چه شد که نوشتن خاطرات سردار سید مجتبی عبدالهی را شروع کردید؟ انتخاب خودتان بود یا به شما پیشنهاد شد؟
اوایل سال ۱۳۹۸ مسئولان «دفتر مطالعات و تحقیقات علوم انسانی سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی» با هدف جمعآوری خاطرات چند نفر از فرماندهان نام آشنای دوران دفاع مقدس این نهاد، به حوزه هنری آمدند و به این شکل، ایده خوب نیروی انتظامی به یک پروژه بزرگ تبدیل شد بهگونهای که تالیف و انتشار خاطرات فرماندهان و رزمندگان ناجا تا به امروز ادامه دارد. سردار سرتیپ سیدمجتبی عبداللهی یکی از چند نفر اولی بود که باید برای مصاحبه به سراغش میرفتیم که این کار به من سپرده شد.
این نوع کتابها در واقع زندگی خصوصی فرماندهان نیروی انتظامی را بیان کرده و ما را به لحظههایی میبرد که این سالها کمتر دربارهشان حرف زده شده است. این نگاه چه تاثیری بر مخاطب دارد؟
خاطرات بخش جدایی ناپذیر زندگی آدمها را شکل میدهد. روایتهای شفاهی، عکسها و فیلمهای سالهای دور و نزدیک، غیر از ثبت روزهای شاد و تلخ، عاملی هستند برای مبارزه با فراموشی و عبرت از تاریخ چراکه ماندگاری رویدادها، به اندازه و طول عمر آدمی است. ما با مصاحبه و ثبت خاطرات گذشته، آنها را برای ابد، زنده و تازه نگه میداریم.
برای شکلگیری خاطره، اولین قدم تحقیق و مصاحبه پیرامون موضوع یا راوی مورد نظر است. مصاحبه هم یک همکاری هوشمندانه و متقابل است؛ همکاری بین مصاحبهگر و مصاحبهشونده (راوی) برای ارائه تصویری از آنچه در گذشته اتفاق افتاده است؛ در واقع ماحصل این کار، ترکیبی است از به گذشته بردن خواننده یا به زمان حال آوردن گذشته. دیدن روزهای سخت یا شاد، مقاومت و ایستادن مردم در کنار یکدیگر، شکل گرفتن موفقیتها یا شکستها در سالهای گذشته غیر از آنکه برای مخاطبان جذاب است، میتواند آموزنده هم باشد. دیدن و شنیدن خاطرات خوب و بد گذشته نکته مهمی را هم به ما یادآوری میکند و آن اینکه مردم ما با وجود کمبودها و تحریمها، برای حفظ آنچه دوست داشتند، تاوان سختی دادهاند.
طبیعتاً زندگی پر فراز و نشیب راوی در مواجهه با روزهای سخت و اتفاقات بزرگ، از سوی مصاحبهگر زیر ذرهبین گذاشته میشود و غیر از فردیت، خلاقیتها و نوآوریهای راوی که گاهاً برای ما عجیب و باورنکردنی به نظر میرسد، زندگی و همزیستی او با مردم نیز به تصویر کشیده میشود. تاریخ درسها و عبرتهای زیادی برای ما دارد. یکی از این درسها این است که قهرمان، وقتی قهرمان میشود که کنار دیگران بایستد و باری از دوش هموطنانش بردارد.
قهرمانان و از خودگذشتگیهای آنان، برای مردم و بهویژه برای جوانان که فرماندهان و مدیران آینده کشور هستند، امیدبخش و الهامآفرین است.
چنین پرداختهایی آیا ما را به داشتن تصویری کاملتر و واقعیتر از آدمهای سالهای جنگ نمیکشاند؟
جنگ هر چند تلخ و خانمانسوز، باعث شد فرماندهان جوانمان را بشناسیم؛ فرماندهانی که از بین مردمی که جلو دشمن سینه سپر کرده بودند، بیرون آمدند و با تصمیمات درست، نبوغ و از خودگذشتگیهایشان چهره شدند. برای شناخت چنین قهرمانانی ناگزیر از جزئیپردازی هستیم. جزئیات، وقایع و آدمها را واقعی و باورپذیر میکند و این اتفاق نمیافتد مگر با پرسشگری دقیق و به جای مصاحبهگر.
دیگر دوران تبلیغ گذشته و در زمان حال باید با تبیین و تعقل به سالهای گذشته نگاه کنیم؛ چراکه اغراق، شعار و کلیشه میتواند قهرمانان و خالقان حماسههای گذشته را در چشم مردم دست نیافتنی و باورناپذیر کند. سالهای دفاع مقدس به خودی خود پر از صحنههای ریز و درشت و در عین حال سخت و عجیب است و لازم نیست ما در مورد آن اغراق یا حماسهسازی کنیم. بدون شک کارکرد اصلی خاطرات دفاع مقدس، ثبت درست و مستند آن سالهاست.
خاطرهنگاریها تا چه اندازه میتوانند به نویسندگان رمانها کمک کنند؟
تاریخ ایران و ایرانی پر است از قهرمانها و اسطورههایی که هنوز که هنوز است در ادبیات مکتوب و غنی ما زنده و الهامبخش هستند. گاهی این اسطورهها را لابهلای شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی میبینیم یا در چالدران و جنگ نابرابر شاه اسماعیل صفوی با سپاه صد هزار نفری سلطان عثمانی یا مقاومت تا پای جان سه سرباز ایرانی در شهریور سال ۱۳۲۰ در مقابل تجاوز ارتش شوروی در جلفا یا مقاومت ۸ ساله مردم و رزمندگان در مقابل تجاورز رژیم بعثی. چنین سوژههایی قابلیتهای بالقوه و بالفعلی برای تبدیل شدن به رمانهای جذاب را در خود دارند که نویسندگان قطعاً از آنها استفاده میکنند.
هرچند خاطره کار خلاقانهای نیست؛ اما بهلحاظ بعضی مولفهها، تا حدودی به رمان و داستان نزدیک است. در واقع تاریخ و کتابهای خاطرات یکی از بهترین منابع برای آشنایی با وقایع یا الهام از آن است. خاطرات سالهای دفاع مقدس پر از اتفاقات ریز و درشت است که میتواند رماننویسان، نمایشنامهنویسان و فیلمسازان را در رسیدن به یک متن خوب و قابل استناد، کمک کند. اروپا و آمریکا پس از عبور از جنگهای اول و دوم جهانی، هنوز که هنوز از اتفاقات آن الهام میگیرند، رمان مینویسند و فیلم میسازند و این نشان از جایگاه مهم و کارکرد هنری چنین وقایعی است.
دغدغه شما در نگارش خاطرات فرماندهان نیروی انتظامی چیست؟
همانطور که گفتم، سعی کردهام به دور از شعار و کلیشه و اغراق، با تکیه به مستندات راوی، کاری درست و با جزئیات و مخاطبپسند بنویسم. نثر و زبان برای من مهم است. در کارهای رمان و خاطرات همیشه سعی کردهام کار را بهگونهای به دست مخاطب برسانم که هم آن را به راحتی بخواند و هم از آن لذت ببرد. غیر از این، نزدیک شدن به آدمهای خاطرات برای شناخت درستتر آنها در زمان واقعه، و کمک گرفتن از عناصر توانمند داستان در روایت با رعایت مولفههای خاطرهنویسی، برایم مهم و دوستداشتنی است.
در خاطرات سید مجتبی عبداللهی که با نام «پسر آسید مصطفی» منتشر شده است، شخصیت خود سیدمجتبی به عنوان جوانی که از قبل انقلاب، زیر بار زور نمیرفت و تا حدودی خودرای بود، برایم جالب بود. برای همین سعی کردم به شخصیت او نزدیک و نزدیکتر بشوم تا خواننده شناخت و درک درستی از او داشته باشد. هر چند کار کردن با بعضی از فرماندهان نظامی سخت است، اما از راوی خواسته بودم وقایع را با ذکر زمان، مکان و جزئیات پیش ببرد تا به این وسیله، در کنار جذابیت تصویری، گذشته را تا حدامکان برای مخاطب امروزی بازآفرینی کنیم.
نظر شما