حجتالاسلام والمسلمین احمد احمدی، در نشست نقد و بررسی کتاب خود با عنوان «بنمایههای شناخت» گفت: این کتاب دغدغههای یک معلم فلسفه است که اختصاص به کانت ندارد و شامل آشنایی با اصول اساسی فلسفه است.-
در ابتدا، محمد آسیابانی دبیر علمی این نشست با بیان اینکه این کتاب فتح باب بسیار مناسبی برای مبحث کانتشناسی در ایران است، اظهار کرد: مبحث کانتشناسی در ایران با جریانهای ترجمه بسیار پیچیدهای روبهروست.
وی ادامه داد: نقدهای نظریههای کانت در ایران با ترجمههای بسیار عجیبی مطرح شده اما شرح انتقادی بر فلسفه کانت نخستین بار است رخ میدهد و دکتر احمدی با کتاب خود این کمبود را پوشش داد.
احمدی، مولف کتاب «بن مایههای شناخت» نیز با بیان اینکه از 18 سالگی مطالعه فلسفه را با دکارت آغاز کرده است، عنوان کرد: ابتدا فلسفه اسلامی را خواندم و با گذراندن «الهیات شفا» و «برهان شفا» و بخشهای مهم «اسفار و تمهید القواعد» در مدت بیش از 10 سال در محضر استاد علامه طباطبایی، وارد مقطع کارشناسی ارشد و دکترای فلسفه غرب در دانشگاه تهران شدم.
رییس سازمان سمت ادامه داد: بیشترین درگیریام با فلسفه کانت، بزرگترین و تأثیرگذارترین فیلسوف در دو قرن اخیر بود و بعد از انقلاب اسلامی، در قم فلسفه تطبیقی یعنی فلسفه اسلام و غرب و مقایسه و موازنه بین آنها را در مقطع ارشد و دکترا تدریس کردم.
رییس سازمان سمت با اشاره به این که تنها نقاد عرصه فلسفه کانت نیست، اظهار کرد: من کسی نیستم که همه آراء و نظرات کانت را نقد کنم و این کتاب دغدغههای یک معلم فلسفه است و با هدف آشنایی مخاطبان با اصول اساسی فلسفه و مفاهیم نخست آن به سراغ تالیف این کتاب رفتم.
حجتالاسلاموالمسلمين احمدی عنوان کرد: بحث اساسی در فلسفه اسلامی این است که علیتی که تولید میشود، چیست؟ و یا پاسخ به ابهام بحث ابطالپذیری که چرا اگر مثال نقضی پیدا شود قانون موجود شکسته میشود؟ مانند اینکه تمام قوها سپیدند مگر اینکه سیاهی پیدا شود، مباحثی بود که برای پیدا کردن مبنای مشخص برای آنها، به سراغ فلسفه رفتم.
استاد فلسفه دانشگاه تهران گفت: ابهامهایی مانند اینکه «علم» تصور است و یا تصدیق؟ نقش حس، فراحس و تجربه در فلسفه کانت و یا سوالهایی مانند این که علم چیست؟ و یا «شناخت» چگونه حاصل میشود، از جمله دغدغههای من در فلسفه بود.
وی با بیان اینکه اگر درست تبیین صورت بگیرد، تکلیف بسیاری از بحثهای استقراء هم معلوم میشود، اظهار کرد: دلالت هستیشناسی که علیت را مطرح کرده و یا اصالت وجود و ماهیت، نوعی خلط اپتولوژی با آنتولوژی است.
احمدی با بیان اینکه شهید مطهری این هنر را داشت که هر مطلبی را به خوبی تبیین کند، اظهار کرد: من این هنر را ندارم و در بخش شناخت با کانت در گیر شدم و معتقدم بزرگترین خطای کانت این است که از راه منطق وارد فلسفه شد.
مولف کتاب «بنمایههای شناخت» اظهار کرد: منطق، ابزار است و با ابزار نمیشود ماهیت تفکر را شناخت و باید تفکر را از مبنای دیگر حقیقت شناخت و منطق کارش این است که در تفکر، انسان را از خطا حفظ کند.
حجتالاسلام خسروپناه، رییس موسسه حکمت و فلسفه ایران نیز در این نشست اظهار کرد: نقد با انتقاد تفاوت دارد و یک منتقد باید ویژگی های مثبت یک اثر را هم مورد نظر قرار دهد و اگر نقصی در این کتاب مطرح است به صورت پرسش و پاسخ مطرح میشود.
وی با بیان اینکه حجتالاسلام احمدی از موسسان فلسفه تطبیقی در قم است، اظهار کرد: فلسفه اسلامی و غرب را افراد بسیاری میخوانند و تدریس میکنند اما جسارت نقد به فلسفه بسیار کم است و فیلسوفان زمانی میتواند نقد کنند که حرفی تازه برای گفتن داشته باشند.
این نویسنده و پژوهشگر با بیان اینکه این کتاب چالشهای اساسی بخش معرفتشناسی و هستیشناسی را مطرح میکند، اظهار کرد: «بنمایههای شناخت» را نمیتوان صفحه به صفحه خواند و حتی سطر به سطر هم مخاطب را به هدف نویسنده نزدیک نمیکند و باید با تامل در هر خط مفهوم را درک کرد.
رییس موسسه حکمت و فلسفه ایران درباره بحث معرفتشناسی کتاب «بنمایههای شناخت» اظهار کرد: مبحث معرفتشناسی مطرح میکند که انسان بیسواد، با علم حضوری و وجودی خود ابتدا شی خارجی را بر قوه ادراک خود وارد میکند، سپس انفعالی دریافت میشود، سوم تصور پدید میآید و سپس تصور تحلیل به صورت حمل صفت بر موصوف مطرح میکند و در پایان قضایا را تحلیلی به منشاء برمیگرداند.
حجتالاسلام خسرو پناه با بیان اینکه این کتاب بر پارادایم «اصل تناقض به اصل هدایت برمیگردد» اظهار کرد:«بنمایههای شناخت» حاصل دو دهه تدریس در مقطع ارشد و دکتراست و ابطالگرایی از پرسشهای اصلی در بخش معرفتشناسی را پاسخ میدهد.
وی ادامه داد: این کتاب شرح و بسط زیادی را میطلبد و هربخش این کتاب میتواند دوباره کتاب شود تا ابهامها برطرف و به تفضیل به آنها پرداخته شود اما باید ساختار معرفتشناسی به صورت مستقل تحلیل شوند.
حجتالاسلام خسروپناه ادامه داد: محتوای معرفتی بدیهیترین بدیهیات است و اصل تناقض که تبعیت از ارسطو مطرح شده، آغاز محتوای معرفت است در حالی که هر معرفتی شکلی دارد و اشکال معرفت به برترین شکل منتهی میشود.
این نویسنده و پژوهشگر عنوان کرد: این پرسش مطرح میشود که آیا میتوان بدون توجه به منطق از ساختار معرفت شروع کرد؟ زیرا این بدیهی است که ما به بدیهیترین شکل نظام معرفتی نیاز داریم و اگر کانت قواعد منطقی را مقدم میدانست، ناتمام است اما باید از عرض هر دو بخش عبور کرد تا این مهم حاصل شود.
احمدی در پاسخ به خسرو پناه عنوان کرد: درست است که بدیهیترین شکل در منطق شکل نخست است و منطق از بدیهیات شروع میشود؛ اما این در باب تصدیق است و بعد از مرحله تصدیق میتوانیم بگوییم این شکل در کدام قالب قرار میگیرد.
وی ادامه داد: این که ما نخست تصدیق ساختیم و سپس استدلال کردیم دلیل نمیشود که منطق مقدم شود و مشکل حل نمیشود و بدیهه تصوری مقدم است.
وی با بیان اینکه تقدم ساختار معرفت بر منطق، تقدم حوزه تصدیق بر تصور است، اظهار کرد: تاثیر اشیاء علیت است و تصور به انسان میدهد زیرا اشیاء محسوس با علم حضوری درک میشوند.
خسرو پناه اظهار کرد: ابهام دیگر در این کتاب بحث دانستن علم به همان صورت ذهنی و تصور است و اعتقاد شما به این مسأله که تصور به ذات معناگراست و این که با استناد به رساله علامه دوانی مطرح میشود، علم حضوری حکایتگری دارد.
وی ادامه داد: پرسش من این است که تصور بدون حکم چطور بیرون را نشان میدهد این نکتهای است که از ابهامهای شماست اما این ابهام وجود دارد که تصور خارج از حکم باید با تصدیق همراه باشد و بعد مشخص شود که با واقعیت منطبق است یا خیر.
احمدی نیز گفت: حکم، مبتنی بر تصور است و جایی را نشان نمیدهد اگر شما تاثیر و تاثر را با علم حضوری دریافت کردید بیرون نمای ذاتی دارد و به دلیل ارتباط علّی انسان با آنها این تاثیر را میگیریم و در غیر اینصورت نمیتوان هیچگاه به بیرون راه پیدا کرد.
خسرو پناه با بیان اینکه به نظر میآید خلطی در علم حضوری و شهودی ایجاد شده، عنوان کرد: یکی از هنرهای شماست که از علم حضوری استفاده کردید و خواستید مشکل معرفتشناسی را حل کنید اما میان علم حضوری و ادراک اشیاء باید مطابقتی وجود داشته باشد.
احمدی عنوان کرد: تا رابطه علّی برقرار است، یافت حضوری صورت میگیرد و شی وارد ذهن میشود، قائم به ذهن است و با دنبال کردن ردپا ما بهازای خارجی دارد و در صورت فراموش نکردن، ماهیت بیرونی و خارجی لحاظ میشود و نامگذاری در مرحله بعدی است.
خسرو پناه اظهار کرد: برای حل مشکل معرفتشناسی و استفاده از حکمالمثال و تعمیم جزئی به کلهای یک شکل با قید شرایط یکسان، مشکل دانشمندان طبیعی و علم حل نمیشود.
احمدی عنوان کرد: مثل با مثل از هر حیث مشابه، حکم یکدیگر را دارند و زمان و مکان با قید تاثیرگذاری دخیل هستند و قانون هیچگاه از بین نمیرود و فقط صورت جدیدی پیدا میکند.
نظر شما