این پیشنهاد را نخست به زینب تاجالدین، روزنامهنگار اصفهان زیبا در حوزه دفاع مقدس دادم که سریع گفت: «این روزها به نظرم بایدهایکو بخوانیم. فرصت کم است وهایکوها هم امیدبخش».
نتیجه این چالش و گفتوگو با خبرنگاران، گزارشی شد با کتابهایی تاملبرانگیز به پیشنهاد خبرنگارانی که شغلشان از مشاغل سخت است و حاصل کارشان اخبار دقیق از کرونا و وضعیت بیماران و پزشکان در بیمارستانهای اصلی کرونا در اصفهان.
عادل فردوسیپور به دادم رسید
محدثه صالحی، عکاس جوان اصفهانی و حدود بیست سال دارد. از عکاسان ورزشی جسور اصفهان است که به پیشنهاد خودش به دل بیمارستانهای قرنطینه شده در اصفهان زده و نخستین تصاویر از بخش قرنطینه کرونای بیمارستانهای خورشید و عیسی بن مریم را در خبرگزاری برنا منتشر کرده است.
او درباره کتاب پبشنهادیاش برای مطالعه در این روزها و حال و هوای عکاسی از بیمارستان میگوید: «در لحظه ورود به بیمارستان ترس زیادی داشتم و بدنم میلرزید، اما دیدن پرستاران و کادر درمانی در این شرایط سخت، قوت قلبی برای من بود. پس از گذشت لحظاتی احساس کردم میتوانم بر استرس غلبه کنم و به یاد کتابی افتادم که مدتها پیش خوانده بودم».
او مطالعه کتاب «هنرخوب زندگی کردن» با ترجمه عادل فردوسی پور را برای مطالعه در این روزهای بحرانی توصیه میکند و میگوید: «کتاب فوق العاده خوبی است چون از آن یاد گرفتم زندگی آنقدرها هم که فکر میکنیم سخت و جدی نیست. از مشکلات خیلی خوب میشود عبور کرد اگر برنامهریزی کنیم و مدیریت بحرانها را بلد باشیم و از تک، تک لحظات زندگی چه خوشی و چه ناخوشی لذت ببریم.»
«کوری» را همه باید بخوانند
آریا جعفری، عکاس خبرگزاری ایسنا در اصفهان است که در زمان سیل شمال و سقوط هواپیمای مسافربری در یاسوج و اکثر بحرانهای نفسگیر جزو نخستین عکاسانی بود که در محل حاضر شد و عکاسی کرد. آریا این روزها به اکثر بیمارستانها سر زده و شبی نیست که همراه پزشکان اورژانس کرونا، سختترین لحظات این روزهای اصفهان را ثبت نکرده باشد.
وقتی از او که از قایقرانان سایق تیم ملی نیز بوده، میخواهم کتابی برای این روزهایمان معرفی کند، میگوید: قطعا انتخاب اول و آخر من برای وضعیت فعلی «کوری» ژوزه ساراماگو است. «کوری» درباره رعایت نکردن حقوق دیگران است و رمان در یک چهار راه آغاز میشود. جایی که اولین نفر به یک کوری عجیب دچار میشود. یک نوع کوری که در آن چشمها سیاهی را نمیبیند بلکه یک نوع کوری سفید است که در آن شخص همه چیز را سفید میبیند».
به عباس کیارستمی اقتدا کنیم؛ از ستم روزگار پناه بر شعر
سمیرا قاسمی، دبیر سرویس فرهنگ و هنر ایسنا اصفهان هم که ادبیات فارسی خوانده، پیشنهادهای جالبی برای مطالعه از بین کلاسیکها دارد: «اگرچه «طاعونِ» کامو، کتاب پرفروش اینروزها شده اما ما به عباس کیارستمی اقتدا میکنیم که میگفت: «از ستم روزگار پناه بر شعر، از جورِ یار پناه بر شعر و از ستم آشکار پناه بر شعر.» از کرونا هم میتوان به شعر پناه برد اما از اینهمه دیوان و دفتر کدام؟
وی میافزاید: ما درآستانه بهاریم و شاعر بهارانِ ما، شفیعی کدکنی است. او در مجموعه «آیینهای برای صداها» با نگاه رستاخیزگونهاش به بهار، حیاتِ پس از ممات را پیش چشممان میآورد؛ چون مولانا که درختان را به آدمی تشبیه میکند و شمس که به دانه؛ آمدن خزان و زمستان را ذات طبیعت میداند و رازِ برخاستن از پس زردی و زمهریر را در عشقورزی، امیدواری و تلاش برای رستگاری خلایق خلاصه میکند.
قاسمی در ادامه ابیاتی از این مجموعه را میخواند:
گفتمش خالی است شهر از عاشقان وینجا نماند
مردِ راهی تا هوایِ کویِ یاران بایدش
گفت: چون روحِ بهاران آید از اقصای شهر
مردها جوشد ز خاک
آنسان که از باران گیاه
وانچه میباید کنون
صبرِ مردان و دلِ امیدواران بایدش.
این خبرنگار اضافه میکند: سخنِ شیرین سعدی هم تلخیِ اینروزها را کمتر میکند اگر بدانیم او درست در بحران حمله خونبارِ مغول زاده شده، زیسته، بالیده و گلستان و بوستان را خلق کرده؛ این شیخِ شوخ، برخلافِ بیشمار واعظانِ غمآلوده، هم شادِمان میکند و هم پندمان میدهد. سعدی حتی با خدا هم شوخی میکند:
سپاس و شکر بیپایان خدا را
بر این نعمت که نعمت نیست ما را!
و برای آنان که چون بوتیمار، غمِ نیامده را میخورند حکایت میکند که:
شخصی همه شب بر سر بیمار گریست
چون روز آمد، بمرد و بیمار بزیست
به گفته وی، رباعیهای خیام نیز نوشداری این روزهای تلخ است؛ یادمان میآورد که چشم پرویز و دست گدا هر دو عاقبت کوزهای میشوند و آدمِ هیچ را از پیچیدنِ بر هیچ حذر میدهد. لذتِ لحظه، ارمغان شعر خیام برای خواننده آن است حتی اگر روزهای مدیدی در خانه قرنطینه شده باشد: انگار که نیستی، چو هستی خوش باش.دستِ آخر هم یادآوری میکند که:
این کهنه جهان به کس نماند باقی/رفتند و رویم و دیگر آیند و روند»
زویا پیرزاد،پیشنهادی برای چالش کتاب خوانی
درناز فخر، روزنامهنگار و سردبیر دنیای اقتصاد ضمیمه اصفهان است. او در رابطه با کتابهایی که در بحران فعلی یشنهاد میکند مخاطبان بخوانند، میگوید: نویسندگانی در این سرزمین هستند که سعی کردهاند جایگاه بینابینی بین دو گروه مخاطب برای خودشان پیدا کنند. جایگاهی که علاوه بر حفظ کم و بیش نسبی قشر کتاب خوان در بین خوانندگان عامه و کمتر کتاب خوانده نیز شاخص باشند. زویا پیرزاد در سر لوحه این گونه نویسندگان قرار دارد. در این روزهای پراسترس و قرطینه مخاطبان را به خواندن کتابهای «چراغها را من خاموش میکنم» و «عادت میکنیم» دعوت میکنم.
در ستایش باغ آلبالو
نفیسه قانیان، شاعر و مدبر ارتباطات رسانهای شهرداری اصفهان و خبرنگارسابق ایسنا اصفهان که در این روزها به شدت درگیر اخبار کرونا است، دو کتاب درحوزه ادبیات نمایشی را معرفی میکند؛ «آسایشگاه» هارولد پینتر با ترجمه سیدهاشم حسینی به شدت با وضعیت فعلی ما در قرنطینه میخواند. نمایشنامه بعدی که یشنهاد میدهم«باغ آلبالو» آنتوان چخوف با تزجمه سیمین دانشور است که معجونی فوق العاده از بهترینهاست. رمانهایی که پیشنهاد میکند نیز رمان «شب پیشگوی» پل استر با ترجمه خجسته کیهان است و میگوید: «سلاخ خانه شماره پنج» کورت ونهگات را خیلی دوست دارم وخواندن آن را به علاقمندان ادبیات مدرن جهان دعوت میکنم. در این کتاب جمله کلیدی ای مرتب تکرار میشود: «بله؛ رسم روزگار چنین است.»
جسارت نادیا به من جسارت داد
سونیا غلامی، دبیر صفحه آخر روزنامه اصفهان زیبا است. او پینشهاد میکند کتاب «آخرین دختر» نادیا مراد را که بر اساس واقعیت نوشته شده است، بخوانیم؛ کتابی که برنده جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۱۸شده است. کتاب سرگذشت نویسنده کتاب در زمان حمله داعش به سوریه در بخش ایزدینشینها است.
غلامی میگوید: روایت کتاب روان است و هر زمان که از خواندن داستان خسته میشوی یک اتفاق جدید به روی خواننده باز میکند.کتاب تلخ است اما نشان میدهد که در اوج نا امیدی هم هنوز میشود امیدوار بود و جسارت داشت.
«طاعون» را از نو بخوانیم
عاطفه علیان، خبرنگار روزنامه همشهری اصفهان است و همسرش نیزچاپخانه دارد. بسیار اهل کتاب است و گاه و بیگاه در صفحه مجازی اش کتابهای خوبی نیز معرفی میکند. علیان در شزایط فعلی مطالعه کتاب «طاعون»آلبر کامو و«خنگابادیها»نوشته اریش کاستنر را پیشنهاد میکند و درباره علت معرفی این کتاب میگوید: «طاعون که این روزها با بحران فعلی شیوع کرونا جزو کتابهای پرفروش نیز هست،روایتگر جامعهای است که طاعونزده میشود. شهر آرام و ساکتی که به ناگاه مورد هجوم موشهای ناقل بیماری طاعون قرار میگیرد و رفته رفته این سیاهی روی تمام شهر سایه میافکند. ما در طاعون شاهدِ عینی بازخورد و واکنشهای متفاوت هر یک از مردم شهر، نسبت به مصیبتی واحد و یکسان هستیم. کتاب رفته رفته تغییرات رفتار و احساسات و حرکت وعصیانی اجتماعی را در مقابل طاعون به تصویر میکشد.»
«خاطرات یک مترجم»
بهناز عابدی، مترجم و نویسنده و دبیر سابق صفحه سیاست روزنامه اصفهان زیبا و خبرنگار فعلی بخش سیاسی روزنامه ایران است که سابقه مصاحبه با جوادظریف و عراقچی و دیگر سیاستمداران را در سایقه کاری دارد. او نیز درباره کتابهایی که این روزها میخواند، میگوید: بهعنوان یک روزنامه نگار حوزه سیاست مطالعه کتاب «نبرد من» آدولف هیتلر و به عنوان یک مترجم زبان فرانسه و انگلیسی «خاطرات یک مترجم» شرح زندگی و خاطرات محمد قاضی را پیشنهاد میدهم.
«بار دیگر شهری که دوستش دارم»
شیرین مستغاثی، دبیر سایق سرویس فرهنگ خبرگزاری ایمنا و خبرنگار فرهنگ و هنر ایسنا اصفهان است. او که به صورت تخصصی در حال کار روی دلیل عدم همخوانی ترک مرمت شده مسجد شیخ لطف الله با دیگر ترکها است، میگوید: در شرایط فعلی خواندن کتاب «پاییز فصل آخر سال است» نوشته نسیم مرعشی، «جای خالی سلوچ» از محمود دولت آبادی و «بار دیگر شهری که دوستش دارم» نوشته نادر ابراهیمی را یشنهاد میکنم که آرامش زیادی نیز برای خواننده به همراه میآورد.
نظرات