نقد بررسی کتاب «در افریقا همه چیز سیاه است» برگزار شد
پارسینژاد: نویسنده در ایجاز افراط کرده است/داستانها باورمند نیست
کامران پارسینژاد در نشست نقد و بررسی مجموعه داستان «در افریقا همه چیز سیاه است» نوشته ساسان ناطق گفت: در این مجموعه و به ویژه داستان اول ایجاز به شکل افراطی وجود دارد، به گونهای که ردپایی از حضور نویسنده در دیالوگها دیده نمیشود. در داستان اول هیچ گفتوگویی میان شخصیتهای داستان رد و بدل نمیشود و نویسنده به توضیف و روایت صرف بسنده کرده است. در عین حال باورپذیری داستانها در این مجموعه ضعیف است.
وی افزود: من در همین ابتدای کار کاری به حوادث داستان ندارم و میخواهم به زاویه دید نویسنده بپردازم. در واقع از زاویهای به جنگ ایران و عراق در این داستانها نگاه شده که تا به حال در داستانهای دفاع مقدس با آنها روبهرو نبودهایم، هر چند خود حوادث ممکن است تکراری باشند. یکی از مشخصههای این کار موجزنویسی در کارهای ساسان ناطق است. تأکید به دوری جستن از اطناب در داستاننویسی یکی از مؤلفههایی است که نویسنده به آن اصرار دارد. حجم کار نشان میدهد که نویسنده به ایجاز علاقهمند است و این ایجاز در داستان اول بیش از حد دیده میشود.
این منتقد ادبی توضیح داد: اما داستان «در افریقا همه چیز سیاه است» به هیچ وجه داستانی جنگی نیست و بیشتر سیاسی به نظر میرسد. علاوه بر اینها داستان «کسی به مردهها لگد نمیزند» به روایت جبهههایی میپردازد که عراقیها آنها را به تصرف خود درآوردهاند. در این داستان یک گروهبان عراقی جوخهای اعدام تشکیل میدهد و مسوول اعدام عراقیهایی است که به هر شکل تمرد میکنند. سربازان عراقی در این داستان در دادگاهی نظامی قرار میگیرند و بعد به جوخه اعدام میروند. فضای این داستان بیش از حد تیره و تار و ترسناک و نومید کننده است. روای این داستان اول شخص است و این داستان به زندگی شخصی به نام حملون میپردازد. اما شخصیتها حضور فیزیکی در داستان ندارند و همانطور که گفتم از دیالوگ استفاده نشده است.
پارسینژاد اضافه کرد: داستان نخست این کتاب داستان سربازی عراقی است که میخواهد خودش را به ایرانیها معرفی کند و نویسنده اشارهای تلویحی به شیعه بودن عراقیها دارد و اینکه برخی از سربازان عراقی ایرانیها را دشمن خودشان نمیدانند. در واقع گروهبان داستان ما را با شخصیتی از عراقیها آشنا میکند که بیشتر آن را در دهه 60 در داستانها و رمانهای جنگی دیدهایم و میشناسیم. این گروهبان رفتاری عجیب و غریب دارد و حتی به یک اسیر ایرانی میگوید تو آزادی در عین حال که نارنجکی در جیبهایش گذاشته و او وقتی راه میافتد منفجر میشود.
این منتقد ادبیات داستانی یادآور شد: ایده ترور گروهبان توسط حملون در داستان پرداخت میشود. نکته مهم این است که اغلب افراد جوخه اعدام خودکشی میکنند و به نظر میرسد که حملون هم میخواهد خودکشی کند. راوی به رغم اینکه حملون را از کاری که میخواهد بکند برحذر میدارد خودش قصد ترور گرهبان را دارد. پایان این داستان پایانی باز است.
این داستاننویس گفت: یکی از مسایلی که ما در حوزه داستان دفاع مقدس از فقدانش رنج میبریم موضوع نبود پژوهش و تحقیق است، به ویژه نویسندگانی که در جنگ حضور نداشتند. اگر نویسندهای جنگ را تجربه کرده باشد به مراتب راحتتر میتواند در این باره بنویسد اما معتقدم که در عین حال نویسندهای که جنگ را ندیده کار سختی در پیش دارد. ما داستانهایی که به خاک دشمن بپردازد کم داریم . در واقع این گونه داستانها به ما میفهمانند که جنگ از منظر عراقیها چگونه بوده. در ادبیات غرب این ژانر بسیار اهمیت دارد چرا که پژوهش یکی از ارکان داستان و فیلم جنگی است و در غرب نویسندگان و فیلمسازان خودشان به نوعی نظریهپردازان جنگیاند و به نظامیان مشاوره میدهند. اما نویسندگان ما در این موضوع ضعیفاند.
وی ادامه داد: مجموعه داستان «در افریقا همه چیز سیاه است» به رغم فضای نویی که دارد در زمینه پژوهش کمبودهایش احساس میشود. نویسنده در حیطهای قدم گذاشته که باید مستنداتی داشته باشد اما ما با همان الگوها و قالبهای داستانهای دهه 60 روبهروییم. ما در این داستانها با این پرسش روبهرو میشویم که آیا نویسنده رسالت واقعی خودش را حفظ کرده و آیا داستان به گونهای نوشته شده که من آن را باور داشته باشم. همانگونه که گفتم نویسندگان و فیلمسازان اروپایی در غلو استادند اما در سوی دیگر ما حقایقی در جنگمان داشتیم که همانها را هم نتوانستهایم به شکل و شیوهای درست بازتاب دهیم و در داستانها بنویسیم. در هر جنگ آدمهای بیمار وجود دارند اما فضای وهمآلود و ترسناک و نومیدکننده جوخه اعدام باعث نمیشود که ما فضای داستان را بپذیریم.
این نویسنده اضافه کرد: به هر حال معتقدم که هر داستان جنگی باید زمینهای تحقیقاتی داشته باشد اما اگر بخواهیم وارد داستانهای اجتماعی شویم به همان اندازه نیز نویسنده مخیر است که از تخیل استفاده کند. در واقع تحقیقات در داستانهای جنگی باید به قدری باشد تا ما اصل داستان را باور کنیم. من در داستانهای این مجموعه غیر از داستان «خط» احساس نمیکنم که فضا فضای عراق است و در داستان «در افریقا همه چیز سیاه است» عروسی عراقیها خیلی به عروسی ایرانیها شباهت دارد؛ در عین حال که خواننده میخواهد نکته و موضوع جدیدی را بخواند که تفاوتهایی با ایران دارد. شخصیتپردازیهای این مجموعه داستان خیلی ضعیف است و کارهای هولناک در دل داستان نیازمند کشمکش است که ما آن را در داستانها نمیبینم.
وی توضیح داد: البته داستان «خط» داستان خوش ساختی است. در این داستان همان آرمانگراییها دهه 60 دیده میشود. در داستانهای مختلف حتی ما مشروب خوردن عراقیها را میبینیم و آنها حتی به صدای خوانندههای ایرانی گوش میدهند اما نویسنده این کتاب تحت تأثیر شرایط فکری و تحقیقاتی خودش بوده و نتوانسته برخی از رفتارها و کارهای ساده عراقیها را در داستان بیاورد. در واقع ما نمیتوانیم داستانها را باور کنیم. در داستان «خط» حضور نویسنده احساس نمیشود و این داستان هم فاقد دیالوگ است. به گمانم وقتی نویسندهای میخواهد هولناکترین فضاها را بنویسد باید همیشه روزنههایی از امید را باز بگذارد تا داستان باورپذیر شود.
احمد شاکری، نویسنده و منتقد ادبی نیز در این نشست گفت: کتاب «در افریقا همه چیز سیاه است» از منظر نگاه به دشمن کتابی منحصر به فرد است. پرداختن به مقوله دشمن در دهههای گذشته یکسان و متوازن نبوده و ما در این زمینه با نوعی بسامد روبهروییم. دشمن شخصیتی دیگر است و دشمنی توصیفی از یک واقعیت است. در دهه 60 ما نویسندگانی داشتیم که با آرمانها و خط و مرزها ایدئولوژیک دشمن را به ما میشناساندند. اما دلایلی وجود داشت که در دهه 70 و بعد از آن پرداختن به دشمن تغییر کرد.
وی افزود: یکی از دلایل پرداختن به دشمن پرداختن به ادبیات حماسی است به این معنا که گویی در دهه 60 همه واقعیتهای جنگ گفته شد و در دهه 70 عدهای سعی کردند اصل دشمنی را که مهمترین واقعیت جنگ بود تحریف شد و رمز بین حق و باطل برداشته شد. این جریان نمیتوانست جریان دهه 70 را نقد کند و المانهای ادبیات ضد جنگ را از زاویه خودی به نقد بکشد و به همین دلیل سراغ جنگ رفت و جنگ را از نگاه دشمن بازگو کرد و برای برخی از نویسندگان اصل جنگ و ضدجنگ نویسی تفاوتی نداشت. از سوی دیگر پرداختن به جنگ در پی خاطراتی از اسرای ایرانی بود که عموم مردم کمتر در جزئیاتش قرار داشتند. یکی دیگر از پرداختن به موضوع دشمن معرفتشناسی است. نویسندگان این دسته از داستانها معتقد بودند که ما تا دشمن را نشناسیم نمیتوانیم خودمان را بشناسیم. نوعی دیگر از پرداختن به دشمن عبرت گرفتن از آنها بود. «فال خون» داوود غفارزادگان یکی از مهمترین این آثار در همین زمینه است یا «پرسه در خاک غریب» احمد دهقان از این نمونه محسوب میشود.
وی ادامه داد: مجید قیصری نیز داستانهایی نوشته که بخش قابل توجهی از آنها به دشمن میپردازد و آدمهایی را به ما نشان میدهند که خار و پستاند.
نشست نقد و بررسی کتاب «در آفریقا همه چیز سیاه» است عصر امروز در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار شد.
نظر شما