در اولین شب از هفته دوازدهم برنامه چراغ مطالعه که سهشنبه شانزدهم آذر ماه پخش شد به مباحثی چون تربیت دینی کودکان و بررسی جوانمردی در زبان و ادبیات فارسی پرداخته شد.
اما در بخش چی را چطور بخوانیم، اسماعیل نوشاد درباره اندیشه ایرانی سخن گفت. وی بیان کرد: جغرافیای سیاسی ایران درمرکز وصل سه قاره است، قاره آسیا، اروپا و آفریقا. همین باعث شد که ایران از قدیم گذرگاه اندیشههای مختلف باشد. این ماجرا هم در ادبیات سیاسی مان دیده می شود و هم در رخدادهای تاریخی مان و هم در شاهنامه و بسیاری از اسطورهها هم گفته می شود که ایران مرکز عالم است. علاوه براین از دیرباز، مرکز تحول اندیشه بشری بوده و وحدت اضداد و یا وحدت در کثرت وجود داشته است.
نوشاد افزود: این کثرات باعث شده تا تنشی درایرانیت ما بهوجود بیاید و پیوسته با ما باشد. برای آشنایی با این ویژگی ایرانی پیشنهاد میکنم شاهنامه و اثرپژوهشی «اساطیر ایران» نوشته مرحوم مهرداد بهار را مطالعه کنید. علاوه براینها در وهله دوم میتوان در مثنوی معنوی و منطقالطیر عطار هم وحدت در عین کثرات را دید. مرکز ثقل اندیشه ایرانی، وحدتی است که بین کثرات ایجاد میکند و این خرد با خرد یونان و خردهای کشورهای دیگر فرق دارد. کتاب «تاریخ فلسفه اسلامی» نوشته هانری کربن از دیگر آثاری است که درباره اندیشه ایرانی نوشته شده است. در دوران معاصر ما یکبار دیگر با این مشکل مواجه شدیم که اندیشههای از غرب و شرق عالم وارد ایران شد و معاصریت ما را دچار تنش کردند و این تنشها هنوز ادامه دارد. من نمیتوانم بگویم خرد ایرانی توانسته بر این تنش غلبه کند اما کتابهایی برای این وضعیت نوشته شدند. کتاب «تنبیهالامة و تنزیه الملة. تنبیه ُالاُمَّة و تَنْزیه ُالمِلَّة»، نوشته میرزا محمدحسین غروی نائینی در دوران مشروطه نوشته شده و کتاب «قانون در ایران معاصر» نوشته مرحوم داوود فیرحی از جمله کتابهایی هستند که درباره این تنش و بحران نوشته شدهاند. امیدوارم بتوانیم با اندیشه ایرانی بر مشکلاتی که در حال حاضر وجود دارد فائق بیاییم.
بخش بعدی برنامه چراغ مطالعه، بخش فارسی وار بود که در آن زهیر توکلی درباره موضوع جوانمردی در زبان و ادبیات فارسی با سجاد نجفی، مجری برنامه گفتگو کرد.
نجفی در ابتدا از توکلی پرسید که جوانمردان از کجا آمدند و تاریخچهشان چیست؟ توکلی پاسخ داد: اصطلاح جوانمردی یکسریها را یاد افراد زورخانه میاندازد، یکسریها را یاد عیارها و یعقوب لیث و اینها میاندازد، برخی یاد لاتهای قدیم تهران و کلاه مخملی و برخی هم یاد اهل فتون و یکسری اصناف میافتند اما نکته مهم این است که به گفته فرهنگ رجایی، فتوت و جوانمردی یکی از سه عنصر اصلی هویت ایرانیهاست. منظورمان از«ایرانی» در اینجا «ایران فرهنگی» پهناور است.
وی افزود: افراد و اساتیدی مثل ناتل خانلری و مهرداد بهار میگویند شکلگیری پدیدهای به نام «پهلوان» به شکل فراگیر به دوره اشکانیان برمیگردد فلذا معنی پهلوان با معنی فتوت و جوانمردی متفاوت است. ما آیینی به نام میتراییسم یا مهرپرستی داریم که در قلمروی رم رواج داشته و خیلی از کلیساهای اولیه اروپا روی مهراوههای میترایی که در زیرزمین بوده بنا شده است و این اتفاق از ایران به اروپا رفته است. به این شکل که آیین مهر در ایران ایزد جنگ بوده که با اخلاق پیوند وثیقی داشته است. این ایزد، ایزد نگهبان هرنوع پیمانی است. رُمی ها از این آیین خوششان آمد. در فصل فتوت و جوانمردی قابوس نامه کیکاووس بن اسکندر آمده است: جوانمردی به سه ویژگی بستگی دارد؛ چیزی که میگویی را باید انجام بدهی. جز راستی نکن و شکیبا باش. اینها همان بحث ایزد مهر است.
توکلی ادامه داد: فتوت شکلهای مختلفی دارد، یکی از شکلهای آن شکل عامیانه تصوف است. یک بحثی هم ملکالشعرای بهار دارد و اشاره میکند که در دوره ساسانیان که جامعه چهار طبقه داشته است؛ طبقه چهارم که پیشهوران بودند حق ورود به جنگ را نداشتند برای همین جوانان اهل حرفه و پیشه دوست داشتند جزو اسواران باشند و این ویژگی همیشه در میان اهل حرفه و پیشهوران ماند برای همین فتوت و جوانمردی یک ویژگی شهری است نه روستایی. بعد از اسلام مدام روی جوانمردی تاکید میشود آنچیزی که در مواجهه با خداست که فنا فی الله و بقا بالله است اما آنچیزی که در مواجهه با خلق است ایثارو بیشینه رواداری است به این معنا که مرنج و مرنجان.
وی اضافه کرد: یک نکته خیلی مهم صحبت ازورود تصوف به حوزه فرهنگ عامیانه است. تصوف درابتدای شروع کارش فضای خیلی فرهیخته ای دارد اما به مرور زمان از یک مقطعی به بعد وارد تصوف عامیانه میشویم. به عقیده خیلی ها، فتوت همان شکل عامیانه تصوف است.
توکلی در بخش جمعبندی بحثش گفت: در زمینه فتوت و جوانمردی و نوشتن کتاب و پژوهش به نظر من در حال حاضر کسی اندازه آقای مهران افشاری کار نکرده است و توصیه من این است اگر کسی میخواهد با آثار حوزه فتوت و جوانمردی آشنا شود آثار ایشان را بخواند چون در این سالها روی این موضوع کار کردهاند و قراراست به زودی مدخل فتوت دانشنامه جهان اسلام که توسط ایشان نوشته شده هم منتشر شود. یکی از کاربردهای فتوت این بوده که افرادی که شغلهای جالب نداشتند مثل دلاک حمام و عنتر و امثال اینها را جذب میکردند و میگفتند شما هم میتوانید وارد عرصه طریقت شوید. حرفهایی که من زدم بخشهایی از یک کتاب احسان نراقی بود که شامل ترجمههایی از رسائل هانری کربن و مقالات نگاشته شده توسط خود وی است و کتاب بسیار خواندنی است.
اما در بخش پایانی برنامه میثم امیری تجربه خواندن کتاب «سقوط اصفهان به روایت کروسینسکی» بازنویسی شده توسط سید جواد طباطبائی را با بینندگان چراغ مطالعه به اشتراک گذاشت.
وی گفت: کتاب خواندن برای ما در ایران یعنی فکر کردن به لحظات بحرانی کشورمان. موضوع کتاب «سقوط اصفهان به روایت کروسینسکی» بازنویسی شده توسط سید جواد طباطبائی از این قراراست که وقتی تختگاه صفوی در اصفهان فروریخت یک راهب یسوعی در اصفهان به نام کروسینسکی در ایران زندگی میکرد که گزارشی از سقوط اصفهان در آن زمان را مینویسد و گزارش را برای سرپرست فرقه در پاریس میفرستد و کتابی به نام تاریخ واپسین انقلاب ایران نوشته میشود که البته هنوز ترجمه نشده است اما این بخش گزارش کروسینسکی ترجمه شده و جواد طباطبائی با نگاه خودش و با نثر امروزی این کتاب را برای ما بازنویسی کرده است. نکته این اثر این است که در آن تاریخ، ایران آن مورخ و اندیشمند و فهیم را نداشت که با سلسله دلایل علی برای ما توضیح بدهد که چه شد آن سلسله درخشان با آن همه افتخارات فرو ریخت ولی کروسینسکی اینکار را کرده است.
امیری افزود: شاید خیلی ها فکرکنند شاه سلطان حسین آدم بدی بود یا مملکت داری بلد نبود منتها مهربانی عامه مردم با مهربانی حاکم فرق میکند. شاه عباس وقتی میخواست یک نفر را تنبیه کند اگر از مردم عادی بود برایش مجازات مالی درنظر میگرفت اما اگر از سران بود برایش اعدام در نظر میگرفت چون معتقد بود مردم عادی از جانشان هراسی ندارند در حالیکه سران هستند از جانشان میترسند. در دوران شاه سلطان حسین این ماجرا برعکس میشود و همین ماجرا عاملی برای بینظمی و سقوط میشود. ضمن اینکه خواجه سرایان خیلی اوج گرفتند.
در دومین شب از هفته دوازدهم برنامه چراغ مطالعه کتاب «تربیت دینی کودک» نوشته محی الدین حائری شیرازی با حضور مریم اردبیلی مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
اردبیلی، دکترای پزشکی خود را از دانشگاه شهید بهشتی و دکترای آینده پژوهی را نیز از مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور گرفته است.
نجفی گفتگوی خود را با اردبیلی اینگونه آغاز کرد که تفاوتها و شباهت های این اثر با سایر آثار این حوزه در چیست؟
اردبیلی گفت: پیش از هرچیز باید از اینجا شروع کنم که نویسنده کتاب و رویکرد پرداختنش به این موضوع با مدلهای مشابه تمایزهایی دارد. تمایز جدیش با خیلی از آثار مشابه در این زمینه به نوع نگاه آیت الله حائری به انسان و انسان شناسی ایشان برمیگردد. پیش از ورود به بحث لازم است به این نکته اشاره کنم که فقط این کتاب نیست که جنبه تربیتی دارد و تمام کتابهای حائری شیرازی کتابهای تربیتی است به بیان دیگر به عقیده من ایشان تمام عمر ۸۱ ساله خودشان را صرف خدمت تربیتی کردند. برای آیت الله حائری شیرازی انسان ها خیلی مهم بودند.
وی افزود: کتاب «تربیت دینی کودک» را اگر کسی تمایل داشت و خواند و کلیدواژه هایی برایش جذاب شد که خواست به عمق آنها برود باید سایر کتابهای ایشان را بخواند تا متوجه درک ایشان از انسانشناسیشان می شود. منظورم این است که کتابهای ایشان یک منظومه و سخنرانی است که کتاب «تربیت دینی کودک» یکی از اجزای آن منظومه است اگرچه به تنهایی و به صورت مستقل هم قابل درک است.
این کارشناس حوزه تعلیم و تربیت ادامه داد: آیت الله حائری شیرازی تعلیم و تربیت را دو بال میبیند که جهت تربیت از درون به بیرون است یعنی همان نیروی درونی انسان برای مواجهه با محیط بیرونی که به سمت و سوی صحیح هدایت میکند اما تعلیم از بیرون به درون است مثل آموزشی که به فرزندانمان می دهیم و تعلیم و تربیت همدیگر را کامل می کنند تا انسان به تعالی برسد اگرچه به عقیده ایشان نقطه قوت را باید بر تربیت گذاشت.
اردبیلی اضافه کرد: نویسنده کتاب مثال جالبی در اثر میآورند و میگویند مثل نهنگی که بخواهید در استخر پرورش دهید تلف میشود و از بین میرود، وجود انسان هم ابعاد لایتناهی دارد که میتواند به آن برسد بنابراین ما اگر استعداد بچهها هم به چند استعداد و توانایی محدود کنیم، مثل آن نهنگ خفه میشود و از بین میرود و بچه توان فطری خودش برای رشد را از دست میدهد. بنابراین باید عمق نگاه بچهها و آرزوهایشان را بلند کرد به بیان دیگر باید تلاش کنیم بچهها به جای آرزوهای فانی، آرزوهای باقی داشته باشند. مثالی هم آوردند و گفتند: وقتی یک بچه یکساله میخواهد به یک لیوان آب دست بزند همه جلوی او را میگیرند و این یعنی ما آن بچه را از همان ابتدا مهجور و سفیه بار میآوریم در حالیکه باید به بچه اجازه پرواز دهیم.
وی افزود: البته این آزاد گذاشتن بچه به معنی اینکه او هرکاری میخواهد بکند نیست و ایشان می گویند که باید به بچه تا سن ۶-۷ سالگی امکان دهیم کارهایی که دوست دارد انجام دهد و حد توان خودش را درک کند و بعد او را تحت تعلیم دربیاوریم و به او ملاک دهیم که ملاک خوبی و بدی چیست و بچه خودش تصمیم بگیرد که چه کند.
نجفی سپس پرسید اینکه عنوان تربیت دینی در کتاب آمده است به چه معنی است؟
اردبیلی پاسخ داد: ایشان به عنوان یک عالم دینی و تربیتی استنباط انسان شناسانهشان را از دین میکنند اگرچه در بخشهای مختلف کتاب هم از روایت و حدیث بهره میگیرند. درواقع تربیت دینی است چون مبدا و معاد در آن معنا دارد و دوم اینکه در کتاب به یکسری آیات و روایات ارجاع داده شده است. اتفاقی که در این کتاب میافتد و با سایر آثار متفاوتش میکند این است که پراز تمثیل و مثال است و صفحه و پاراگرافی را نمی بینیم که در آن تمثیل نباشد و مثال هایش هم خیلی نوآورانه است. به یاد ماندن مثالها باعث می شود که مفهوم و مسئله در ذهن ما بهتر و بیشتر بماند.
مجری برنامه سپس از اردبیلی خواست تا از کلیدواژه های اساسی این کتاب که در کتابهای دیگر نیست و ایده اصلی کتاب بگوید.
وی پاسخ داد: در این کتاب واژههای نامانوس دیده نمیشود و در اغلب مواقع همان مفاهیمی که میشناسیم را برایمان بازتعریف میکند به بیان دیگر انگار نویسنده کلیدواژههای مانوس ما را در یک عمق دیگری بازتعریف میکند که تا حالا از آن زاویه به آن فکر نکردیم.
نجفی در ادامه از اردبیلی خواست تا تعریفی از فطرت ارائه دهد. این پژوهشگر گفت: براساس منابع و روایات دینی، فطرت منبعی از امانت های الهی است که در وجود انسان به ودیعه نهاده شده و جریان فطری انسان است که او را به سمت خیر سوق می دهد و دقیقا به خاطر وجود فطرت است که انسان فطرت را فهم میکند. بلندمدت نگری، کارها را مقطعی ندیدن، فقط لذت نبردن از کارها اینها مسائلی است که باید در تربیت اتفاق بیفتد. به گفته آقای حائری در تربیت بچهها برمبنای فطرت، باید قلبها باهم ارتباط پیدا کنند و اگرنفس حاکم شود اثر برعکس میگذارد یعنی اگر مربی قرار است به بچه تربیت و آموزش دهد باید پیش از هرچیزی قلوب با یکدیگر در ارتباط باشند. در واقع ایشان میگویند که تعلیمات مربی و پدر ومادر باید از جنس نور باشد تا بچه با ظرفیت فطری خودش آنها را بپذیرد.
اردبیلی در پایان بیان کرد: من غبطه میخورم که در کنار چنین بزرگانی بودیم اما خیلی کم از آنها استفاده کردیم با این وجود بنده چون در محضر ایشان هم بودم می توانم بگویم که خیلی فراتر از گفته هایشان زندگی میکردند و احتمالا یکی از دلایلی که صحبت هایشان به دل مینشست عاملیت خود ایشان بود. اغلب مواقع افرادی که خود ایشان را نقد و در برابر نقد هم ایستادگی میکرد بسیار تشویق میکردند.
در بخش پایانی برنامه محمد ملاعباسی درباره اینکه چرا یادگیری مهارتهای کتابخوانی و تفکر انتقادی اهمیت دارد سخن گفت.
وی با طرح این پرسش که چرا یادگیری مهارتهای کتابخوانی مهم است توضیح داد: امروزه ما بیشتر از همه آدمهای تاریخ بشر در معرض کلماتیم. اخیرا در یک تحقیقی تخمین زده شده بود که یک فرد آمریکایی در طول یک روز زندگی ش با حدود ۱۰۰ هزار کلمه روبرو است. در مورد کتابها هم همینطور است، ما بیشتر از همه آدمهای تاریخ به کتاب دسترسی داریم و هزاران هزار کتاب به صورت الکترونیکی یا فیزیکی در اختیارماست و دسترسی به کتاب آسانتر از همیشه است در چنین موقعیتی نیازمند مهارت ها و تکنیک های هستیم که بتوانیم متن خوب را از متن بد تشخیص بدهیم چون ذهن ما ظرفیت محدودی برای جذب اطلاعات دارد ضمن اینکه ما زمان محدودی هم برای خواندن داریم.
ملاعباسی افزود: به خاطر دلایلی که اشاره کردم ما باید براساس استدلال ها و مهارتهایی مجموعه ای از متون را کنار بگذاریم که به صورت کلی به این مهارت «تفکر انتقادی» میگویند یا به بیان دقیق تر این مهارتها بخشی از تفکر انتقادی را تشکیل میدهند که به آنها خوانش انتقادی یا امثال اینها میگویند. برای این کار اولین اقدام این است که قبل از خرید کتاب درباره کتابها بخوانیم. ممکن ترس لورفتن داستان کتاب را داشته باشید اما از این اتفاق نترسید چون اصلا مهم نیست و تجربه خواندن تجربه متفاوتی است. اقدام دیگر اینکه وقتی میخواهید کتابهای خارجی معروف را بخرید با یک جستجوی ساده اینترنتی بهترین مترجم را پیدا و بعد آن کتاب را تهیه کنید و تلاش کنید پیرامون کتابی که میخواهید بخرید اطلاعات جمع کنید. این آغاز راه تفکر انتقادی است. بنابراین آغاز فرایند کتاب خواندن از جایی است که کتاب را هنوز نخریدید.
نظر شما