یکشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۴
«پایان باز» در داستان کوتاه اغلب نشانه ناتوانی نویسنده است

علی ارسنجانی در پنجمین جلسه کارگاه داستان‌نویسی خاتم (ص) با واکاوی داستان «ح مثل رحمت» اثر فاضله سربندی‌فراهانی، بر لزوم طراحی پیرنگ منسجم با روابط مستحکم و پرهیز از کلیشه در بازنمایی شخصیت‌ها تأکید کرد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا پنجمین جلسه کارگاه داستان‌نویسی خاتم (ص) با همکاری دفتر نشر فرهنگ اسلامی و خانه کتاب و ادبیات ایران، روز شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۴ با تدریس علی ارسنجانی در سرای اهل قلم خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.

این جلسه که به نقد و بررسی داستان «ح مثل رحمت» نوشته فاضله سربندی فراهانی (تقدیرشده بخش بزرگسال پنجمین دوره جشنواره خاتم) اختصاص داشت، به مباحثی چون تحلیل پیرنگ، شخصیت‌پردازی، عناصر اصلی داستان و اهمیت بازنویسی پرداخت.

این جلسه با بررسی پیرنگ داستان «ح مثل رحمت» آغاز شد.

ارسنجانی با تفکیک «شیوه روایت» از «توالی واقعی رخدادها»، پیرنگ را موتور محرکه‌ای دانست که تحلیل فنی آن مستلزم بازچینش تمام وقایع، حتی فلش‌بک‌ها، بر اساس خط زمانی واقعی است.

او توضیح داد: نویسنده ممکن است برای جذابیت، داستان را از یک نقطه اوج شروع کند، اما وقتی می‌خواهیم پیرنگ را مثل یک نقشه فنی بیرون بکشیم ناچاریم ببینیم اول چه شد، بعد چه شد و در پایان به کجا رسید و این تحلیل، مهندسی پایه داستان است.

این مدرس داستان‌نویسی در پاسخ به پرسشی درباره قواعد ترتیب روایت، بر خلاقیت و جسارت نویسنده تأکید کرد و گفت: در هنر هیچ نباید مطلقی وجود ندارد. شما هر تکنیکی را می‌توانید به کار ببرید، به شرطی که آن را درست و قانع‌کننده اجرا کنید و خواننده بپذیرد؛ هنر جایگاه به هم ریختن بایدها و نبایدهای خشک است.

در مواجهه با پرسش دیگری درباره چگونگی مدیریت فلش‌بک در رمان بدون ایجاد به‌هم‌ریختگی، ارسنجانی پاسخ را در «سطح مخاطب» بررسی کرد و توضیح داد: فلش‌بک روایت را به هم می‌ریزد مگر آنکه نویسنده با مخاطب بسیار ناآشنا با داستان روبه‌رو باشد و برای حفظ انسجام وسواس زیادی به خرج دهد؛ مانند روایت‌های کهنی چون «هزارویکشب» و «سمک‌عیار» که با اشاره‌های مکرر به اصل داستان، مسیر را برای خواننده روشن می‌کردند؛ اما اگر مخاطب شما حرفه‌ای باشد حتی در روایت‌هایی با جریان سیال ذهن یا زمان‌شکنی‌های پیچیده نیز جهان داستان را درک می‌کند. نکته کلیدی، شناخت جامعه هدف است؛ باید از خود بپرسید برای چه سطحی می‌نویسید، اگر برای سطح خودتان یا بالاتر بنویسید، درک می‌شود؛ اما اگر برای سطحی پایین‌تر از خودتان بنویسید، ممکن است ارتباط برقرار نکنند.

یکی از محورهای اصلی بحث پنجمین جلسه کارگاه داستان‌نویسی خاتم (ص)، نقش روابط علت و معلولی در پیشبرد داستان بود.

ارسنجانی این رابطه را اساس کارکرد پیرنگ معرفی و بیان کرد: اگر زنجیره علت و معلول در داستان قطع شود، مانند دومینویی که فاصله بین مهره‌هایش زیاد باشد، داستان از همان نقطه متوقف می‌شود و پیش نمی‌رود.

مدرس کارگاه خاتم (ص) با اشاره به چالشی در داستان «ح مثل رحمت»، یکی از خطاهای رایج در داستان کوتاه را انتخاب «بازه زمانی طولانی» و «شخصیت‌های زیاد» دانست.

او توضیح داد: وقتی نویسنده بخواهد سرگذشت طولانی‌مدت یا شخصیت‌های پیچیده را در قالب داستان کوتاه بگنجاند ناچار می‌شود به جای «قصه‌گویی» و نمایش، صرفاً اطلاعات بدهد در نتیجه، شخصیت‌پردازی سطحی می‌ماند، اقلیم و باورها عمق نمی‌گیرند و پیرنگ متزلزل می‌شود. داستان کوتاه مجال تحول عظیم شخصیت نیست، بلکه فقط ظرفیت نمایش یک تصمیم یا یک لحظه تغییر را دارد.

پایان‌بندی؛ هنرِ به هم پیوستن همه چیز

ارسنجانی پایان‌بندی را یکی از دشوارترین بخش‌های داستان کوتاه برشمرد و با نقدی بر مفهوم رایج «پایان باز» گفت: پایان باز به این معنا نیست که داستان را رها کنیم و یک پایان‌بندی ضعیف یا رها شده، اغلب نه از سر هنر، که از سر ناتوانی نویسنده است. نویسنده ماهر می‌داند که چگونه تمام اجزا را به صورتی منطقی و قانع‌کننده به پایان برساند.

این مدرس داستان‌نویسی در بخش دیگری از کارگاه عناصر داستان گفت: اساس داستان بر دو ستون شخصیت و رخداد استوار است و با افزوده شدن عناصر دیگر مانند «حادثه محرک»، «نقطه عطف» (جایی که مسیر داستان دگرگون می‌شود) و فضاسازی دقیق، فقط داستان قدرتمندتر می‌شود.

ارسنجانی بر ضرورت صبر نویسنده و بازنویسی مکرر تأکید کرد و گفت: نوشتن داستان خوب مانند تراشیدن یک مجسمه ظریف است؛ ممکن است برای رسیدن به نتیجه‌ای درخشان نیاز باشد پنجاه بار روی یک داستان کار کنید و بازنویسی اش کنید. تنها با این وسواس و دقت است که داستانی جهانی و خواندنی خلق می‌شود که فراتر از محدوده یک جشنواره، برای هر خواننده جذاب باشد.

وی همچنین در بخشی دیگر، به نکته‌ای ظریف در زبان داستان «ح مثل رحمت» اشاره کرد و با نقد شیوه رایج نمایش «لکنت زبان» در متون داستانی گفت: برخی نویسندگان برای نشان دادن لکنت، به کشیدن کلمات یا استفاده از نقطه‌چین متوسل می‌شوند که این کار اغلب بی‌فایده و حتی برای خواننده خسته‌کننده است؛ راه ساده‌تر و مؤثرتر این است که در همان ابتدا یا در خلال دیالوگ‌ها، به‌صورت غیرمستقیم اشاره کنید شخصیت لکنت دارد. مثلاً مادر بگوید که باز پسرم می‌خواهد حرف بزند و یک کلمه را ده بار تکرار کند؛ این برای باورپذیری کافی است. تکنیک نمایش مستقیم در متن، بیشتر مناسب فیلم‌نامه است.

مدرس کارگاه خاتم (ص) در پاسخ به پرسش‌هایی درباره معیارهای انتخاب داستان‌ها در جشنواره خاتم (ص) و نقدهایی که به آثار تقدیرشده وارد می‌شود رویکرد آموزشی کارگاه را این طور بیان کرد: هدف ما در این کارگاه‌ها قضاوت یا اعطای جایزه نیست؛ ما اینجا همگی نویسنده‌ایم و داستان‌های برگزیده را به عنوان «مواد آموزشی» تحلیل می‌کنیم. اگر بخواهیم الگوهای نوشتن ثابتی پیشنهاد دهیم، نتیجه «تولید انبوه» داستان‌های شبیه به هم خواهد بود؛ مانند برخی کارگاه‌ها که اثر استاد در تمام آثار شاگردان تکرار می‌شود؛ این هنر نیست. ما برای جلوگیری از این کلیشه‌سازی، داستان‌ها را حتی با ضعف‌های ممکن واکاوی می‌کنیم تا شما با نقد دقیق و بازنویسی‌های مکرر به پختگی برسید؛ طوری که پس از بازنویسی، دیگر آن پرسش‌ها و ابهامات اولیه برای خواننده پیش نیاید.

ارسنجانی در جمع‌بندی نهایی خود به ماهیت تأثیرگذار داستان پرداخت و گفت: برخی می‌پرسند داستان همیشه باید پیام داشته باشد؟ واقعیت این است که داستان اصیل و جالب توجه، خود به‌تنهایی اثری ماندگار و شکل‌دهنده است؛ ما داستان می‌خوانیم تا جهان‌بینی و شخصیت خود را بسازیم؛ از کودکی تا اکنون، نگرش‌ها، اخلاق و کنش‌های ما، تاروپودی است از همان روایت‌هایی که شنیده‌ایم؛ از قصه‌های شبانه پدر و مادر و آموزه‌های معلم، تا خطابه‌های منبر، کتاب‌ها و فیلم‌ه و آن‌چه امروز هستیم، در حقیقت تبلور همان داستان‌هاست.

کارگاه داستان‌نویسی خاتم (ص) بخشی از مجموعه برنامه‌های جشنواره خاتم است که با هدف ترویج فرهنگ و سیره نبوی از رهگذر خلق آثار داستانی اصیل برگزار می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها