پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۸:۱۵
نویسندگی با دغدغه‌های هستی‌شناسانه گره خورده است/ رمانی با نمادها و زبان بومی

کرمان- نویسنده کتاب «مجیدوبارسا و تیم ملی دارآباد» گفت: نوشتن، به‌ویژه در صورت جدی گرفته شدن کار نویسندگی، نمی‌تواند از جهان‌بینی و هستی‌شناسی انسان جدا باشد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در کرمان، نشست نقد و بررسی رمان «مجیدوبارسا و تیم ملی دارآباد» با حضور مرضیه آتشی‌پور دبیر انجمن نقد ادبی سیرجان، مجتبی شول افشارزاده نویسندۀ رمان، فعالان و علاقه‌مندان ادبیات داستانی و اهالی فرهنگ و هنر در کتابفروشی سرو شهرستان سیرجان برگزار شد.

جلد اول و دوم رمان «مجیدوبارسا و تیم ملی دارآباد» منتشر شده و جلد سوم آن در نشر هوپا منتشر خواهد شد.

مجتبا شول افشارزاده، نویسنده این اثر در بخش گفت‌وگوی این نشست به سؤالات مرضیه آتشی‌پور، دبیر انجمن نقد ادبی سیرجان و مجری این برنامه، درباره دیدگاه خود به جهان و نقش نوشتن در زندگی‌اش پاسخ داد.

نویسندگی با دغدغه‌های هستی‌شناسانه گره خورده است

این نویسنده معتقد است که نوشتن، به‌ویژه در صورت جدی گرفته شدن، نمی‌تواند از جهان‌بینی و هستی‌شناسی انسان جدا باشد.

به گفته او، تفاوت ظریف یک اثر خوب با اثری ماندگار در همین عمق جهان‌بینی و ادراک هستی‌شناسانه نویسنده است که به اثر «صدای منحصر به فرد»، ارزش واقعی و ماندگاری می‌بخشد.

شول افشارزاده آغاز مسیر نویسندگی خود را از دوران کودکی با نقاشی و دفتری ویژه دانست که برایش فراتر از مسائل روزمره بود.

او نقطه عطف جدی‌تر شدن این مسیر را دوران دانشجویی و پرسش از چرایی وجود و دغدغه جاودانگی برشمرد، جاودانگی که به نظر او می‌تواند از طریق خلق اثری ماندگار محقق شود و به نویسنده اجازه می‌دهد حتی پس از مرگش نیز وجود داشته باشد.

وی علاوه‌بر تاثیر پیش‌زمینه‌های علاقه‌مندی به متن و کتاب، نوشتن را به دلیل نیاز به کمترین ابزار، دفتر و قلم و امکان کنترل کامل بر اثر، به سایر هنرها مانند فیلمنامه‌نویسی ترجیح داده است.

او معتقد است که جادوی نوشتن در توانایی خلق یک جهان کامل با تمام جزئیات آن تنها با استفاده از کلمه است؛ جهانی که شامل صدا، بو، مزه، فریاد، ایدئولوژی و ساختار است.

این نویسنده برای شروع نویسندگی، صرف وجود علاقه و حس خوب نسبت به نوشتن را کافی دانست و توصیه کرد که تازه کارها فقط شروع به نوشتن کنند و به دنبال ارائه دید و روایت خود باشند بدون توجه به فرمول‌های نویسندگی در سال‌های اول کار خود.

نویسندگی با دغدغه‌های هستی‌شناسانه گره خورده است/ رمانی با نمادها و زبان بومی

نقاط قوت و ضعف از منظر روایت‌شناسی

طاهره ادیبان، عضو انجمن داستان‌نویسی شهرستان سیرجان نیز رمان «مجیدوبارسا» را دارای المان‌های بومی هرچند نه اثری کاملاً بومی دانست و به بررسی روایت‌شناسانه آن پرداخت.

وی شروع داستان را موفق ارزیابی کرد که به سرعت مخاطب را وارد دنیای پرشور نوجوانان می‌کند و توصیفات دقیق اولیه و معرفی شخصیت‌هایی با نام‌های فوتبالی جذاب (مانند سعید چلسی، مجیدو بارسا، مجید خرشوت و …) را از نقاط قوت دانست که جهان داستانی را به سرعت مشخص می‌کند.

وی گفت: انتخاب مکان داستان، روستایی در سیرجان، هوشمندانه و مرتبط با دغدغه‌های شخصیت‌ها و واقعیت‌های بومی منطقه پسته‌کاری و کارگران افغانستانی است.

وی ادامه داد: زمان داستان و استفاده از ابزارهای امروزی نظیر اینستاگرام و تبلت نیز مؤثر است همچنین سیر داستانی کتاب نیز خطی و فهم آن راحت و صمیمی بود.

او رفتار شخصیت اصلی رمان (مجیدو) را در مواجهه با بحران‌ها گریه کردن، حال گرفته شدن و حتی دیدار با شخصیت‌های محبوبش مانند عادل فردوسی‌پور عادی و فاقد هیجان لازم برای یک شخصیت اصلی در رمان دانست.

وی تصریح کرد: اما شخصیت حمید اشمیل را در مقابل موفق‌تر است که در موقعیت‌های دشوار نیز فعال عمل می‌کرد.

ادیبان زبان داستان، کشش روایت با گره‌افکنی‌ها و گره‌گشایی‌های به‌موقع و تصویرسازی‌های کتاب را ستود.

او بالاترین سطح کشش و زبان را در بخش بازی بچه‌ها با تیم آمریکا دید.

وی همچنین به رها شدن سرنوشت برخی شخصیت‌های فرعی مانند کاکاجان، امیری (مربی) بهباز شورا در پایان داستان اشاره کرد.

مرضیه آتشی‌پور نیز با اشاره به اینکه کتاب «مجیدوبارسا» می‌تواند فراتر از ادبیات نوجوان یا بومی خوانده شود، رویکردهای انتقادی دیگری را برای بررسی اثر مطرح کرد.

وی خوانش کتاب از منظر ادبیات کارگری را پیشنهاد داد و سوالاتی در زمینه نقد سرمایه‌داری، انعکاس صدای طبقات محروم و حاشیه‌نشین (کارگران کشاورزی، روستاییان) و ارائه تصویری از امید و موفقیت (رسیدن از هیچ به جایی) که چقدر واقع‌بینانه است یا می‌تواند همچون «سرابی» عمل کند، مطرح کرد.

رمانی الهام‌بخش برای نوجوانان

مهدی سلیمان‌زاده، معلم یکی از مدارس سیرجان، که حدود چهار سال است کتاب «مجیدوبارسا» را در راستای برنامه درسی جدید فارسی بخش درس‌های آزاد ادبیات بومی به دانش‌آموزانش معرفی کرده است، درباره تجربه استفاده از این رمان در کلاس‌های درس توضیح داد.

وی با اشاره به اینکه تاکنون صدها نقد از دانش‌آموزانش درباره این کتاب دریافت کرده است، این کتاب را به دلیل نمایش رسیدن «از هیچ به جایی» برای نوجوانان الهام‌بخش دانست و اشاره کرد که این نکته در اکثریت نقدهای دانش‌آموزان منعکس شده است.

به گفته او، بسیاری از دانش‌آموزانی که برای اولین بار با این کتاب، مطالعه غیردرسی را تجربه می‌کنند، به خواندن علاقه‌مند شده و پیگیر جلدهای بعدی می‌شوند.

وی قصد دارد معرفی این کتاب و جلدهای بعدی آن را در سال‌های آینده نیز ادامه دهد.

ارتباط با زبان بومی و دغدغه‌های شخصی

در این نشست، دو دانش‌آموز نیز به بیان دیدگاه‌های خود پرداختند. امیرعلی غفاری از مدرسه شاهد، با وجود عدم تبحر در فوتبال، از رمان لذت برده و استفاده از المان‌ها و اصطلاحات بومی سیرجان (مانند کیسه اشلون) را عالی توصیف کرد.

وی که خود نیز لکنت زبان دارد، با شخصیت مجیدو بارسا که دارای لکنت زبان است، ارتباط برقرار کرده بود. او پایان جلد اول را برای ایجاد انگیزه خواندن جلدهای بعدی، نیازمند پایانی بازتر دانست.

دانش‌آموز دیگری، زبان عامیانه و روان کتاب را جذاب خواند و از ذکر نام روستاها و مکان‌های محلی ابراز خرسندی کرد. او نقد خود را بر کم بودن اشاره به شخصیت مجیدو با وجود شخصیت اصلی، نیاز کتاب به تصویرسازی بیشتر از شخصیت‌ها و لزوم توضیح برخی کلمات کاملاً بومی برای خوانندگان غیرسیرجانی متمرکز کرد.

در بخش دیگری از گفت‌وگو، سؤالی درباره ویرایش کتاب مطرح شد. نویسنده اشاره کرد که بخش زیادی از ویرایش را خود انجام داده، اما از ویرایش حرفه‌ای نشر هوپا، به‌ویژه در زمینه جایگزینی واژگان بومی که ممکن است برای خوانندگان غیرسیرجانی نامفهوم باشد، بهره برده است.

در پایان بر ادامه یافتن نشست‌های نقد به همت انجمن نقد ادبی سیرجان در کتابفروشی سرو تأکید شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین