به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، سیدرضا باقریان موحد، نویسنده مجموعه «شب سالنامهها و نظامنامههای مدارس و دانشگاههای ایران» که هفت سال از عمر خود را صرف گردآوری این آثار کرده است در نشست فرهنگی اهالی کتاب کودک و نوجوان با عنوان «میرزا حسن رشدیه و شکلگیری ادبیات کودک در ایران»، به همت انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و همراهی کتابخانه آیتالله بروجردی (ره) و مکتا (مجمع کتابخانههای تخصصی استان) در مسجد اعظم قم برگزار شد، با انتقاد از بیتوجهی به این میراث فرهنگی، این غفلت را یک استاندارد جهانی نادرست و بحرانی سنگین در حوزه آموزش ایران خواند و گفت: پس از سالها معلمی، در سن ۴۰ سالگی به این آگاهی رسیدم که باید تاریخچه شغل خودش را بشناسم.
وی بیان کرد: هنگامی که از حدود ۱۰۰ معلم ادبیات با تحصیلات لیسانس و دکترا در قم درباره رشدیه سؤال کردم، فقط ۱۰ نفر او را میشناختند. این آمار سنگین و نشاندهنده فاجعه بود.
باقریان موحد هدف از هفت سال کار بیوقفه خود را ادای دِین به رشدیه و احساس راحتی پس از انتشار کتاب دانست و با انتقاد از القاب بزرگنمایی شده، تصریح کرد: ما ایرانیها در بتسازی و بتشکنی تخصص داریم. رشدیه خودش هرگز ادعای «بنیانگذار آموزش نوین ایران» بودن را نکرد و تا پایان عمرش تنها خود را با امضای «پیر تعلیم» معرفی میکرد.
وی ادامه داد: کار اصلی رشدیه، فراگیر کردن چیزی بود که دیگران آن را محدود کرده بودند؛ او ۷۰ سال بر سر کارش اصرار ورزید و تا ۹۰ سالگی معلم کلاس اول ابتدایی باقی ماند و این نشانهای از درک رشدیه از اهمیت کلاس اول به عنوان ستون اصلی تعلیم و تربیت است.
نظامنامه رشدیه؛ عدالت در اعانه و اخلاق عملی معلم
همچنین مجید جلیسه، ضمن یادآوری اینکه کتابخانه آیتالله بروجردی مجموعهای غنی با نزدیک به چهار هزار جلد کتاب چاپی کهن (سنگی و سربی) از جمله اولین کتابهای درسی ایران است، گفت: نظامنامه رشدیه بر لزوم عدالت در اخذ وجه اعانه تأکید داشت. وی با قرائت بخشی از نظامنامه ادامه داد: «من که مدیر مکتب هستم باید در اخذ وجه اعانه عادل باشم. از اغنیا زیاد بگیرم و از ضعفا کمتر بخواهم و اطفال فقرا را مجاناً بپذیرم و نفقه و معاش آنها را هم بدهم و تربیت نمایم، همه ساله صورت دخل و خرج اداره را معلوم عامه بدارم و در تعیین حقوق مالی بر اعضای مکتب، مراتب خدمت آنها را بر نفع عامه مرعی دارم، نه اهمیت خدمت آنها را بر شخص خودم».
جلیسه، بخش مهم دیگری از نظامنامه را خواند که بر اهمیت عمل و خدمت در گزینش معلمان تأکید داشت: «از محاسن ظاهر آنها صرف نظر نموده. فقط صحت عمل و نتیجه خدمت را مینگارد و اگر چنین نکنم خائن بر عموم بودم».
خاطرات نوادگان: از تغییر نام خانوادگی تا پیشگامی در بریل
کاظم نخعی (فرزند فاطمه رشدیه)، نواده رشدیه که خود ۵۰ سال سابقه معلمی داشت، از مادرش نقل کرد و گفت: رشدیه باور را بالاتر از عقیده (که قابل توبه است) میدانست.
نخعی همچنین از فقر شدید رشدیه در سالهای پایانی عمر گفت و به نقل قولی از رشدیه اشاره کرد: «تمام آنچه در طول سالهای عمرم دارم، لباس تنم است و هیچی ندارم».
وی به وصیت رشدیه اشاره کرد و گفت: رشدیه وصیت کرده بود من را در راهرو مدرسه خاک کنید که رفت و آمد بچهها بر روی مزارم، روحم را جلا دهد.
ابوالفضل عربزاده، از قدیمیترین اهالی کتاب قم که رشدیه را از نزدیک دیده بود، حمایت مراجع وقت (مانند مرحوم حاج محمود روحانی) از او را تأیید کرد و بیان کرد: رشدیه در منزل خود، با استفاده از مقوای سوراخ شده، خطی شبیه بریل را به یک فرد نابینا (آقای اکبر اکبری) آموزش میداد تا او بتواند سواد بیاموزد؛ این نشان میدهد توجه او نه تنها بر کلاس و درس، بلکه بر آموزش معلولین نیز متمرکز بود.
نقش روحانیت در تاریخ ادبیات کودک ایران
سیدعلی کاشفی خوانساری، از مدیران انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، با تأکید بر نقش پیشگامانه حوزه علمیه در ادبیات کودک، یادآور شد: این مقوله از نظر تاریخی، صدها سال است که حوزه کاری روحانیون بوده و این خاص دین اسلام هم نیست.
وی با اشاره به نقش آیتالله بروجردی در تشخیص درست توجه به کودکان و مأمور کردن گروهی از روحانیون به این کار و برگزاری کلاسهای آموزش نویسندگی، تصریح کرد: هر مورخ منصفی که بخواهد تاریخ ادبیات کودک را بنویسد، نمیتواند نام بزرگان نویسنده روحانی از جمله ناصر مکارم شیرازی (متولد ۱۳۰۵ و با چندین کتاب کودک و نوجوان) و نویسندگان معاصر قمی را نادیده بگیرد.
محمدی از دانشگاه قم نیز ضمن تأیید این موضوع، از شهید مطهری و مرحوم محمدحسن راستگو به عنوان اساتید تأثیرگذار این حوزه یاد کرد و از تأسیس رشته کارشناسی ارشد ادبیات کودک و انتشار مجلهای تخصصی در این زمینه در دانشگاه قم خبر داد.
وی همچنین پیشنهاد تأسیس شاخه انجمن کودک و نوجوان در قم و برگزاری همایش علمی میرزا حسن رشدیه در سال آینده را مطرح کرد.
نظر شما