یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۸
من تهرانی شده‌ام اما هنوز بیدارم/ شعر تازه «مودب» از مجموعه سفر بمباران

«بیدارم» عنوان شعری از مجموعه سفر بمباران است، که به گفته شاعر اوایل زمستان امسال منتشر خواهد شد. این شاعر یک شعر تازه و منتشر نشده از کتاب خود را در اختیار ایبنا قرار داده است.

علی محمد مودب در گفت و گو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از انتشار مجموعه شعر سفر بمباران طی ماه های آینده خبر داده بود. ایبنا با اجازه این شاعر، برای نخستین بار شعر «رادیو» از این مجموعه را منتشر می کند.
 

رادیو زیر لب می‌خواند
 بیانیة شورای امنیت را
چون آتش بی‌آرام دلم
در اجاق خانه می‌جنبم مدام
بر دشت‌های بیدار زادگاهم،
دراز کشیده‌اند زیر نمد نازک برف
کرت‌های بی‌حاصل چغندر
دندان‌های شکسته تراکتور
سنگی که پسردایی‌ام، سرم را شکست
 
رادیو زیر لب می‌خواند
بیانیة شورای امنیت را
دراز کشیده‌اند بی‌خیال
قبرهای دوقلو
 بر تپه‌ای که تکیه داده بیدار
به کوهی بیدار
و هر بهار
 رؤیاهای پسرعموهای شهیدم
چون هزار لاله سرخ به سرش می‌زند
و بر سینه آسمانش بیدارند
که برادرم نشانشان داد «هفت برادران»
اول بار که از دانشکده افسری برگشت
 
 
رادیو زیر لب می‌خواند
 بیانیة شورای امنیت را
موتور دیزلی خرخر می‌کند
و ستون‌های برق چرت می‌زنند
جوی آب را لوله کرده‌اند
اما هنوز بیدار است
مثل من که تهرانی شده‌ام
 اما هنوز بیدارم
بیدارم و چیزی نمی‌گویم
به خاطر گلی که خوابش برده در گلدان
به خاطر کودکی که خوابیده در آغوشم
و کبوترانی که نشسته‌اند بر شانه‌هایم
 
من تهرانی شده‌ام اما هنوز بیدارم
چون آتش بی‌آرام دلم
در اجاق خانه می‌جنبم مدام
که می‌سوزند
در گلدان‌های بیمارستان ده طبقه «ساسان»
غنچه‌هایی 
که مجروحان شیمیایی بوییده‌اند
و می‌سوزد 
بر قبر شهیدی شیمیایی
گلی سرخ
 
رادیو زیر لب می‌خواند
 بیانیة شورای امنیت را
بیدارم و دراز کشیده‌اند
استخوان‌های کورش کبیر
بیدارم و سگی زرد
در ماهواره طبقه بالا بیدار است
بیدارم و مرد تزریقی
 چرت می‌زند در زیرگذر
بیدارم و خورشید بیدار است
 آن طرف کره زمین
بالای سر آمریکا
بیدار است و صبح می‌آید 
و بیدار می‌کند
بی‌ملاحه خط‌کشی‌های نقشه
 شرق را
آن‌گاه درخت‌های تربت جام 
بیرون می‌آیند از نمد برف
همشهریانم با دوتارهایشان می‌آیند
پرچم‌ها از قبر پسر عموهایم
خرم‌آبادی‌ها شوخی‌کنان با بروجردی‌ها
و ستارخان و باقرخان
 با کوه‌هایی که سلامم کردند
وقتی از شیشه هواپیما سرک کشیدم 
تا تبریز را ببینم
ببرها از بنگال می‌آیند
و غزالان از کشمیر
و فرزند «سید عباس موسوی»
با لشکری از شهیدان کوچکسال از لبنان
دریای خزر جاری می‌شود
و به خلیج فارس می‌ریزد
دریاچه ارومیه هم می‌آید پرشور
و توفان‌ها مسابقه می‌دهند
 در مسیر کریستف کلمب
نه برای کشف آمریکا
بلکه تا بپرسند
چرا پنجاه سال است
نامش در خبرهای رادیوی ما می‌آید؟
و در کابوس‌ها و رؤیاهای ما
چرا بیست‌وچند سال است
زانوهای کودکان و بال‌های کبوتران ما را تحریم کرده است؟
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها