دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۳۳
بلخاری: کلام‌الله مجید قصه‌ای فراتر از زمان و مکان است

جلسه سخنرانی حسن بلخاری با عنوان «حقیقت قصه و اشارت تمثیل در قرآن» عصر دیروز یکشنبه 15 مرداد در بنیاد ادبیات داستانی برگزار شد. بلخاری در این جلسه با با بیان این نکته که «قرآن متنی محبوس در زمان و مکان نیست» و ذکر چند آیه از کلام‌الله مجید گفت: کلام خدا در قرآن قصه و خداوند قصه‌گو است.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، حسن بلخاری استاد فلسفه هنر و زیبایی‌شناسی در ابتدای این جلسه برای تبیین حقیقت قصه در قرآن، به بیان دو مقدمه پرداخت. مقدمه نخست تفاوت میان شاعر و مورخ بر مبنای کتاب «فن شعر» ارسطو است که بر اساس این تفاوت مورخ به بیان چیزی می‌پردازد که در گذشته واقع و تمام شده، اما کار شاعر این است که از امور محتمل و از چیزهایی که باید باشند، سخن می‌گوید. مقدمه دوم بلخاری غایت ادب و هنر در جهان سنت و در عرصه ادیان است که بر اساس آن ادب و هنر باید به ارایه حقایق سنت و دین بپردازند.

بلخاری گفت: من با آیاتی از کلام الله مجید برای شما ثابت خواهم کرد که وحی و کلام خدا در قرآن همان قصه است، اما در ابتدا لازم است مطالبی بیان شود. حقیقت قصه، شعر و نمایش از منظر فلسفه بیان امور متصلب و معین در گذشته نیست. شاعر و قصه نویس حق استفاده از واقعیت را دارد، اما این حق زمانی مشروع است که شاعر در متن این واقعیت دخل و تصرف کند. ارسطو بر این تصرف اصرار دارد. همچنین اگر قصه و روایت جهانشمول و کلی بیان نشود، با مخاطب ارتباط برقرار نخواهد کرد.

وی افزود: گوهر دین مبین اسلام توحید است و در این قلمرو تمامی اجزای دین در خدمت این اصل قرار دارند. از این معنا در تمدن اسلامی هنر هم ماهیت بازتابی دارند و هم در استخدام این حقیقت هستند. هنر وجه زیباشناسانه همان حقیقت است در قلمرو اثر هنری، شعر و یا داستان.

بلخاری در ادامه با اشاره به این نکته که قصه در قرآن کریم در استخدام غایتی است، گفت: داستان نقد امر پنهان است به زبان اشارت. نقد یا کریتیک به معنای احضار یک حقیقت باطن و ظهور و حضور نیز هست و در قلمرو اندیشه و فلسفه، کار منتقد چون و چرا کردن نیست، بلکه ظاهر کرد حقیقت است به زبان اشارت. در قلمرو قرآنی داستان صرف بیان سرگذشت و یا تلذذ نیست.

نویسنده کتاب «فلسفه هنر اسلامی» در ادامه با اشاره به این نکته که آن‌چه با عنوان احسن القصص در قرآن مطرح شده اشاره به امر متعین متصلب، یعنی تاریخ دارد، گفت: به عنوان مثال داستان حضرت یوسف در قرآن نقل تاریخ است و این امر نمی‌تواند اظهار کاتارسیس کند و این مساله با کلام ارسطو در تعارض است. حال یک سوال در این‌جا مطرح می‌شود که آیا مفهومی که در قرآن از تاریخ و قصه وجود دارد با مفهومی که ارسطو از این امر بیان کرده تعارض دارد یا در ساخت تاویل این دو با هم قابل جمع است؟

بلخاری در ادامه با ذکر آیاتی از کلام الله مجید، به بیان معانی قصص در قرآن پرداخت و گفت: در قرآن آیاتی وجود دارد که در آن خداوند بیان می‌کند که من برای شما قصه می‌گویم. بنابراین یکی از معانی قصه در قرآن خود وحی است.

وی افزود: حکمت و فلسفه بیان قصه در قرآن، تثبیت قلب، موعظه، ظهور و اظهار حق، ذکر و تفکر، عبرت و رفع غفلت است. خداوند در آیه 120 سوره مبارکه هود می‌‌فرماید: «ما قصه می‌گوییم تا قلبت را تثبیت کنیم و از تقلیب نجات دهیم.» این مساله فلسفه قصه از دیدگاه قرآن است.

بلخاری در ادامه با بیان این نکته که قرآن متنی محبوس در زمان و مکان نیست، گفت: قرآن در همه زبان‌ها مخاطب خاص خود را دارد. در ادامه آیه 120 سوره هود خداوند می‌فرماید که «من قصه می‌گویم تا حقیقتی را اظهار کنم، تا این حقیقت وعظ، اندرز و نصیحت باشد.» بنابراین قصه دارد بیان می‌کند که حال اکنون تو چگونه است و در ادامه باید چگونه باشد.

نویسنده کتاب «هندسه خیال و زیبایی» در ادامه به بیان حقیقت نصیحت پرداخت و گفت: حقیقت نصیحت آن است که ناصح صادق، چنان بیان کند تا مخاطب موقعیت حال و همچنین موقعیت غایی خود را دریابد. این حقیقت نصیحت در قرآن است.

بلخاری گفت: در آیه 176 سوره مبارکه اعراف آمده است که پس این قصه را برای آنان روایت کن باشد تا بیندیشند. یکی دیگر از حکمت قصه در قرآن «عبرت» است. ریشه عبرت در «عَبَرَ» به معنای عبور کردن است. یعنی باید در تاریخ دقت کرد و تنها به برداشتن گوهرهای عبرت آمیز قناعت کرد.

عضو هیات علمی دانشگاه تهران در ادامه با بیان آیات 3 و 111 سوره مبارکه یوسف به دیگر حکمت قصه در قرآن اشاره کرد و گفت: در آیه 111 سوره یوسف آمده است که «در آن قصه‌ها عبرتی برای اولی الباب است.» بنابراین عبرت گرفتن از قصه‌ها مخصوص همه نیست. همچنین در آیه 3 همین سوره یکی دیگر از کارکردهای قصه «رفع غفلت» بیان شده است. همچنین بر اساس همین آیه خداوند بیان می‌کند که «احسن القصص همان وحی‌ایی است که من بر تو (یعنی پیغمبر اسلام) نازل کردیم.» بنابراین کلام خدا در قرآن قصه است و خداوند قصه‌گو است.

وی افزود: همچنین در آیه 35 سوره مبارکه اعراف، خداوند بیان می‌کند که «پیامبر برای شما می‌آید تا آیات من‌را برای شما، قصه بگوید.» بنابراین آیه به زبان قصه بیان می‌شود و این آیه صراحتا نشان می‌دهد که قرآن همان قصه است. همچنین در آیه 130 سوره انعام نیز آمده است که «آیا برای شما رسولانی نیامده‌اند که آیات من‌را به صورت قصه روایت کنند.»

بلخاری در پایان گفت: نتیجه کل کلام من این است که قصه در معنای عام خود همان وحی، اما در وجه خاص خود بیان سرگذشت است و تفاوت میان این دو در فرم است. بنابراین قصه به معنای عام در قرآن از قصه به معنای خاص خود از طریق «فرم» مشخص و متفاوت می‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها