کتاب «جامعه شناسی تاریخی بازتابی» در نقطه تلاقی نظریه اجتماعی و جامعهشناسی تاریخی قرار گرفته است. هدف آن گردآوری و بحث مشترک مجموعهای از متفکران اصلی اجتماعی است که کارشان دارای جهتگیری تاریخی است.
جامعهشناسی اغلب به عنوان یک علم اجتماعی مدرن در نظر گرفته میشود که به مشکلات جامعه معاصر میپردازد. از این منظر، جامعهشناسی تاریخی ممکن است اطلاعاتی از گذشته در مورد پیشینه فرآیندهای معاصر ارائه دهد، اما در وظیفه نظریهپردازی مرکزی نیست. و با این حال، برخی از مهمترین و تأثیرگذارترین نظریهپردازان اجتماعی، اعم از کلاسیک و معاصر، مانند مارکس و وبر، فوکو و الیاس، قطعاً از یک نوع جامعه شناسان تاریخی بودند. وضعیت بدیهی این شخصیتها به پنهان کردن خصلت گیج کننده پیوندهای نزدیک آشکار شده بین نظریه اجتماعی و جامعه شناسی تاریخی کمک میکند.
معما با گسترش بحث به انسانشناسی افزایش مییابد. به نظر میرسد اگر علم اجتماعی دیگری به اندازه تاریخ متمایز از جامعهشناسی بود، آن انسان شناسی بود. تا آنجا که جامعهشناسی به مسائل جامعه معاصر میپردازد، پیوند با اقتصاد یا علوم سیاسی مشهود است، زیرا هرگز نمیتوان مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را بهطور کامل از هم جدا کرد. بر اساس این منطق، انسان شناسی -که بیشتر به جوامع غیر مدرن یا غیرغربی میپردازد- باید از جامعهشناسی بسیار دورتر باشد. با این حال، آثار مجموعهای از نظریهپردازان اصلی کلاسیک و معاصر اجتماعی مانند دورکیم، ماوس، بوردیو، گافمن و ژیرار همگی مبتنی بر انسانشناسی هستند.
این دو ملاحظات و دو فهرست از یکدیگر حمایت و تقویت میکنند. در مجموع، دو رشته علوم اجتماعی که باید از جامعهشناسی دورتر باشند، آشکارا نزدیکترین آنها هستند(Calhoun ۱۹۹۲: ۱۴۰) و در مجموع، این دو فهرست حاوی بسیاری از چهرههای کلاسیک و هیجانانگیزترین و نوآورترین نمایندگان معاصر نظریه اجتماعی است.
در این مرحله، میتوان خط پرسشی را که تاکنون دنبال شد، معکوس کرد و برخلاف عقل سلیمی که بدیهی تلقی میشد، روی آورد. این شامل مسائل نظری و حتی فرانظری (Ritzer ۱۹۹۲) و مسائل مربوط به تاریخچه و ساختار رشته جامعه شناسی است.
در سطح نظری، معما مربوط به پیوندهای نزدیک بین نظریه اجتماعی و تاریخ از یک سو، و انسانشناسی از سوی دیگر، با ارزیابی مجدد تعادل نزدیکی و فاصله قابل حل است. رویدادها و فرآیندهایی که به گذشتههای دور یا فرهنگهای دور تعلق دارند، میتوانند به معنای نگه داشتن آینهای برای زمان حال مرتبط شوند: آینه «دیگری» یا آینه خود گذشته خودمان. به این ترتیب آنها کمک میکنند - اغلب ناگهانی و غیرمنتظره - نور جدیدی بر جنبههایی از شیوههای فعلی که بدیهی و نادیده گرفته میشوند نه به دلیل دور بودن، بلکه دقیقاً به این دلیل که بسیار نزدیک هستند، روشن شود. این موضوع این نکته را آشکار میکند که وظیفه نظریه اجتماعی صرفاً توضیح واقعیتها و فرآیندها نیست، بلکه به عنوان تمرینی برای درک خود عمل میکند.
این کتاب هم برنامهای و هم تحلیلی است. برنامهای است، زیرا هدف اصلی آن بازسازی تاریخ اندیشه جامعهشناختی و جهتدهی مجدد نظریه اجتماعی معاصر است. از این نظر، اقدامی که این کتاب بخشی از آن است، هم محافظهکارانه و حتی سنتگرایانه است و هم به شدت نوآورانه است. سنت گرایانه است زیرا ریشه در آثار وبر و دورکیم دارد و اهمیت عصر پارسونز را در نزدیک کردن دو متفکر اصلی به هم میشناسد. با آن تلاشهای تجدیدنظرطلبی که نقش دورکیم یا وبر، ارتباط نظریه اجتماعی کلاسیک برای زمان حال، یا بینش رسمی اصلی پارسونز را زیر سوال میبرند، مخالف است (Arjomand ۱۹۹۹، Connell ۱۹۹۷).
با این حال، با جوهره جامعه شناسی پارسونزی و کل نوع نظریه اجتماعی که بر آن بنا شده است، کاملاً متفاوت است. این کتاب به عنوان نقطه شروع آثار ماهوی متاخر وبر و دورکیم، جامعهشناسی ادیان آنها، در تقابل با سنتز پارسونی از روح دورکیم اولیه و شکل وبر متأخر قرار میگیرد و میکوشد آن دسته از متفکرانی را گرد هم آورد که به میزان قابل توجهی انزوا، این آثار را به شیوهای نوآورانه در پیش گرفت.
بحث اصلی کتاب این است که این آثار دو شاخه از جامعه شناسی را تعریف میکنند، جامعه شناسی تاریخی بازتابی و جامعه شناسی انسان شناختی بازتابی. جامعه شناسی تاریخی بازتابی از جامعهشناسی تاریخی وبر فاصله گرفته و تلاش میکند تا آثار متفکرانی را گرد هم آورد که فراتر از خطوط تقسیم پارادایماتیک کارکردگرایی ساختاری و نظریه انتقادی، از آثار او الهام گرفتند یا در خطوط موازی پیش رفتند، صرف نظر از نظر فکری، مدها، و در نتیجه خلق آثار زندگی که امروزه میتوانند به عنوان نقاط مرجع ارزشمند و در واقع گرانبها مورد استفاده قرار گیرند. متفکرانی که در این کتاب مورد بحث قرار گرفتهاند، الیاس، بورکناو، ووگلین، مامفورد و فوکو، چهرههای نماینده این حوزه هستند. نامهای دیگری مانند راینهارت کوزلک، آلبرت هیرشمن، فیلیپ آریس یا نورمن کوهن را میتوان به این فهرست اضافه کرد.
استدلال میشود که برای دهههای طولانی، تا حدی به دلایل شخصی، بخشی به دلیل مجموعهای از تجربیات سیاسی مانند رکود بزرگ و پیامدهای سیاسی آن، جنگ جهانی دوم و جنگ سرد، و تا حدی به دلیل سیاستهای دانشگاهی، بیشتر نسخههای معروف روز نظریه اجتماعی از وبر و دورکیم آنچنان که ممکن بود پیروی نمیکردند. از این رو لازم است کارهای مجموعهای از متفکرانی را گرد هم آورد که تا به امروز غالباً یا به عنوان حاشیهای یا بیارتباط با یکدیگر در نظر گرفته شدهاند.
چنین جهتگیری ممکن است هم از منظر نظریه اجتماعی جریان اصلی و هم از دیدگاه گروههای مختلف نظری جایگزین، با مخالفتهایی مواجه شود. در واقع، در کتابی که رویکرد بازتابی را در جامعهشناسی ترویج میکند، مناسب به نظر میرسد که این ابزار به خود رشته تبدیل شود و در کتابی که تلاش میکند اندیشه وبر را احیا کند، تنها با کمک مفهوم وبری، یعنی جفت مفهومی کلیسا و فرقهها، درست است. نظریه اجتماعی جریان اصلی کاملاً با مفهوم کلیسای سکولار منطبق است، دورکیم و پارسونز کاملاً آگاهانه روی ایجاد متون متعارف و ایفای نقش کاهنان اعظم، با تمام محاسن و مشکلاتی که چنین تعهدی به همراه دارد، کار میکنند. در تقابل با تزهای آنها، فرقههای مارکسی و فرویدی در گذشته، و گروههای فرقه مانند مختلف معاصر، سست یا کاملاً خوب سازماندهی شده، حول یک نظریه پرداز اجتماعی واحد و کاریزماتیک شکل گرفتند. بنابراین، تلاش برای ایجاد پلهایی بین این فرقهها و اتصال مجدد آنها به منابع متعارف، ناگزیر است که اعتراضهایی را در پی داشته باشد. با این حال، این پیوند مجدد و پلسازی دقیقاً همان چیزی است که این کتاب قصد دارد به آن دست یابد.
به دلیل نوع برنامهای که کتاب دنبال میکند، کاملاً تحلیلی است. هدف آن بازسازی است و نه ساختن یک نظریه جدید یا اظهار نظر بر نظریههای موجود. همچنین فراتر از بازسازی پیوندهای واقعی بین آثار جامعه شناسان تاریخی بازتابی مختلف، از بیان مفاهیم و پیگیری بیشتر بحث خودداری میکند. تنها استثنا، نتیجه بخش دوم است که با معرفی مفهوم «محدودیت دائمی»، چارچوبی تفسیری برای برخی از یافتههای اصلی ارائه میکند و پیامدهایی را برای شرایط مدرنیته ترسیم میکند.
این کتاب هم یک تک نگاری مستقل و هم بخشی از یک مجموعه است. این یک جلد بعدی است برای کتاب قبلی در مورد زندگی آثار وبر و فوکو (Szakolczai ۱۹۹۸a)، اما هر دو بخش آن مجموعه جدیدی را تشکیل میدهند.
بخش اول صرفاً درباره چهار متفکر دیگر نیست، بلکه آثار زندگی چهار شخصیت نماینده یک نسل را بازسازی میکند. الیاس، بورکناو، ووگلین و مامفورد به عنوان یک نسل نزدیک به هم هستند. آنها در فاصله زمانی بسیار کوتاهی از یکدیگر، بین اواخر سال ۱۸۹۵ و نخستین روزهای سال ۱۹۰۱ به دنیا آمدند، اما آنها همچنین نسلی را به معنای جامعه شناختی تشکیل میدهند(Mannheim ۱۹۵۳).
تاریخ تولد آنها با دقت ریاضی نسلی را مشخص میکند که مهمترین مناسک شروع را در جوامع مدرن (حداقل برای اقشار تحصیل کرده)، گذر از جوانی به بزرگسالی، ترک دبیرستان یا بلوغ و ورود را طی کرده است. در هجده سالگی در طول جنگ جهانی اول به دانشگاه رفت. قسمت دوم نیز به همین ترتیب انسجام و استقلال خاص خود را دارد.
این کتاب بر تأثیرگذارترین آثار جامعهشناسی تاریخی بازتابی، مانند اخلاق پروتستانی وبر، نظم و مجازات فوکو، جامعه درباری و فرآیند تمدن الیاس، یا شهر در تاریخ مامفورد تمرکز دارد. فصلهای جداگانه بر بازسازی ایدههای اصلی این متفکران دورهای در مورد شرایط مدرن، یا - با استفاده از اصطلاحی که در مقدمه قسمت دوم توضیح داده خواهد شد - دیدگاههای آنها از مدرنیته متمرکز است. فصلها بر پایه یکدیگر ساخته میشوند. آنها با جزییات نشان میدهند که این آثار و این دیدگاهها چقدر به هم مرتبط هستند. این امر تا حد زیادی به دلیل یک منبع الهام مشترک در وبر و نیچه، و همچنین در برخی یا دیگر چهرههای اصلی جامعهشناسی تاریخی بازتابی مانند مارکس، کییرکگور و فروید است.
در نهایت، کتاب شامل تحلیل صوری و محتوایی است. بخش اول تحلیل رسمی جلد قبلی را با تمرکز بر بازسازی کل مسیر زندگی متفکران منتخب ادامه میدهد. این تحلیل رسمی است به این معنا که بر ویژگیهای خود مسیر، منابع و نیروهای متحرک آن، تجارب متحرک و لحظات بازتاب و تغییر جهت که آن را نقطهگذاری میکند، تمرکز میکند و تا حدی شکل آن را تغییر میدهد، اما تا حد زیادی فقط ارائههای بیشتری را ارائه میدهد. دقت و وضوح رویکردی که در پیگیری این تحلیل دنبال میشود، در مقدمه بخش اول توضیح داده شده است.
در این تحلیلهای رسمی، موضوعات محتوایی تنها تا جایی مورد بحث قرار میگیرند که به شکل کل مسیر مرتبط باشند. با این حال، تحلیل رسمی به خودی خود یک هدف نیست، بلکه مقدمهای برای بازسازی مفصل مفصل محتوای این آثار است. هم باید تأکیدات و تأکیدات مناسب برای تک تک آثار را شناخت و هم از طریق تأثیر مستقیم، منابع مشترک یا نوع رابطه بازتابی که متفکران را به آثارشان پیوند میدهد، پایههای پیوند آنها را گذاشت. در بخش دوم، کتاب به موضوعات محتوایی میپردازد و دیدگاههای مدرنیته موجود در تأثیرگذارترین آثار جامعهشناسان تاریخی بازتابی را بازسازی میکند، که تقریباً در همه موارد به دورههای اولیه یا میانی آنها تعلق داشت.
کتاب علیرغم تلاش برای بررسی عمیق و تقابل آثار زندگی و برخی از ایدههای اصلی شش متفکر بزرگ اجتماعی و هدف برنامهریزیاش، محدودیتهای آشکار و عمدهای دارد. فصلهای قسمت اول توجه را به ویژگیهای صوری پویایی آثار زندگی محدود میکند و به موضوعات جوهری نمیپردازد. از سوی دیگر، بخش دوم، تنها استدلال اصلی هر متفکر را در درون خود بازسازی میکند و به تشابهات اشاره میکند، اما این ایدهها را به تفصیل ادغام نمیکند، و تفسیری انتقادی نیز ارائه نمیدهد. این محدودیتها تا حدی ناشی از ملاحظات روششناختی و تا حدودی ناشی از تلاش برای حفظ حجم معقول کتاب است.
کتاب «جامعه شناسی تاریخی بازتابی» اثر آرپاد ساکولچای و ترجمه زهرا سادات روح الامین در 308 صفحه و با قیمت 140 هزار تومان از سوی انتشارات کتاب نیستان روانه بازار نشر شده است.
نظر شما