سرویس فرهنگ و نشر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سعید کلاری، فعال حوزه چاپ: «بر آستان تو، دل پایمال صد درد است
ببین که دست غمت بر سرم چه آورده است
در رثای استادی افسانهای، افسانهای که رنگ حقیقت داشت. افسانهها داستانهایی خیالی از قدرتهای ماورایی انسانها و اتفاقات ناشدنیست. جایی که انسانها دوست دارند خود را در قالبی تصور کنند که دستیابی به آنها جزو رویایی شیرین و خیالی وهم انگیزِ لذتبخش است.
در صنعت چاپ اما، از این قهرمانان افسانهای کم نداشت داوود شایسته خصلت که به حق، نامی برازنده داشت و دارای خصلتهایی شایسته و کمنظیر و یکی از همین شخصیتهای افسانههایی بود که وجودی از بطن واقعیتهای زندگی داشت.
آنجا که در اوج تحریمها و بدون هیچ کمک و یا راهنمایی کمپانیهای خارجی، شاهد هنرنماییهای افسانهای ایشان در تلفیقی با هوش سرشارش جلوهای از مهارت ایرانیان را در نصب و راهاندازی ماشینآلات بسیار عظیم و تازه وارد به کشور که پیش از آن نمونه مشابهی در ایران نداشت، یکی از چاپخانههای دولتی به رخِ جهان صنعت میکشد و رنگ واقعیت به خود میگیرد یا در جایی دیگر با نشان دادن عیب ناشناخته یکی از ماشینهای چاپ متعلق به یک کمپانی سرشناس جهانی قدرت و هوش فنی خود را به مهندسان خارجی دیکته میکند و از طرف آن کارخانه مورد تقدیر قرار میگیرد.
اینها مشتی بود نمونه خروارها از هنرنماییهای فنی و افسانهای ای استاد داوود شایسته خصلت است که البته تنها وجهی از وجوه مختلف ایشان را نشان میداد. چرا که ایشان در خصایل نیک انسانی نیز سرآمد و شایسته بودند.
اخلاق و سرشت نیک، منش والا، خضوع و افتادگی، مردم داری، روحیه حمایتگر، کمک بیدریغ به هم نوعان، گشاده دستی در آموزش و… از منظر فنی به اذعان کارگران قدیمی شرکت افست در طول مدت حضورشان در آنجا، دوران طلایی هم برای مجموعه و هم برای کارگران محسوب میشد.
شخصاً به چشم شاهدِ قدرت رهبری و مقبولیت بالای ایشان بین کارگران و سرپرستان که بدون چون و چرایی دستورات فنی را به اجرا میگذاشتند. تمام این صفات در شخصیت این مرد بزرگ جمع بود و اسم بزرگی را ساخته بود به نام «داود شایسته خصلت».
به خود میبالم و افتخار میکنم که از محضر ایشان و مزرعه علمشان به قدر اندکی خوشه چینی کردهام و شاگردی ایشان در پرونده کاری من ثبت شده است.
اولین بار که ایشان را در سال ۱۳۷۱ و در شرکت افست دیدم، محو هیبت و جذبه مردانه ایشان شدم که با مهربانی و عطوفتی پدرانی به آموزش من و دیگر هنرجویانی که محصل هنرستان چاپ امام صادق (ع) بودیم پرداخت. بعدها هم در زمان دانشگاه توفیق شاگردی ایشان را پیدا کردم که بهرههای کافی و وافی را بردم.
اگر امروز هنرستان چاپ امام صادق (ع) پا برجاست، بخش عمدهاش وامدار حمایتهای همه جانبه ایشان از هنرستان بوده است. اگر شرکت افست اسم و رسمی دارد بخشی از آن را مدیون ایشان است.
از تاثیرات مهم ایشان در افزایش کیفیت فنی دانشگاه چاپ نمیتوان غافل شد. اگر زمانی اتحادیه کلاسهای آموزشی برگزار میکرد، این داود شایسته خصلت بود که پیشقدم میشد.
او یکی از اولین کسانی بود که در موضوع استاندارسازی در صنعت چاپ نقش آفرینی موثری کرد. ایشان در طول عمر با برکت خود بیش از هزاران خدمات کوچک و بزرگ به صنعت چاپ و توسعه آن داشتند.
فقدان این شخصیت افسانهای، بیبدیل و بیهمتا خسران بزرگی برای صنعت چاپ کشور است که مطمئناً جایگزین نخواهد داشت. این ضایعه عظیم را به جامعه صنعت چاپ کشور تسلیت عرض کرده و برای روح ایشان از خداوند آرامش و غفران الهی مسئلت میکنم.»
نظر شما