاد می‌کنیم. در صد سال اخیر به این جنبه خوب توجه شده است. از سال 1340 شمسی به این سو این جنبه حماسی و انقلابی نهضت عاشورا مورد توجه قرار گرفته است.

اسفندیاری بیان کرد: گذشتگان ما این جنبه حماسی و انقلابی را کمرنگ می‌دیدند. امام حسین (ع) نماد مظلومیت بود اما امروز نماد مظلومیت نیست بلکه نماد ظلم‌ستیزی، انقلابی بودن و مبارزه کردن هم هست. از نهضت مشروطه به بعد انگار متوجه شدیم که ما نیز یک نهضت و مبارزه‌ای داشته‌ایم و آن نهضت، قیام امام حسین (ع) بوده است. این بعد از قیام امام در 120 سال اخیر کشف شد. استاد مطهری نیز در کتاب «حماسه حسین» از حماسه سخن گفته و خواست ما را به حماسه بودن قیام توجه بدهد. دکتر شریعتی نیز در سخنرانی تحت عنوان «شهادت» بیان می‌کند؛ قیام امام استشهادی بود علیه ظلم و با شهادتش مشروعیت حکومت امویان را از بین برد. اما سیره امام علاوه بر حماسی و انقلابی یک بعد صلح‌جویانه و مسالمت‌آمیز دارد که باید آن بعد هم مورد توجه قرار بگیرد.

 وی در ادامه گفت: امام‌ حسین(ع) ده سال به همراه برادرش امام حسن(ع) خویشتنداری کرد. ده سال بعد از شهادت امام حسن (ع) نیز خویشتن‌داری کرد. بیست سال امام در مقام قیام نبود. سیره امام جنبه صلح‌آمیز و مسالمت‌آمیز داشت که باید این بیست سال هم مورد توجه قرار بگیرد. امام در طول این بیست سال نیز حکومت معاویه را نامشروع می‌دانست اما یار پا در رکاب نداشت و گوشه گرفت. در طول همین سال‌ها سه بار مردم کوفه امام حسین (ع) را به کوفه دعوت کردند تا پیشوایی مردم را به عهده بگیرد، اما امام چون بستر آماده نبود، قبول نکرد.

اسفندیاری افزود: هنگامی که امام حسن (ع) با معاویه پیمان‌نامه را امضا کردند، دو نفر به دیدن امام حسین (ع) آمدند و پیشنهاد کردند که حرف ما را بپذیر و شیعیان را به دور خویش جمع کن و ما را به عنوان فرمانده قرار بده تا با شمشیرهایمان به سراغ معاویه برویم، اما امام نپذیرفت. دومین بار در زمان شهادت امام حسن(ع) بود که پیمان‌نامه نقض شد. این بار هم عده‌ای آمدند و امام را دعوت کردند اما امام این بار هم نپذیرفت. برای بار سوم که پیمان‌نامه نقض شد، روزی بود که معاویه از مردم برای ولایتعهدی یزید بیعت گرفت. در این زمان هم عده‌ای امام را به قیام دعوت کردند اما امام ساز و برگ کافی نداشت و قیام را نپذیرفت. بار چهارم بعد از درگذشت معاویه، شیعیان امام را دعوت کردند و امام حرکت کرد. امام در این زمان در مدینه حضور داشت. بیعت نکرد و به سوی مکه رفت.

وی با بیان اینکه قیام امام حسین (ع) دو مرحله دارد، گفت: بعد از وفات معاویه از مدینه به مکه آمد، دوم از مکه به سوی کوفه حرکت کرد. امام چهار ماه و چند روز در مکه ماند. اوضاع را به دقت بررسی کرد که آیا امکان قیام وجود دارد یا خیر، در این مدت نامه‌هایی از شیعیان کوفه دریافت کرد. از اینجا به بعد جنبه‌های عقلانی قیام عاشورا را که کمتر دیده شده است، مورد توجه قرار می‌دهیم.

به نظر من امام در این مدت 50 تا 150 نامه از مردم کوفه دریافت کرده است. سیدبن طاووس می‌نویسد؛ 12 هزار نامه. برخی نامه‌ها به نام یک نفر بود و برخی به نام چندین قبیله. دو مطلب برجسته در نامه‌ها وجود داشت. ما در کوفه هستیم، پیشوایی نداریم، حال که معاویه مرده است به سوی ما بیا. در برخی دیگر از نامه‌ها نیز نوشته شده بود؛ بشتاب و بشتاب. پس بشتاب و بشتاب. یعنی بعد از مرگ معاویه آمادگی برای انقلاب بود و این انقلاب نیاز به رهبر داشت.

وی افزود: سلیمان صرد خزاعی و حبیب بن مظاهر در نامه‌ای به امام نوشته بودند ما به نماز جمعه و نماز عید حاکم کوفه نمی‌رویم. او را در قصر فرمانداری تنها گذاشته‌ایم. اگر بدانیم شما می‌خواهید به سوی ما بیایید، ما او را از قصر فرمانداری بیرون می‌کنیم. مردم کوفه پا در رکاب شده بودند. در عکس‌العمل امام جنبه عقلانیت حاکم بود. امام مسلم‌بن عقیل را به کوفه فرستاد تا او اوضاع را بررسی کند. نامه‌ای هم به مردم کوفه نوشت. «اگر مسلم به من همان چیزی را بگوید که شما در نامه‌هایتان نوشته‌اید، من به سوی شما خواهم آمد.» مسلم 40 روز در کوفه ماند. ظواهر امر حکایت از آماده بودن مردم داشت، پس نامه‌ای به امام نوشت. «مردم کوفه با شما هستند، همین که نوشته مرا خواندید به سوی کوفه حرکت کنید.» این نامه به دست امام رسید. شیخ مفید می‌نویسد؛ 18 هزار نفر با مسلم بیعت کردند. این نامه در زمان حضور امام در مکه به دست او می‌رسد. در مکه نیز جان امام در خطر بود. از سوی دیگر امام زمانی که دید در معرض کشته شدن است، حرمت خانه خدا را نگه داشت و روا ندانست که در خانه خدا کشته شود.

اسفندیاری بیان کرد: رفتن امام به سوی کوفه سه فرضیه را قوت می‌بخشد. فرض اول این است که می‌رفت و کشته می‌شد؛ که رفت و به شهادت رسید. در این صورت باز هم رفتن به کوفه بهتر بود چون حرمت خانه خدا حفظ شد. فرض دوم اینکه امام بعد از رفتن از مکه به کوفه از کشته شدن نجات می‌یافت و فرض سوم اینکه امام (ع) پیروز می‌شد. که در هر سه فرض صلاح در رفتن به طرف کوفه بود. در بین راه خبر ناگوار شهادت مسلم‌بن عقیل به امام رسید. در این زمان راه برگشت وجود نداشت. امام با اصحابش جلسه مشورتی تشکیل داد که اصحاب گفتند برویم و برنگردیم. شما که مسلم نیستید، مردم از شما حمایت می‌کنند. اگر امام به کوفه می‌رسید سر قیام و بدنه قیام به هم متصل می‌شد.

وی در ادامه گفت: کاروان به جلو می‌رود. در کوفه اوضاع دگرگون شده است. ابن زیاد سپاهی می‌فرستد تا امام را محاصره کند. امام با سپاه حر روبرو می‌شود. در پاسخ امام به حر هوشمندی و عقلانیت فراوان است. امام نامه‌های مردم کوفه را به حر نشان می‌دهد و می‌فرماید من به دعوت مردم کوفه آمدم. من به پشتگرمی مردم آمدم. این کیسه نامه به نوعی صندوق آراء مردم بود. در اینجا اگر برمی‌گشت با اذن حکومت برمی‌گشت. جلوتر با سپاه عمربن سعد روبه‌رو می‌شود. امام با دلایل قوی و معنوی با عمرسعد صحبت می‌کند.

در تاریخ طبری آمده است، امام سه یا چهار جلسه با عمربن سعد گفت‌و‌گو می‌کند و عقلانیت را چون شیر و شکر به هم می‌آمیزد. عمربن سعد نیز جنگ با امام حسین(ع) را خوش نداشت. در این زمان شمر به ابن‌زیاد می‌گوید؛ توافق را قبول نکن اگر حسین بن‌علی برود، او قوی می‌شود و تو ضعیف می‌شوی. در اینجا دستور جنگ صادر می‌شود. خبیث‌ترین چهره‌ها در واقعه عاشورا شمر، ابن‌زیاد و عمر سعد و یزید هستند. این‌گونه نبود که امام از روز اول نهضت بفرماید پیش به سوی شهادت، بلکه امام قدم به قدم در هر مرحله تصمیم می‌گرفت. در دوراهی مرگ یا ذلت امام شهادت را برگزید و حماسه آفرید. کما اینکه در همین حماسه هم جنبه صلح‌جویانه وجود داشت.

اسفندیاری افزود: قول، فعل و سیره امام حسین(ع) برای ما حجت است؛ چه بنشیند و چه برخیزد. چه قیام داشته باشد و چه قیود. تقطیع تاریخ تحریف تاریخ است. نباید حماسه امام حسین(ع) را تقطیع کنیم. باید جنبه عقلانی و صلح‌طلبانه امام حسین(ع) را هم ببینیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها