شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۳ - ۰۱:۱۳
داستان سفر پیاده از حرم امام علی(ع) تا کربلا به زبان خودمانی/ نگاهی به کتاب «مسیر عاشقی»

داستان کتاب «مسیر عاشقی» با عنوان فرعی «نجف تا کربلا-اربعین 92»از سفر سال گذشته عباس آقا شروع می‌شود. نویسنده در این کتاب می‌نویسد: «عباس آقا یکی از دوستای قدیمی منه که متولد کربلاست و همین امر باعث شده که توفیق زیارت مکرر نصیبش بشه.»

به گزارشخبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) مهدی تقوی قادیکلائی در «مسیر عاشقی» سفر از حرم تا حرم(نجف تا کربلا) را شرح داده است.

در این کتاب می‌خوانیم: «عباس آقا سال گذشته وقتی از سفر زیارتی اربعین برگشت و درباره شرایطش و شور و هیجان مردم و این حماسه بزرگ تعریف کرد کاملاً به هم ریختم و حسرت خوردم که چرا من باهاش نبودم. همون موقع ازش قول گرفتم که اگر سال آینده رفتنی شد منم با خودش ببره.»
 
با این جمله ساده که نه با زبان متعارف نوشتاری بلکه با بیان شفاهی و ضمن شکستن املای کلمات و رهایی از نحو زبان معیار بر کاغذ آمده است، کتاب «مسیر عاشقی» با عنوان فرعی «نجف تا کربلا-اربعین 92» می‌شود.
 
«مسیر عاشقی» را از لحاظ ساخت و شکل و نوع ادبی شاید بتوان آمیزه‌ای از سفرنامه، گزارش و خاطره گویی به حساب آورد. مضمون و موضوع محوری این کتاب 62 صفحه‌ای حول محور ایمان، عشق و شور مذهبی و اشتیاقی عمیق برای سفر به کربلای معلا و زیارت سرور و سالار شهیدان همه تاریخ حضرت امام حسین(ع)، به چرخش و درخشش در می‌آید.
 
نویسنده و راوی به همراه چند تن از دوستان و همراهانی که چون او به عشق زیارت مرقد متبرک امام حسین(ع) در روز اربعین از ایران به عراق رفته‌اند، پس از رسیدن به نجف اشرف و زیارت حرم امام علی علیه السلام، با قصد و نیتی عاشقانه پیاده به سوی کربلا گام در راه می‌گذارند.
 
در این اثر می‌خوانیم: «هرچه زودتر می‌رفتیم و به مسیر اصلی نزدیک‌تر می‌شدیم جمعیت بیشتر می‌شد. حدودای ساعت 8 صبح و بعد از پونزده بیست کیلومتر پیاده‌روی به ابتدای بزرگراه نجف-کربلا رسیدیم که حدوداً 75 کیلومتر (کل مسیر حرم تا حرم که ما طی کردیم حدود 120 کیلومتر شد) وسط اتوبان تیر چراغ برق داره و تیرها شماره‌گذاری شده است. فاصله هر تیر چراغ برق پنجاه متر و از یک شروع می‌شه. آخرین شماره 1435 است که درست در مقابل حرم ابوالفضل علیه السلام قرار داره.
 
وارد اتوبان که شدیم جمعیت خیلی زیاد شد. یک طرف اتوبان به پیاده‌ها اختصاص داده شده بود و طرف دیگه ماشینا تردد می‌کردن. ترافیک قسمت ماشین رو و حشتناک و کلافه کننده به نظر می‌رسید.»
 
در ادامه به وجود هیأت‌ها و موکب‌ها اشاره می‌شود که به ارائه همه گونه خدمت و پذیرایی رایگان از انبوه زائران پیاده می‌پردازند و آوای انگیزاننده و در عین حال آرامش بخش قرآن و نوای محزون مداحان، حال و هوایی شورانگیز در کل طول مسیر به وجود می‌آورد.
 
انبوه جمعیت پیاده، زن و مرد و پیر و جوان و کودک به سوی حرم حضرت امام حسین علیه السلام راه افتادند. تمام طول مسیر پر است از تدارکاتی خدماتی از سوی هیأت‌ها و حسینیه‌ها که بی دریغ برای خدمت به زائران آماده‌اند.
 
 تقوی قادیکلائی در ادامه روایتش می‌نویسد: «نکته جالب این است که اداره کننده‌های هیأت خونه زندگیشون رو ول کرده بودن و زده بودن به دل بیابون‌های عراق برای پذیرایی و خدمت به زوار امام حسین علیه السلام. آدم باید تو اون شرایط باشه تا بفهمه موندن تو سوز سرمای شب‌های زمستونای عراق و سرکردن تو اون چادرا و خدمت رسانی به بقیه یعنی چی. محرومیت‌های موجود به ویژه نداشتن گاز و آب لوله‌کشی کار رو سخت‌تر می‌کرد و ارزش کار هیأت‌ها رو بیشتر. آب با تانکر حمل می‌شد و گاز هم به صورت کپسولی با تریلی توزیع می‌شد.»
 
راوی و همراهانش همچون هزاران هزار زائر دیگر با تحمل عاشقانه سختی‌های سفر چند شبانه‌روزی با پای پیاده از نجف به کربلا می‌رسند. به رغم خستگی و پاهای تاول زده در اوج شور و اشتیاقی برآمده از اعماق روح و جان به زیارت حرم سالار و سرور شهیدان و آزادگان همه تاریخ و تمام جهان، حضرت امام حسین علیه السلام می‌روند: «بعد از زیارت حضرت عباس علیه السلام به سمت حرم امام حسین علیه السلام حرکت کردم. فضای روحانی اون ساعت از نیمه شب جو بین‌الحرمین و حرم امام حسین علیه السلام وصف نشدنیه. حرم امام حسین علیه السلام شلوغ‌تر از حرم حضرت عباس علیه السلام بود. فریادهای لبیک یا حسین همه جا شنیده می‌شد. جمعیت کثیر و مشتاقی که به شوق زیارت مرقد امامشون، از خود بی خود شده بودن با چشم‌های اشک آلود فریاد زنان به سمت ضریح می‌رفتن. زیارتم رو انجام دادم.»
 
 نگاه نافذ و جست‌وجوگر و قدرت درک این نویسنده به او یاری رسانده است تا در «مسیر عاشقی» با جزئی نگری هوشمندانه دیدنی‌هایی تأمل برانگیز را به روشنی ببیند و بازگو کند.
 
خواندن «مسیر عاشقی» خواننده را برای سفر از حرم تا حرم(نجف تا کربلا) برمی‌انگیزد و این ویژگی و امتیاز کتاب بازمی‌گردد به ایمان استوار و قلبی نویسنده و صمیمیت و صداقت و شوق و شور دینی او که بی ریا و با شفافیت و سادگی روایت خود را از تجربه‌اش با سخاوت قلب در میان گذاشته است.
 
در بخش دیگری از این کتاب می‌خوانیم: «خوشحال بودم و امیدوار به این‌که خدا به خاطر آدم‌هایی که باهاشون هم مسیرم نظری هم به من داشته باشد و مثل قطره کوچیکی که با پیوستن به دریا احساس بزرگی می‌کنه، احساس بزرگی می‌کردم.
 
تیر 1185 بازرسی بعدی انجام شد و بعد از اون تیر 1286 بازرسی شدیم، ساعت 12 و نیم رسیدیم تیر 1361، درست ورودی کربلا بودیم، زحمت بچه‌ها نتیجه داده بود و حالا دیگه همه مطمئن بودیم که این توفیق رو داریم که کل مسیر رو پیاده طی کرده باشیم.
 
داخل یک چادر استراحت کردیم، نمازمونو خوندیم و تجدید قوا کردیم. حدود ساعت یک راه افتادیم. چند دقیقه بعد داخل کربلا بودیم، سرزمین رخدادهای بزرگ، سرزمینی که نامش با حماسه و شهادت آمیختس، سرزمینی که به رغم محرومیت و مصائبی که داره بازم سال‌های ساله که دوستداران اهل بیت علیه السلام رو از سراسر جهان به سمت خودش جلب می‌کنه، زائرانی که همه سختی‌ها رو به جون می‌خرن تا ارادت خودشونو به بزرگان دینشون ثابت کنن.»
 
کتاب «مسیر عاشقی» با شمارگان هزار نسخه به قیمت سه هزار و 500 تومان به تازگی از سوی انتشارات تیرگان به چاپ رسیده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها