دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۲
اندیشه‌های عمیق خصلتی گفت‌وگویی دارند

محمد پروین می‌گوید: خواستم در فضای کنونی و شرایطی که در آن زندگی می‌کنیم به‌جای تک‌گویی‌های درونی یا توصیفات بیرونی، ترسیم فضای داستان بیشتر بر گفت‌وگو -که محمل اندیشه است- متکی باشد. اندیشه‌ها و ایده‌های عمیق خصلتی گفت‌وگویی دارند. در جامعه ما گفت‌وگو خیلی کم صورت می‌گیرد. خیلی‌ها من راوی شده‌اند. قصدم از بیانِ نظرات مختلف فاصله گرفتن از قضاوت‌های یک‌طرفه بود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران رمان شهری از مهم‌ترین گونه‌های رمان است که امروزه در دنیا هم طرفداران زیادی دارد. کارکرد این رمان‌ها به نوعی تاریخ‌نگاری یک شهر و محله را شامل می‌شود و می‌تواند تا معماری یک محله و شهر و حتا گویش خاص آن نیز پیش برود. رمان «جوکس» یکی از این رمان‌هاست. در این رمان که در چند ساعت اتفاق می‌افتد،‌ نویسنده با بهره‌گرفتن از فضای چند محله در تهران و همچنین استفاده از اصطلاحات خیابانی سعی در پرداخت فضایی تازه داشته است. با محمد پروین نویسنده این رمان درباره انگیزه نوشتن این اثر، فضاسازی شهری و همچنین ویژگی‌های نسلی که در این رمان سعی در نشان‌دادن آن داشته است، گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.

ایده اولیه داستان چگونه برای شما شکل گرفت؟ مسئله اصلی جوکس چیست؟
مسئله اصلی برای من، نوشتن از نسلی بود که در نیمه دوم دهه شصت به دنیا آمده و به خاطر توقعات خانواده و جامعه‌اش، همواره در تکاپو برای رسیدن به امیالی بوده که برایش دور از دسترس است. نسلی عاصی که نتوانسته هیچ‌کدام از انتظارات خود و دیگران را برآورده کند. این مسئله موجب شده این نسل مانند توده‌ای بی‌شکل به انسان‌هایی همانند تبدیل شود. انگار اجبار بیرونی برای رسیدن به آن اهدافی که کمابیش به هم شباهت داشت به همراه سرخوردگی نرسیدن، سرنوشت آدم‌های این نسل را به هم شبیه کرده است. تلاش‌های بی‌ثمری که منجر به معنایی برای زندگی‌شان نشده، این جوانان را به پوچی رسانده و تبدیل‌شان کرده به آدم‌هایی خاکستری و منفعل. این‌ها دغدغه‌های اصلی من برای نوشتن جوکس بود.
 
شما از جوانانی منفعل حرف می‌زنید، ولی آیا نسلی که از آن نوشته‌اید در پی شکستن هنجارهایی نبوده که در جامعه عادی محسوب می‌شود؟
این درست است که این جوانان تلاش‌هایی هم کرده‌اند و نوعی آرمان‌خواهی در آن‌ها وجود داشته. همچنین سعی کرده‌اند در کنش‌های اجتماعی شرکت کنند و تغییراتی به وجود بیاورند، که تا جایی هم این اتفاق افتاده است ولی در نهایت وقتی پا به سی‌سالگی گذاشته‌اند انگار از هرگونه آرمان و آرمان‌خواهی فاصله گرفته‌اند. در گیرودار سختی‌های زندگی انتظاراتِشان برآورده نشده. این جوانان نمی‌توانند دیگر در پی هنجارشکنی باشند. شاید بذرهایی ریخته شده و نسل بعدی با استفاده از فضایی که مهیا شده هنجارشکنی‌هایی انجام داده باشند. نسلی که در جوکس ترسیم می‌کنم دیگر منفعل‌تر از آن است که کنشگر باشد، انگار آن اشتیاق برای تغییر را جایی در میانه راه جا گذاشته. یک جورهایی خسته هستند. شاید مطالباتی که دهه شصتی‌ها داشتند و برایش جنگیدند، منجر به هنجارشکنی‌هایی در نسلی دیگر شده؛ برای نمونه ممکن است فضای گفت‌وگو و تعامل برای نسل بعد شکل گرفته باشد. نسلی که در جوکس توصیف می‌شود، نسلی سرکوب شده است.

راوی جوکس به‌عنوان نماینده نسلش از وضعیت موجود ناراضی است، می‌گویید که این نسل کنشگر نیست. پس این جوانان منفعل چگونه اعتراض خود را نشان می‌دهند؟
در مقابل جامعه و خانواده‌ای که ناکامی‌های این نسل را درک نمی‌کند و مدام در حال قضاوت است، البته که هرکدام از این جوانان واکنش  اعتراضی خاصی از خود نشان می‌دهند. ولی این واکنش‌ها بیشتر به فرافکنی شباهت دارد تا کنشی حقیقی. یکی رادیکالیزه می‌شود و به نابودی خود فکر می‌کند، آن یکی ترک وطن می‌کند و کسی هم هست که برای فرار از وضعیت موجود، با آغاز کردن سفری شهری خود را درگیر معمایی می‌کند، درگیر جست‌وجویی که خودش در جای‌جای رمان آن را پوچ می‌خواند.

                     
 
 در این رمان بیشتر فضای داستان با گفت‌وگو ساخته و پرداخته می‌شود، چرا تصمیم گرفتید فرم داستان این‌چنین متکی بر گفت‌وگو باشد؟
راستش خواستم در فضای کنونی و شرایطی که در آن زندگی می‌کنیم به‌جای تک‌گویی‌های درونی یا توصیفات بیرونی، ترسیم فضای داستان بیشتر بر گفت‌وگو -که محمل اندیشه است- متکی باشد. اندیشه‌ها و ایده‌های عمیق خصلتی گفت‌وگویی دارند. در جامعه ما گفت‌وگو خیلی کم صورت می‌گیرد. خیلی‌ها من راوی شده‌اند. درست است که با هم حرف می‌زنند ولی این گفت‌وگو نیست. فقط حرف زدن است. قصدم از بیان نظرات مختلف فاصله گرفتن از قضاوت‌های یک‌طرفه بود. تصمیم گرفتم این دوازده ساعت جست‌وجو در شهر، این پریشانی در هیاهوی بی‌پایان تهران، با گفت‌وگوها ساخته شود. بسیاری از پاساژها و ماجراهای فرعی نیز در صحبت کردن و تعامل میان شخصیت‌ها شکل می‌گیرد.
 
زبان روایت روان است و متناسب با حال و هوای نسلی که از آن نوشته‌اید، آیا استفاده از اصطلاحات خاص این گروه که برآمده از خرده فرهنگی است که این نسل ساخته است و به هم پیوندشان نیز می‌دهد، همراه با طرح اولیه به ذهن شما خطور کرد یا هنگامی که وارد جزییات داستانی شدید این مسئله برایتان پررنگ شد؟
یکی از دغدغه‌های اصلی من در هنگام نوشتن جوکس، ساختن واقع‌گرایانه‌ هویت خاص این گروه بود. استفاده از این زبان مصطلح مرسوم، به من این امکان را داد که به صورتی موجزتر و بدون توضیحات اضافه، بسیاری از موقعیت‌ها را ترسیم کنم. توانستم بسیاری از ویژگی‌های شخصیتی را تنها با استفاده از یک کلمه که در فرهنگ شفاهی این افراد ساخته شده بیان کنم. از سوی دیگر، استفاده از این اصطلاحات نشانه همبستگی و شباهت‌های بی‌شمار اعضای این خرده فرهنگ است، تصمیم داشتم تأثیرات تجربه زیست  مشترک این انسان‌ها را نشان بدهم.

راوی داستان شخصیتی است که به دنبال یافتن امیر -دوست گم‌شده‌اش- سفری شهری آغاز می‌کند، شما با این ترفند مایه‌هایی از ژانر معمایی به داستان وارد کرده‌اید، چرا این تصمیم را گرفتید و چرا روایت را از زبان امیر که عاصی‌ترین شخصیت داستانتان است بیان نکردید؟
امیر فردی انزواجوست، قصد من این بود که با انتخاب راوی‌ای که برای یافتن امیر سفری بیرونی (و درونی) را آغاز می‌کند، در حقیقت این امکان را به خواننده بدهم که با افراد بیشتری در داستان آشنا شود و هم‌چنین وجوه مختلف شخصیت امیر را از نگاه دیگرانی که با او تعامل داشته‌اند درک کند. در این سفر پر از حدس و ابهام، می‌خواستم مخاطب را درباره انتخاب‌های امیر و سرنوشت او و هم‌نسلانش به فکر وادار کنم.
 
رمان جوکس رمانی شهری است و در جای‌جای داستان، تهران با جزییات بسیار توصیف می‌شود، چنان‌که به نظر می‌رسد این شهر نقشی انکارناپذیر در ساخت روایت دارد، چرا تهران را به‌عنوان مکان داستان خود انتخاب کردید؟
بخشی از این انتخاب به خاطر تجربه زیستی خود من در این شهر بوده است که وقایع داستانی را باورپذیرتر می‌کند. از طرفی تلاش کرده‌ام تهران را مانند شخصیتی مستقل در داستان وارد کنم تا پیچیدگی‌ها و فضای خاکستری این ابر شهر به ترسیم دقیق‌تر وضعیت ذهنی شخصیت‌ها کمک کند.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها