رضا فكري، در نشست نقد كتاب «بُت دورهگرد» نوشته مرجان بصیری با بيان اينكه نويسنده سعي داشته با استفاده از ذهن مغشوش و بهمريخته شخصيت اصلي، فضای کلی اثر را به مخاطب نشان دهد، گفت: این روزها بسياري اين نوع از روايت را سوررئال ميدانند، اما به اعتقاد من، داستانی شبیه به کتاب «بت دورهگرد» روايتی متفاوت از سوررئال است.-
در ابتداي اين نشست با تقسیمبندی روايت در اين كتاب به دو بخش ذهني و عيني تقسيمبندي ميشود، گفت: «بُت دورهگرد» از تكههاي ذهني تشكيل شده كه كاركرد روايي ندارند. در اين كتاب كُنشها به سمت خودويرانگري «سُها»، قهرمان اصلی داستان پيش ميرود و با توجه به شخصيت اين نقش در داستان، در واقع فقط «سُها» روايت كننده است.
اين روزنامهنگار با اشاره به پذيرش كُنشها در داستان اين رمان، توضيح داد: در فيلم «رواني» اثر «آلفرد هيچكاك» يك سري كُنشها وجود دارد كه ما را به سمت درک وضيعت روحي رواني شخصيت اصلي داستان پيش ميبرند كه البته نمودهايي از اين مساله در اين كتاب هم ديده ميشود.
اين نويسنده و منتقد اظهار كرد: در «بت دورهگرد» نويسنده سعي داشته با استفاده از ذهن مغشوش و به هم ريخته شخصيت اصلي، فضا و آهنگ اثر را نيز به مخاطب نشان دهد. در حال حاضر، بسياري از افراد، اين نوع روايت را سوررئال ميدانند، اما به اعتقاد من، اين نوع از روايت متفاوت از سوررئال است.
وي با بيان اينكه روايت سوررئال حس انتزاعي را القا ميكند، ادامه داد: البته تصوير پشت جلد اين كتاب نيز اين تصور را براي مخاطب به وجود ميآورد كه قرار نيست داستاني تصوير شود، بلكه حسي انتزاعي به مخاطب القا ميشود. مساله ديگر اين اثر آن است که از نمادها براي انتقال مفاهيم استفاده شده است.
در ادامه اين نشست اميرعلي افشاريان با اشاره به حساسيتهايش بر زبان داستانها گفت: زبان به کار برده شده در اين اثر، زبان مادر نيست. به اعتقاد من نويسنده میتوانست ساختار نحوي متفاوتي از اين اثر ارايه دهد. متاسفانه در اين رمان در موقعيت رواني خاصي كه شخصيت اصلي داستان در آن واقع شده است، تغييراتي در ساختار نحوي نميبينيم.
در ادامه اين نشست پريناز قاسمي، نويسنده و منتقد با بيان اينكه پَرشهاي ذهني كه در اين اثر وجود دارند، سوررئال نيستند، گفت: با وجود پَرشهاي ذهني که در این داستان وجود دارد، ذهن نميتواند روایتی شاعرانه و درست داشته باشد. در نتيجه اين مساله در تناقض با ساختار روايي داستان است.
در پايان اين نشست مرجان بصيري، نويسنده اثر گفت: من پيش از نوشتن فكر نميكردم كه ميخواهم داستاني در فضاي رئال يا سوررئال باشد. در نوشتن به شخصيت اصلي داستانم فكر كردهام و «سُها»يي را در نظر گرفتهام هيچ نوع بيماري رواني ندارد.
نويسنده كتاب «شهر كوچک، آرزوهای بزرگ» افزود: در اين كتاب داستان دختري روايت ميشود كه ميتواند خاطرات مردم زيادي را، حتي از گذشتههاي دور به یاد بياورد و اين مساله دغدغههاي روحي و رواني را براي او به وجود ميآورد كه تا خودويرانياش پيش ميرود.
وي با اشاره به اينكه اين داستان در سه بخش روياها، يادآوريهاي «سُها» و كابوسها نوشته شده است، ادامه داد: به نظر من محتوا نسبت به فرم در اولويت قرار دارد از این رو در اين اثر از هيچ نوع نمادي بهره نبردهام.
در رمان بصیری با جهان زنان در حال و هوای سالهای اخیر مواجهیم. این اثر با زبانی ساده و ملموس برای امروزیها نوشته شده و موضوعات آشنای دنیای معاصر را در تناسب با دغدغههای پنهان و آشکار زنان طرح کرده است.
«بت دورهگرد» از نگاه راوی اول شخص زن روایت میشود و نویسنده آن سعی داشته در فصل به فصل آن تلاطمهای روحی و بخشی از درونیترین رویکردهای زنان را در قالبی داستانی بیان کند.
در بخشی از این رمان میخوانیم: «توی راه دلشوره بدی داشتم. چند بار به خانه زنگ زدم. نمیدانم چرا، ولی دلم میگفت سها خانه است و چیزی شده که گوشی را برنمیدارد. وقتی رسیدم صدای گریهاش از پشت در شنیده میشد. باسوز و درد گریه میکرد و بلند نفس میکشید. رفتم تو. دیدم چهار زانو میان هال نشسته و دست به پیشانی گذاشته و گریه میکند. پرسیدم: چی شده دختر؟ ...»
«شهر یک نفره» مجموعه داستانی از این نویسنده نیز در سال 1387 از سوی انتشارات ققنوس منتشر شد.
پیش از این، از بصیری، کتابهایی چون «زندگینامه مشاهیر؛ ابن هیثم،( انتشارات مدرسه)»، «شهر كوچک، آرزوهای بزرگ، (نشر سبزخامه)» و داستان «روز آبی» در مجموعه «قصه 85» (انتشارات حوزه هنری) به چاپ رسیدهاست.
«بت دوره گرد»، تابستان سال 1391، در 215 صفحه، با شمارگان هزار و 650 نسخه، به قيمت شش هزار و 500 تومان و از سوی انتشارات هیلا روانه بازار كتاب شده است.
نظر شما