همهگیری آبله، بیماریهای مقاربتی به ویژه سیفلیس و سوزاک، سل، آنفولانزا، سرخک در بین جمعیت بومی قاره استرالیا تا سده بیستم پیامدهای آن هنوز در سلامت و امید به زندگی بومیان بازتاب دارد.
داولینگ در مقدمه این کتاب به ما یادآوری میکند، خشونت در مرزهای استعمار باعث مرگ هزاران نفر در مردمان اولیه شد؛ حقیقتی که در فرایند فراموشی تاریخی به از یادها رفته است و ویلیام ادوارد هانلی بیل استنر، انسانشناس بنام استرالیایی، آن را «سکوت بزرگ استرالیا» مینامد.
استنر در سخنرانیهای معروف بویر در سال 1968 گفته بود که احساس استرالیا از گذشته خود در حافظه جمعی «نمایی از پنجرهای که با دقت قرار گرفته است تا یک چهارم کامل از چشمانداز را حذف کند […] یک آیین فراموشی که در مقیاس ملی اجرا میشود.»
از زمانی که استنر این تاریخ حرفهای را با متوقف کردن آن با حقیقت سکنیگزینی در استرالیا، در شوک فروبرد؛ فهم ما از گذشته بسیار تغییر کرده است.
با این حال، همان طور که بیلی گریفیتس، مورخ، در مجموعه «آتش، سیل و طاعون» اشاره کرده است، بخش مهمی از «سکوت بزرگ استرالیا» تمایل همیشگی ماست برای «اجتنابناپذیر و غیرسیاسی» لحاظ کردن بیماری همهگیری که اکثریت نخستین مردمان را از بین برده است.
گریفیث مینویسد، در مواجهه با همهگیری فعلی کووید که در صحنه جهانی پخش میشود، میتوانیم مشاهده کنیم که «این فقط مربوط به میکروبها و ویروسها نیست. بلکه همچنین درباره فرهنگ، سیاست و تاریخ است. پیامدهای کاملاً متفاوت این همهگیری که توسط افراد مختلف تجربه شده است به ما نشان داده است که ما نمیتوانیم فرض کنیم که گسترش بیماری بدون مسئولیتپذیری است.»
این همان چیزی است که داولینگ میخواهد ما در گزارش بهموقع و دقیق او از «بزرگترین فاجعه انسانی در تاریخ طولانی استرالیا» درک کنیم. او شیوعهای مکرر همهگیریهای کشنده آبله، سرخک، کوفت (سیفلیس)، آنفلوانزا و سل را مورد بررسی قرار میدهد، که «تقریباً نخستین مردمان استرالیا را از بین برد.»
نمای غربی خلیج سیدنی 1789. منبع کتابخانه میچل کتابخانه ایالتی نیو ساوت ولز
تاثیرات فاجعهبار
در زمان استعمار، این بیماریها در بریتانیا بومی بودند به طوری که درجه بالایی از ایمنی در جمعیت وجود داشت و همچنین راهکارهای پزشکی برای کنترل گسترش همهگیری وجود داشت. اما در جوامع بکر در نخستین مردمان استرالیا، همه مستعد ابتلا بودند، و هیچ کس در امان نبود. بنابراین کسی نبود که نیازهای اولیه بیماران را تامین کند.
همان طور که در گزارشهای متعدد شیوع آبله در خلیج سیدنی در 1789 نشان داده شده است، این تاثیر فاجعهبار بود. این در حال حاضر به طور گستردهای شناخته شده است، اما موجی از همهگیریها، از جمله آبله، همچنان تا سده بیستم نخستین مردمان استرالیا را از بین میبرد. در کنار آبله، کوفت (سیفلیس) نیز در چند دهه اول سکنیگزینی در منطقه سیدنی به میزان همهگیری رسید و به تدریج در هر گوشهای از قاره گسترش یافت.
بلای کوفت در مستعمرات اولیه در تاسمانی نیز بروز پیدا کرده بود و در کنار آنفولانزا یکی از عوامل اصلی در مرگومیر سریعی بود که تا سال 1830 کل مردم جزیره به جز یکچهارم جنوبشرقی از بین برد. در ایالت ویکتوریا شدت این بیماری بیشتر آشکار بود. در سال 1839، گروهی از نگهبانان بومی در مناطق مختلف ویکتوریا گماشته شدند. همه آنها گزارش داده بودند که مرض مصیبتبار کوفت همه جا را گرفته و از بین هر ده نفر، نه نفر را میکشد.
یکی از مردمان بومی در منطقه خود این چنین گزارش داده «گستردهترین ویرانیها به بار آمده […] آنها در عرض چند سال منقرض خواهند شد.» یکی دیگر با ناامیدی شکایت کرده که «هیچ دارویی در اختیار من قرار نگرفته است.»
بدترین در اردوگاهها
همهگیریها به دور از چشم مقامات به جوامع بسته نخستین مردمان رسید - آنفولانزای اسپانیایی 1918 موفق شد شاخکهای کشنده خود را در جوامع صحرای غربی گسترش دهد. با این حال، شیوع این بیماری در اردوگاهها، مناطق جایگزین، هیاتها و مراکز تحت نظارت دولت بسیار بیشتر بود، جایی که نخستین مردمان بیرونراندهشده به اجبار منتقل شده بودند.
به طور یکسانی، در این مکانهای مملو از جمعیت انبوه و اسکان نامناسب، با رژیمهای غذایی کم و تامین آب نامطلوب، همراه با ناراحتی و افسردگی فردی - شرایط مطلوب برای شیوع و گسترش بیماریها فراهم بود. به باور داولینگ، حساسیت بالای نخستین مردمان به بیماری، احتمالا پیامد سل مزمن درماننشده در بین افرادی است که مجبور به اسکان اردوگاهها و شهرکها شدهاند.
او سکنیگزینی در جزیره فلیندرز در تاسمانی بین سالهای 1832 تا 1847 مورد بررسی قرار میدهد که به دلیل میزان مرگومیر وحشتناک آن بدنام شد، و استعمارگران افسانهسرایی کردند که این افراد صرفا به دلیل «نحیفبودن» از دست رفته بودند. سوابق بررسیشده توسط داولینگ نشان میدهد که این افراد در واقع یا به دلیل بیماری سل و یا بیماری تنفسی وخیمشده به خاطر اثرات سرکوبکننده سیستم ایمنی بیماری سل مردهاند.
سل همچنین به عنوان یک قاتل کارآمد در سکونتگاههای ویکتوریایی در دریاچه هندمارش و کوراندرک شناخته میشده است: علت بیش از 30 درصد مرگومیرهای ثبتشده در آن مکانها بین سالهای 1876 تا 1900. در همین سکونتگاهها، همهگیری سرخک در 5-1874 بیست درصد مردم را کشت. تصادفی نیست که این همان داستان در اردوگاههای بدنامی که انگلیس در آفریقای جنوبی در پایان قرن نوزدهم برای بوئرهای محروم برپا کرد، جایی که اجازه داده شد بیماریهای همهگیر مختلف طغیان کنند.
متاسفانه در همین حال که من دارم مینویسم، کاملا میدانم که اکثر جوامع مردمان بومی دارای کمترین میزان واکسیناسیون در کشور هستند؛ حتی اگر دولت به ما اطمینان داده است که واکسیناسیون برای این آسیبپذیرترین جوامع بالاترین اولویت آنها بوده است. از این رو، من با ناامیدی، این ذکر را تکرار میکنم: گذشته حتی گذشته نیست.
شناسنامه کتاب:
تماس کشنده: چهگونه همهگیریها تقریباً نخستین مردمان استرالیا را از بین بردند. اثر پیتر داولینگ. انتشارات دانشگاه موناش. استرالیا. 2021
Fatal Contact: How Epidemics Nearly Wiped Out Australia’s First Peoples. by Peter Dowling. Monash University Publishing. Australia. 2021
منبع: نشریهی استرالیایی محاوره (theConversation)
26 آگوست 2021
نظر شما