یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۸:۱۳
چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید

مسئله مهمی که در اقتباس مطرح‌ است مسئله حقوقی است. این‌که حقوق خالق اثر چه به‌صورت مادی و چه به‌صورت معنوی تأمین شود و حقی از صاحب اصلی اثر ضایع نشود، موضوع جدی و مهمی است که گاه مورد بی‌توجهی و بی‌مهری اقتباس‌کننده واقع می‌شود.

به‌‌گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ هژیر فتحی: بحث اقتباس در عین سادگی بحث پیچیده‌‌ای است. سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در ایام نمایشگاه کتاب تهران به بررسی این پرونده پرداخت که اقتباس چیست و چرا در ایران با سابقه قوی فرهنگ و هنر و ادب میل به اقتباس کمتر از سایر کشورها دیده می‌شود.

بازآفرینی یا اقتباس آن است که هنرمند با الهام‌گرفتن از اثر کهن، دست به آفرینشی دوباره بزند و اثر اولیه را به گونه‌ای دیگر بیافریند. در واقع، اثر جدید دقیقاً همان اثر اولیه نیست؛ بلکه تنها رگه‌هایی از اثر اولیه در آن دیده می‌شود.
اقتباس معمولاً همراه بازآفرینی است؛ یعنی هنرمند با الهام‌گرفتن از یک اثر هنری دیگر مثل فیلم، کتاب، نقاشی، شعر و یا هر چیز دیگری دست به آفرینشی نو می‌زند. گاهی فقط رگه‌هایی از اثر اولیه در اثر نو دیده می‌شود. گاهی هم سعی شده سیر داستان، شخصیت‌ها و تا حد ممکن ویژگی زبانی و لحن اثر اصلی حفظ شود. به‌دلیل بازآفرینی، اثر تازه ساخته شده اثری مستقل، تازه و گاه بدیع خواهد بود.

اقتباس در سینما، تئاتر و تلویزیون به سه دسته کلی تقسیم می‌شود: ۱. اقتباس آزاد ۲. اقتباس وفادار ۳. اقتباس لفظ‌به‌لفظ
گاهی اقتباس آزاد را به‌سختی می‌توان اقتباس دانست. به نظر بسیاری از اهالی هنر اقتباس گستره بزرگی دارد. وقتی شخصی با دیدن یک اثر مثل یک تابلوی نقاشی یا شنیدن یک قطعه موسیقی یا حتی شنیدن خاطره‌ای یا دیدن شخصیتی در یک تئاتر الهام گرفته و یک اثر هنری جدید خلق می‌کند اقتباس کرده است.
در این نوع از اقتباس عموماً یك ایده، یك موقعیت یا یك شخصیت را از منبع ادبی می‌گیرند و آن را به گونه‌‌ای مستقل می‌پرورانند. مثل سینمایی «سریر خون» اثر آكیرا كوروساوا، كه «مكبث» شكسپیر را با روایتی كاملاً متفاوت ساخت.
اقتباس وفادار یا وفادارانه می‌کوشد تا حد امكان با حفظ روح اثر اصلی، اثر ادبی نوشته شده را در قالب سینما بازآفرینی كند. در میان فیلم‌های سینمایی، «تام جونز» اثر «تونی ریچاردسون» نمونه‌ای از اقتباس وفادار است. زیرا بیشتر ساختار داستانی رمان، حوادث مهمش و بسیاری از  کاراکترهای تأثیرگذار آن در فیلم سینمایی حفظ شدند. معمولاً این فیلم‌ها به‌لحاظ زمان فیلم در دسته آثار بلند سینمایی محسوب می‌شوند چرا که کارگردان سعی کرده در اقتباسش به اصل اثر وفادار بماند.
اقتباس لفظ‌به‌لفظ که گاهی در اصطلاح به آن اقتباس نعل‌به‌نعل هم گفته می‌شود عمدتاً هنگام اقتباس از نمایشنامه‌ها اتفاق می‌افتد. فیلم «چه كسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟» به‌کارگردانی مایك نیكولز، اقتباس لفظ‌به‌لفظ نمایشنامه‌‌ای از ادوارد آلبی است.
اقتباس به‌شیوه کلاسیک ساخت یک اثر هنری از روی یک ایده یا اثر هنری دیگر است. بیشترین کاربرد اقتباس وصل‌کردن دو دنیای ادبیات و هنر به یکدیگر است. ساخت یک فیلم یا تئاتر از روی یک متن ادبی یا یک داستان و رمان یک اقتباس ادبی محسوب می‌شود. هرچند متداول‌ترین شیوه اقتباس به‌لحاظ مضمون شیوه اقتباس ادبی است اما اقتباس گرافیکی و عکاسی، اقتباس نمايشی، اقتباس نقاشی و معماری، اقتباس موسيقی و اقتباس از سینما و برداشت از شیوه‌های کارگردانی یک فیلم ازانواع اقتباس محسوب می‌شود.  
گاهی ما از روی یک اثر ادبی فیلمی سینمایی می‌سازیم اما گاه از روی یک فیلم سینمایی یک کتاب نوشته می‌شود. آیا این یک اقتباس به‌صورت عکس است؟ بدون شک این کار نیز اقتباس به حساب می‌آید هرچند خیلی متداول نیست.
رابطه بین هنرها و علوم با هنرها رابطه‌‌ای بینامتنی است که در تعریف کلاسیک اقتباس کمتر به آن اشاره می‌شود. برای مثال الهام‌گرفتن از یک منظره و نوشتن یک شعر یا خلق یک نقاشی یا هر اثر هنری دیگری از روی آن به‌نوعی یک رابطه بینامتنی است که می‌توان آن‌ را اقتباس آزاد نامید.
مسئله مهمی که در اقتباس مطرح‌ است مسئله حقوقی است. اینکه حقوق خالق اثر چه به‌صورت مادی و چه به‌صورت معنوی تأمین شود و حقی از صاحب اصلی اثر ضایع نشود موضوع جدی و مهمی است که گاه مورد بی‌توجهی و بی‌مهری اقتباس‌‌کننده واقع می‌شود.
شايد گاهی از خود بپرسيم كه مرز بين اقتباس و كپی‌كردن كجاست؟ آيا هر نوع برداشتی از كتاب يا فيلم را می‌توان اقتباس گفت؟ واقعيت اين است كه بين اقتباس و كپی‌كردن از يك اثر ادبی يا سينمايی، مرز بسيار ظريف اما مشخصی وجود دارد. اقتباس‌كننده باید خود را امانت‌دار به «حقوق مؤلف» بداند. در تیتراژ فیلم خود باید حتماً به منبع اقتباس اشاره کند. این یعنی حفظ حقوق معنوی پديدآورنده اثر اصلی. البته كسانی هم بوده‌اند كه دست به اقتباس گسترده‌­ای از يك اثر زده‌اند و برای اینکه از زیر دین حقوق معنوی مالک اثر خود را خلاص کرده باشند در تیتراژ فقط به ذكر جملاتی مانند «با نگاهی به…» يا «برداشتی آزاد از…» بسنده كرده­‌اند. درچهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر فیلم‌های «غریب» و «شماره ده» دو فیلمی بودند که در تیتراژ خود فقط از نام کتاب‌هایی که برای ساخت فیلمشان از آن‌ها استفاده کرده بودند ‌اشاره کردند.
در این میان گاهی اقتباس‌کننده‌ها از نوشتن همین مقدار هم در تیتراژ فیلمشان دریغ می‌کنند و با این کار مرزهای بی‌اخلاقی حرفه‌ای در سینما را گسترش می‌دهند. 

در پایان نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ حاصل مصاحبه و گفت‌وگوها با اهالی فن این شد که با تمام تلاش‌هایی که در این سال‌ها انجام شده مانند خرید حق اقتباس ۶۰ داستان و رمان ایرانی توسط بنیاد سینمایی فارابی برای تبدیل آن‌ها به فیلم سینمایی، اختصاص جایزه اقتباس به فیلم‌های کوتاه توسط خانه کتاب در جشنواره فیلم کوتاه تهران و... هنوز هم فیلم‌نامه اقتباسی نتوانسته میزان قابل توجهی از فیلم‌های سینمایی ما را به خود اختصاص بدهد. هرچند تلاش‌ها از سوی نهادهای دولتی و خصوصی دست‌اندرکار سینما به‌سمت تشویق به اقتباس از روی آثار ادبی ایران‌زمین است اما به نظر می‌رسد باید میل شخصی فیلم‌نامه‌نویسان هم به این سمت تمایل پیدا کند تا کم‌کم این پاشنه آشیل سینمای ایران که همچنان فیلم‌نامه است قوت بگیرد و دیگر لنگ نزند. اینکه مسائلی مثل نبود جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌نامه اقتباسی در جشنواره‌های اخیر فجر می‌تواند این میل را کم کند یا اینکه ورود فیلم‌نامه‌نویسان جوان و جدید به صنعت سینما در کشورمان این میل را بیشتر می‌کند جای بحث دارد. شاید هم باید داستان‌نویسان ایرانی حساسیت‌ها را نسبت به اقتباس از داستانشان کم کنند. قرار نیست مدیوم سینما مانند ادبیات عمل کند. فیلم دنیایی متفاوت دارد و اقتباس قرار نیست کپی یک داستان باشد. اقتباس می‌تواند گاهی جلوتر از اثر اصلی گام بردارد و ارزش‌های هنری یک اثر ادبی را غنای بیشتری ببخشد. شاید در زمینه اقتباس چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید.  
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها