سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، تا به حال اقتباسهای متعددی از رمان معروف «مغازه خودکشی» ژان تولی صورت گرفته است. حسین نصیری، از کارگردانان تئاتر در تازهترین اقتباسی که از این رمان صورت گرفته، نمایش «مغازه خودکشی» را در تماشاخانه هما به روی صحنه برده است. دقایقی با او درباره نمایشی که به روی صحنه برده و اقتباسی که از این رمان محبوب انجام داده به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
با توجه به اینکه «مغازه خودکشی» در دنیا کتاب شناخته شدهای است و تا بحال اقتباسهای زیادی از آن ساخته شده. دلیل جذابیت کتاب را برای کارگردانان سینما و تئاتر در چه میدانید؟
دلیل جذابیت این کتاب برای من، حال و هوای تاریک و در عین حال طنز تلخ و عجیبش بود. شوخی با مرگ و مسائلی مربوط به مرگ ناخودآگاه لبخند به لب انسان میآورد و این چیزی بود که من در سبکی که میخواستم کار کنم دنبالش میگشتم. فکر میکنم بقیه طرفداران این کتاب هم جذب همین دنیای عجیب کتاب شدند.
برای دراماتیک کردن وقایع کتاب چه کارهایی انجام شده است؟
طبیعتاً برای اینکه در قالب نمایش بتوان این متن را اجرا کرد مجبور به حذف بخشی از کتاب شدیم و از آن طرف بخشهایی را به نمایش اضافه کردیم. سعی کردیم جای خالی بخشهای حذف شده را به صورت نمایشیتر جبران کنیم. از طرفی هم بخش هایی از کتاب رو کاملاً تصویری به نمایش گذاشتیم. مثلاً صحنه تولد مرلین و تغییر اساسی آلن در آخر آن صحنه نمونههایی از این بخشهای تصویری بودند. البته فکر میکنم اضافه شدن چند قطعه موزیکال هم به این امر کمک کرده است.
دلیل محبوبیت مغازه خودکشی بین مردم و خوانندگان از نظر شما به عنوان هنرمندی که آن را برای صحنه آماده کرده است در چه میدانید؟
همان فضای عجیب و تخیلی کتاب که اشاره کردم برایم جذابیت زیادی داشت. در این شهر هیچ چیز عادی نیست. تعریفها همه برعکس است. زشت بودن امتیاز مثبتی تلقی میشود و غم، عضو جدا نشدنی جامعه است. حالا نور امیدی در این شهر میتابد و تضادی بین امید و ناامیدی به وجود میآورد. اینها مواردی بود که متن را جذاب کرده است. البته که بخشهایی از کتاب خیلی کلیشهای و گاهاً خیلی لوس است و آدم را یاد روانشناسی زرد میاندازد که البته در نمایش ما سعی شده تا حد امکان از این بخشها دوری شود.
با توجه به پرمخاطب بودن کتاب، نگران ریسک اجرا کردن نمایش نبودید؟
اتفاقاً بزرگ ترین دغدغه من همین بود! با خودم میگفتم اگر عاشقان رمان به من بتازند و بگویند این چه افتضاحی بود تمام تصوراتم از اجرای نمایش خراب میشد. تا الان که نتیجه خوب بوده و شاید بتوانم بگویم درصد خیلی زیادی از تماشاگران از نمایش خوششان آمده است. البته تعداد کمی هم نمایش را دوست نداشتند و شبیه تصورات ما نبود که حق هم دارند. تخیل هر کس از رمان با فرد دیگری زمین تا آسمان تفاوت دارد و همین جذابیت رمان را زیاد میکند. در واقع این خاصیت رمان به حساب میآید. البته چند نفر هم انتقاد کردند و گفتند که نمایش شما برای کودکان است. امید دارم که روزی نمایش های فانتزی انقدر جا بیفتد که این تصور غلط حذف از جامعه حذف شود که نمایش فانتزی فقط برای کودکان است.
وضعیت اقتباس در تئاتر و توجه کارگردان به آثار ادبی را چطور میبینید؟
اخیراً همزمان با اجرای ما چند کار اقتباسی دیگر روی صحنه بود که نشان میدهد که نسبت به سالهای گذشته این مورد رو به افزایش است. اقتباس هم سختیهای خودش را دارد. مخصوصاً اقتباس از آثار مشهور و پرطرفداری مثل «مغازه خودکشی». البته خیلیها فکر میکنند که اگر بگویند اقتباس کردهاند انگار کار کوچکی انجام دادهاند و این رو عنوان نمیکنند اما من تکرار میکنم که واقعاً اقتباس سختی های زیادی دارد.
کتاب به شکل ظریفی از امید حرف میزند. به نظر این امید داشتن حلقه مفقوده دنیای امروز است. به نظرتان توجه به این مفاهیم چقدر نیاز دنیای امروز است؟
اتفاقاً یکی از دلایل انتخاب این متن همین امید بود. نه تنها در ایران، که در همه دنیا امید رو به افول هست. هنوز آوارهای ساختمان سوختهای در یک نقطه از دنیا جمع نشده که جنگی در یک جای دیگر دنیا اتفاق میافتد. هنوز جنگ تمام نشد که زلزلهای یک گوشه دیگر دنیا را میلرزاند و در این گیر و دارها بندرعباس ما هم میسوزد. در چنین وضعیتی ما چکار میتوانیم بکنیم جز اینکه به از راه رسیدن روزی که دیگر از این اتفاقات نبینیم امید داشته باشیم. الان که بحث امید شد، میخواهم اعلام کنم که تمامی درآمد نمایش «مغازه خودکشی» در سانس اجرای ۸ اردیبهشت ماه، به آسیبدیدگان حادثه بندرعباس اختصاص پیدا کرد تا ما بتوانیم اندک امیدی در دل هموطنان قشنگمان در جنوب کشور زنده کنیم.
نظر شما