سه‌شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۳۹
نگاهی به پرفروش‌های نیویورک‌تایمز در سال 1969 میلادی / از پدرخوانده تا فیلیپ راث

پرفروش‌های نیویورک‌تایمز سال‌هاست به صورت هفتگی منتشر می‌شود و نشان‌دهنده نگاه و علاقه مردم به بخش‌های مختلف در دنیای نشر و ادبیات است. در این مطالب نگاهی به پرفروش‌های ادبیات داستانی در نیویورک‌تایمز در سال 1969 خواهیم داشت.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از نیویورک‌تایمز، فصل تابستان است و مردم فرصت بیشتری برای کتابخوانی دارند. هر هفته آثار جدیدی به پرفروش‌های نیویورک‌تایمز اضافه می‌شود اما تابستان امسال نسبت به سال‌های گذشته رونق زیادی نداشته است.
 
این هفته داستان «جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند» نوشته دلیا اُوِنز همچنان در جایگاه نخست است؛ شرایطی که خانم نویسنده در اکثر هفته‌های امسال تجربه کرده است. تارا وست‌اور هم با داستان «تحصیلکرده» همچنان در جایگاه نخست آثار غیرداستانی قرار دارد. همین موضوع سبب شد نگاهی به پرفروش‌های نیویورک‌تایمزِ 50 سال پیش یعنی سال 1969 بیندازیم.
 
برای آگاهی از پرفروش‌های نیویورک‌تایمز در هفته جاری هم می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید:
 
در سال 1969 داستان «ماشین عشق» نوشته ژاکلین سوزان محبوب‌ترین رمان کشور بود؛ داستانی که همان سال نورا اِفرون در مجله تایم نقدی برای آن نوشت. اِفرون نوشته بود: «هیچ‌کس در زمانه کنونی درباره سادیسم در مردان و مازوخیسم در زنان به اندازه ژاکلین سوزان هنرمندانه نمی‌نویسد.»
 
«پدرخوانده» نوشته ماریو پزو در جایگاه دوم پرفروش‌های نیویورک‌تایمز قرار داشت. دیک شاپ، روزنامه‌نگار افسانه‌ای این داستان را در مجله تایم با «شکایت پروتنیِ» فیلیپ راث که آن سال در جایگاه سوم پرفروش‌ها قرار داشت مقایسه کرد: «اگر راث موفق شد مادری یهودی خلق کند که میخکوبتان می‌کند، پزو موفق شد پدری اهل سیسیل خلق کند که با یادآوریش هر بار در خیابان مالبری قدم می‌زنید جانتان به لرزه بیفتد.» اقتباس سینمایی پدرخوانده نیز با استقبال خوانندگان روبه‌رو شد و موفق شد جایزه آکادمی اُسکار را در بخش بهترین فیلم به دست آورد.
 
«قضیه آندرومدا» نوشته مایکل کریشتون، دانشجوی سال چهارم پزشکیِ هاروارد در جایگاه چهارم پرفروش‌های سال 1969 قرار داشت. داستانی که خیلی زود نظر تولیدکنندگان هالیوود را به خود جلب کرد و نقدهای متناقضی درباره‌اش نوشته شد. کریشتون بعدها در مصاحبه‌ای با «تایم» گفت: «نوشتن هنگام درس خواندن در دوره پزشکی چالشی بزرگ برایش به همراه داشت و بسیاری از استادانش معتقد بودند که وقتش را تلف می‌کند.»

کریشتون گاهی به دانشکده ادبیات هاروارد می‌رفت و از استادان برای خواندن آثارش کمک می‌خواست اما اساتید ادبیات داستان‌هایش را بی‌ارزش می‌دانستند اما کریشتون معتقد بود دانشکده ادبیات جایی است که اساتید ادبیات تربیت می‌کند و هیچ‌کس از دانشکده ادبیات نویسنده بیرون نمی‌آید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها