خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- مالک خواجه وند: آرتور کوپیت (Arthure Copit) نمایشنامهنویس امریکایی در سال 1937 در نیویورک به دنیا آمد. وی در 22 سالگی نویسندهای مشهور شد. شهرت عمده کوپیت در مقام نویسنده بیشتر به دلیل طنزهای فرهنگیاش و یا به قولی برداشتهای طنزآمیزش از آداب و رسوم آمریکایی است. نمایشنامههای او همیشه به عنوان بستر مناسب برای یک فیلمنامه خوب و خاص مورد توجه کارگردانان سینما بوده است. از نمایشنامه سرخپوستها در سال 1976 فیلمی به نام «بوفالوبیل و سرخ پوست ها» توسط رابرت آلتمن (Robert altman) ساخته شد.
نمایشنامه سرخپوستها در سال 1969 نوشته و منتشر شد. این نمایشنامه بیستوهفت شخصیت دارد و در سیزده صحنه نوشته شده است. با اجرای این نمایشنامه بسیاری از مفسران و منتقدان تئاتر جهان از او به عنوان نویسندهای متاثر از نمایشنامهنویسانی چون برتولت برشت و لوئچی پیراندللو نام بردند اما کوپیت نمایشنامه دیگری را در سال 1978 با عنوان «بالها» نوشت که نشان میداد وابسته به هیچ مکتب و سبک خاصی نیست، بلکه برخلاف نظر دیگران نویسندهای مبتکر و خلاق است.
عاطفه پاکبازنیا مترجم این نمایشامه طی مقالهای 20 صفحهای معرفیِ مفصلی را از این نویسنده در ابتدای کتاب ارائه داده است.
فضای هر یک از کارهای کوپیت منحصر به فرد است
پاکبازنیا متولد 1360 و دانشآموخته کارگردانیِ تئاتر از دانشگاه سوره درباره ویژگی کارهای آرتور کوپیت عنوان میکند: کوپیت از پیش رو ترین نویسندگان هم دوره خود و یکی از موفقترین هنرمندانی است که در تئاتر برادوی (Broadway theatre) حضور داشته اند.
وی میافزاید: کارهای کوپیت برخلاف اغلب نویسندگانی که سبکی مشخص دارند، هر یک دارای فضایی متفاوت و مخصوص به خود است و با باقیِ کارهایش متفاوت است. مثلا در نمایشنامه «سرخپوستها» با اتفاقی کاملا رئال درباره تاریخ یک کشور روبهرو هستیم و در مقابل نمایشنامه «اوه پدر، پدر بیچاره، مامان تو را در کمد آویزان کرده و من دلم خیلی گرفته» کاملا با یک کار سوررئال مواجه می شویم.
پاکبازنیا در مقدمه کتاب «سرخپوستها» می نویسد: «نمایشنامه سرخپوستها» (Indians) یکی از مطرحترین آثار آرتور کوپیت و همچنین از مهمترین نمایشنامههای تاریخ ادبیات نمایشی امریکا و جهان است. نمایشنامهای که در سال 1970 یکی از کاندیداهای دریافت جایزه پولیترز و تونی بود. این نمایشنامه اعتراضی به اسطورههای ساختگی امریکا و قدرت توجیهکننده کشتار جمعی بومیان امریکا و جنگ ویتنام بود.
وی همچنین در معرفی این نمایشنامه کوپیت عنوان میکند: «سرخپوستها نمایشنامه ابزوردِ تجربی است که از شخصیتپردازیها و طرح و نقشههای قراردادی پرهیز میکند. وجود این کیفیتهای متنی، انتقادهای عادلانهای را نیز در بر داشت. با این وجود قدرت پیام این نمایشنامه و متن تاثیرگذار آن، موقعیت کوپیت را از یک نمایشنامه نویس دانشگاهی به جایگاهی ویژه در دنیای حرفهای بالا میکشد.
پاکبازنیا در ادامه میآورد: بعد از اجرای نمایشنامه سرخپوستها در تئاتر سلطنتی لندن، منتقدان به این نتیجه رسیدند که منشِ کوپیت فراتر از مکتب ابزوردیستها، دارای نگاه و اندیشه خاص خودش است و قرار دادن او در دسته یا مکتبی خاص، به نوعی محدود کننده اندیشه، منش و سبک نویسندگیِ او است.
میل دانشجویان ایرانی به اجرای نمایشنامه های تک پرده ایِ کوپیت
این مترجم همچنین در مورد امکان اجرای نمایشنامه های کوپیت در ایران و میزان استقبال کارگردانان ایرانی از آنها میگوید: کارهای دیگر کوپیت به جز سرخپوستها، در زمینه اجرا به دو دلیل مورد توجه دانشجویان قرار گرفتند؛ یکی شخصیتهای کم تعداد این نمایشنامه ها هستند (که غالبا تک پرده ای بودند) و دیگری فضای تک جنسیتیِ دو نمایشنامۀ «موسیقی مجلسی» (هشت شخصیت زن) و «روزی که عفریتهها برای تنیسبازی بیرون آمدند» (پنج شخصیت مرد) که این فضای تک شخصیتی اجرایِ این آثار را در ایران سادهتر میکرد.
این مترجم درباره اجرای این نمایشنامه در ایران توضیح میدهد: در مورد نمایشنامه سرخپوستها کار پیچیده تر است زیرا نویسنده وارد جزئیاتی میشود که مخصوص آن زمان و فضا بوده و ممکن است با فرهنگ ما همخوانی نداشته باشد.
از آرتور کوپیت تاکنون پنج نمایشنامه به فارسی ترجمه شده که سه عنوان از آنها اولین بار با ترجمه عاطفه پاکباز نیا ارائه شدهاند؛ «موسیقی مجلسی»، « بازجویی نیک و سه نمایشنامه دیگر»، «روزی که عفریتهها برای تنیسبازی بیرون آمدند» که هر سه از سال 1390 توسط نشر افراز منتشر شده اند.
کتاب «سرخپوستها» در 120 صفحه با شمارگان هزار و 100 نسخه و بهای هفتهزار و 200 تومان از سوی انتشارات افراز روانه بازار شده است.
نظر شما