این روزها یک عالم جایزه ادبی داریم که میتواند به نوبه خود یک صنعت باشد، اما وضع موجود نیاز به تغییر دارد.
ارزش این صنعت سوژه بحثهای داغی بوده است و برخی نویسندگان عقیده دارند که داشتن این همه جایزه، فرهنگ ادبیات را ضایع میکند. به طور خاص، جایزه «منبوکر» با تحمیل نوعی رمان اعلام میشود که تصور میشود ارزش انتشار و تبلیغ را دارد، درنتیجه نویسندگان را وا میدارد که بنویسند.
اما فهرست کوتاه دو نمونه از جدیدترین جوایز –هر دو در دومین سال تاسیس خود- داستان متفاوتی را تعریف میکند. هر دوی این جوایز توسط نویسندگان و در واکنش به وضع موجود شکل گرفتند. جایزه «جالاک» به دنبال انتخاب کتاب سال از میان نویسندگان رنگینپوست است و جایزه «جمهوری آگاهی» نگاهش را به کوچکترین ناشران دوخته است.
فهرست کوتاه این جوایز به طور آموزندهای متفاوت است. «جالاک» شامل چهار رمان، یک مجموعه شعر و یک اثر انتقادی است. از میان رماننویسان که امسال ناکزد جایزه شدهامد، سه نفر پیش از این برای جوایز اصلی نامزد شده بودند. نام ندیم اسلام در فهرست بلند جایزه «بوکر» قرار گرفته بود، شالی گو در فهرست کوتاه «جایزه زنان» برای داستان بیلیز و دومین رمان نویسنده کودکان، کیرن میلوود هارگریو، نامزد دریافت دو جایزه «کاستا» در بخش کودکان و «بلو پیتر» شده بود.
جوایز اصلاحی، به عنوان مثال «گلداسمیت» برای داستان تجربی یا فولیو، که هر دو برای جبران جوایز موجود بنا نهاده شدهاند، گرد همان نویسندگان میچرخند. «گلداسمیت» و «بیلیز» هر دو به الی اسمیت جایزه دادند و جایزه افتتاحیه «فولیو» به جورج ساندرز رسید که کمی بعد جایزه بوکر را هم از آن خود کرد.
فهرست کوتاه جایزه «جمهوری آگاهی» برای ناشران کوچک، نشان میدهد که اگر سایز، آنهم در مرحله تولید، معیار و شرط رقابت باشد، امکان نتایج رادیکالتر بالاتر هم میرود. نقطه قوت جایزه «جمهوری آگاهی» در این است که کتابهای اورجینال و ترجمهشده را با هم رقابت میدهد. در نتیجه تمام مباحث معمول درباره ترجمه و تالیف را کنار میگذارد، در عین حال منعکسکننده یکی از دستاوردهای بزرگ مطبوعات کوچک در دوره برکسیت –دوران خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا- است؛ ایمان به ادبیات بینالمللی.
نظر شما