به تازگی حنیف خورشیدی کتابی با نام «از قبیلهی حرف» را از سوی نشر سیبسرخ راهی بازار نشر کرده است که در آن مجموعه گفتوگوهای یدالله رویایی با رسانههای مختلف گردآوری شده است.
کتاب با بیانه شعر حجم آغاز میشود و این از اهمیت این موضوع نزد یدالله رویایی و دوستدارانش خبر میدهد. اینکه شاید این صحبتها متعلق به زمان خودش باشد و امروز دیگر کاربرد نداشته باشد، یک طرف بحث است اما باید توجه داشت که حنیف خورشیدی کارش را به خوبی بلد است؛ او سالها سابقه رسانهای دارد و در کارنامه کاری او سردبیری روزنامه «مردمسالاری» دیده میشود؛ بنابراین با توجه به سابقه رسانهای، شاعری و زندگی در کنار شاعری بزرگ چون منصور خورشیدی نشان میدهد که اندیشهای قابل تامل پشت نگارش این کتاب بوده است.
از این رو با او درباره نگارش این کتاب همکلام شدم. او در جواب دلایل گردآوری کتاب «از قبیلهی حرف» گفت: ادبیات و شعر ایرانی از مسائلی رنج میبرد که یکی از آنها عدم خواندن اتفاقات مهم در ادبیات جهان است و این به آن دلیل است که ما مترجم خوب نداریم و خیلی از کارها ترجمه پذیر نیستند.
خورشیدی سعی کرده به سراغ کسی برود که زبانشناسی میداند، بنابراین به سراغ یدالله رویایی رفته است. به دلیل حضور نداشتن رویایی در ایران، امکان تهیه یک گفتوگوی کامل و جامع وجود نداشته لذا او دست به گردآوری یک کتاب زده است. گفتنی است حنیف خورشیدی تا به امروز هشت کتاب درباره رویایی منتشر کرده است.
او در توضیح این کتاب به ایبنا گفت: جرقه نگارش این کتاب آنجایی زده شد که من متوجه چنین کتابی که مجموعهای از مصاحبههای شاعر بزرگ، یدالله رویایی باشد، نداریم؛ کسی که شعرهایش به چند زبان زنده دنیا ترجمه شده است. این کتاب مجموع پرسشهای مهمی است که در طول این سالها از رویایی پرسیده شده است. این پرسشها با ذکر منبع آمده که برخی از این پرسشها متعلق به من و بخش قابل توجهی متعلق به شخصیتهای صاحبنظر و صاحبنام حوزه شعر است.
خورشیدی در این کتاب از میان مصاحبههای رویایی به پاسخهای کلیدی او پرداخته و سوالات را طوری طراحی کرده است که گویی رویایی در مقابل او نشسته و او سوالاتش را تک تک از او پرسیده است.
رویایی در بخشی از پاسخ خود نسبت به سوال شعر «حجم» چیست، میگوید: «شعر حجم برای یک واقعیت یا یک شیء، یک علت وجودی کشف میکند که معمولا ندارد و یا دارد و مرئی نیست؛ و در آنجا از خود شیء جدا و مهجور است، دور است، در فاصلهای که بینشان طول یک خط نیست، بلکه فاصله بین او و شیء را یک حجم میسازد، سه خط و یا سه بعد. به عبارت ساده شعر حجم، شعر عبور از سه بعد است و شاعر در عبور از بعدهای سهگانه، سریع و تند و فوری است. که جنبه ایجاز او در زبان هم از همین سرعت عبور از سه بعد میآید. عبور از بعدهای سهگاه خیال، برای او واحدهای حجمی کوچکی میسازند که او به آنها ساختمان میدهد. با یک دید زیباشناسانه، معماری حجم، خود یکی دیگر از مشخصههای فرمی و شکلی این نوع شعر میشود. البته برای ادامهی این بحث، میتوانیم به مجلهی «بررسی کتاب» شمارهی 4 که شمارهی مخصوص شعر حجم است و به کتاب «هلاک عقل به وقت اندیشیدن» که دوباره با نام «از زبان نیما تا شعر حجم» درآمده و نیز به کتاب «از سکوی سرخ» که با نام «مسائل شعر» پخش شده مراجعه کنیم.»
در ابتدای این سوالات مخاطب با این سوال روبهرو میشود که «بالاخره شعر چیست؟» و رویایی در بخشی از جواب خود میگوید: «شعر چیزی جز خود شعر نیست. شعر آینده خودش است؛ هزار سال است که آینده خود را اینطور دیده است، در خودش دیده است. آنچه هست نوشتن است و شعر چیزی جز نوشته، نوشت و نویسش نیست. سهم رابطه و فرم در زبان است.»
رویایی نگاه خاص خودش را به زبان شعرهای شاملو دارد و در بخشی از یک سوال درباره زبان او میگوید: «شاملو بیش از همه به راز کلمه نزدیک شد. از میان هنرمندان کلام، هنرمندان آفرینش کلامی، شعر، شعر او بیشتر در جستوجوی واژهها و سرگذشتشان بود، در جستوجوی راز کلام ماند. کلام به معنای سخن. بر خلاف نیما که شعرش تفکر به شعر و جستوجوی راز شعر است. وقتی اگر باشد فرق بین این دو را، راز کلمه و راز شعر و منظورم از این دو را خواهم گفت. آنکه راز کلمه را کشف میکند مرموز نیست. چون همیشه به مصرف آزاد این کشف نمیرسد، یعنی به مصرف کشف شکل، کشف زیبایی، کشف «زیبا»؛ و «زیبا» همیشه رازهای خودش را دارد.»
شاعر «هفتاد سنگ قبر» در توضیح این سوال که «آوانگارد چیست و کیست؟» نکاتی را مطرح میکند که خود آوانگارد است و با گذشت چندین سال از این پاسخ هنوز تازگی دارد. او در جواب گفته است: «آوانگاردها سرپوش از خفقان برمیدارند. همیشه، چه در سیاست چه در مدنیت و چه در هنر و ادبیات. یکی از تعریفهای دایرهالمعارفیاش طلایهداری ست. ولی آوانگارد واقعی از تعریف دایرهالمعارفیاش هم بیرون میآید و گاهی طلایه را رها میکند. آوانگاردهای ما حتا در انقلاب هم طلایه را ول کردند و به طلایهدارن سپردند. چون گاهی «طلایهداری» نوعی دنبالهروی است و همین، لابد شمار را به این فکر برده است که «شعر آوانگارد الزاما باید از گرایش نسبت به مسائل اجتماعی بپرهیزد.» در حالی که او هم مثل شما جلوی قافله میرود، ولی از قافله سر میرود و غیرمعمول مینماید و لذا جدا؛ و در شعر هم همینطور. او هم مثل شما پیشروست.»
رویایی در پاسخ به این سوال که «شعر به چه درد میخورد؟ چرا شعر؟» با تیزهوشی فراوان به دنبال جوابی قابل قبول میگردد و میگوید: «اگر منظور این است که چرا شعر؟ در این معنی میمانیم که شعر نسبتی با «چرا» دارد و در تعلقش به «چرا» یا چرا را از سر راه خودش برمیدارد و در آن صورت میشود شعر چرا، یعنی طرح سوال و همین که شعر بتواند سوالی برای شعر باشد، شعر را نیاز زبان میکند و زبان در صورتی نیاز به شعر پیدا میکند که شعر هیچ چیز دیگری جز خودش نباشد و خارج از زبان بودن شعر یعنی نبودن شعر، یعنی مصرف دیگری برای زبان پیدا کردن، مصرف روزمره و روزمره کردن زبان. خیال میکنم که چرائی شعر، در همین چهارچوب کوتاه که مطرح کردهای به چرائی زبان میرسد. وقتی به مفهوم چرا فکر میکنیم بلافاصله به مفهوم نیاز میرسیم، به مفهوم لزوم و ضرورت؛ یعنی میخواهی از ضرورت شعر حرف بزنیم؟»
بنیانگذار شعر حجم در توضیح تفاوت تاثیرپذیری و تقلید میگوید: «سوال جالبی است. چون بسیار هستند کسانی که فرق بین این دو را تشخیص نمیدهند و حتا در میان منتقدان و داعیان تفکر. به همین جهت لزوم طرح این قضیه را فکر میکنم که دیدهاید و درست هم هست. فرق این دو، خب همه میدانند، فرق بین ادا و آفرینش است. بین ادا و آفرینش فرق بسیاری است، از تقلید تا تاثیرپذیری، در واقع فرق باتلاق و رودخانه است، فرق سکون و جاری بودن. غرضم این است که تقلید هست، ولی تاثیر فعال است، یعنی تقلید یک طرف دارد که همان مقلد است ولی تاثیر دو طرف دارد، یعنی آنکه اثر میگیرد با اثرگذار رابطه برقرار میکند. چون مقلد بدل میسازد ولی آنکه تاثیر را میپذیرد دست در اثر میبرد و این خیلی فرق میکند. فرقشان دوتا دنیای مختلفاند. من فکر میکنم تقلید که میکنی یعنی آینه نداری، یعنی شبیه خودت را نمیبینی و خودت را و کس خودت را نمیبینی و چون میخواهی کسی باشی شبیهسازی میکنی، یعنی فکر میکنی برای این که تو هم کسی باشی باید شبیه کسی باشی. برعکس در تاثیرپذیری، تو آینه داری، چون در تاثیرپذیری تاثیرگذاری هست، چون آینه داری خودت را میبینی، خودت را در آیینهی دیگری میبینی، این زیباست. بله خودت را در آینهِی دیگری میبینی ولی خودت را میبینی. این مهم است، هیچ آینهای تنها نیست. در آینهی تو غیر از تو بسیار چیزهای دیگر هست که تو نیست، که غیر توست.»
در بالا نمونهای از سوالات و پاسخهای مطرح شده آمده است. در این کتاب سوالاتی از کاظم امیری، مهدی استعدادی شاد، منصور خورشیدی، سهراب مازندرانی، محمود فلاحتی، محمدحسین مدل، رضا دانشور، مسعود نقرهکار، جلال سرفراز، فائزه مردانی، بیژن اسدیپور، بیژن اسدی، محمود خوشنام، امیر طاهری، آرمان سلاحورزی، بهزاد کشمیریپور، پرویز اسلامپور، محمد کیانوش، عاطفه طاهایی و حنیف خورشیدی آمده است.
در این کتاب 70 سوال مهم پرسیده شده از شاعر 70 سنگ قبر آمده است؛ اما گویا قرار است حنیف خورشیدی به زودی راهی فرانسه شود تا کتاب «یک هفته با رویا» را تکمیل کند. این کتاب مجموعه پرسشهای حنیف از رویایی است که به زودی تکمیل خواهد شد.
«از قبلیه حرف» به کوشش حنیف خورشیدی به تازگی از سوی انتشارات سیب سرخ در
۲۳۱ صفحه و با قیمت ۳۰۰,۰۰ تومان منتشر شده است.
نظر شما