دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۹:۴۶
هم‌پا و همراه مادر شهید از لحظه تولد با شهادت/ شهدا، انتخاب‌کننده هستند

کتاب «منم یه مادرم» به سرپرستی و دبیری مریم فلاح کوشیده است تا مخاطب را از لحظه تولد شهید تا لحظه شهادت هم پا و همراه مادر شهید ببرد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- «منم یه مادرم» کتابی در حوزه فرهنگ پایداری دفاع مقدس است. این کتاب روایتی چند جلدی از سبک تربیتی والدین شهداست که جلد اول آن در سه فصل به نقش مادران در تربیت فرزندان پرداخته است. روایت‌هایی از والدین شهدایی همچون: دانشمند شهید مصطفی احمدی‌روشن؛ شهید مدافع حرم محمدمسرور و شهید مدافع امنیت محمدحسین حدادیان که به ترتیب توسط فاطمه دانشورخلیل، لطیفه نجابتی و مهری غلام‌پور نوشته شده است. به مناسبت روز بزرگداشت شهدا با مهری غلام‌پور، نویسنده سومین بخش از کتاب «منم یه مادرم» که به شهید محمدحسین حدادیان اختصاص دارد، گفت‌وگو کردیم.

سبک تربیتی مادران شهدا، هدف بود
مهری غلام‌پور درباره چگونگی شکل‌گیری این اثر گفت: من معتقدم که اگر سبک زندگی یک شهید را بررسی می‌کنیم، درحقیقت داریم به نقش تربیتی پدر و مادر در زندگی شهید می‌پردازیم. در این کتاب ما به‌طور خاص روی تربیت مادرها توجه داشتیم؛  یعنی اثر پیش‌رو یک کار پژوهشی درباره سبک تربیتی مادران، به پیشنهاد ناشر بود. این طرح را ناشر طراحی کرده و نویسنده‌ها برای نوشتن سبک تربیتی مادران شهدا انتخاب شدند.

وی افزود: از آنجایی که هدف ناشر از تولید این اثر، بررسی نقش مادران شهدا در سبک تربیتی بود، به این منظور سؤالاتی را طراح کردند و در اختیار ما نویسندگان قرار دادند و در اصل سؤالات هیچ نقشی نداشتیم. البته به مرور که پیش می‌رفتیم، نیاز می‌دیدیم که یکسری نکات را درباره شهید از پدر و مادر شهید بپرسیم. من به شخصه از یک جایی به بعد نقش پدر در سبک تربیتی شهید را بسیار مؤثر دانستم. به همین سبب تصمیم گرفتم سؤالاتی هم از ایشان بپرسم. اما در کل چون سبک تربیتی زندگی شهدا باید بررسی می‌شد، بنابر یک الگوی کلی سؤال‌های مشابه‌ای در خصوص زندگی هر سه شهید برای هر نویسنده طراحی شده بود. به‌عنوان مثال سؤال‌هایی چون حجاب، نان حلال، بی‌تفاوت نبودن به جامعه و ...

غلام‌پور در ادامه بیان کرد: مصاحبه‌ها توسط مصاحبه‌گر تلفنی انجام شده بود و متن پیاده شده در اختیار من قرار داده شد. در حین نوشتن اگر سؤالی برایم پیش می‌آمد با خانواده شهید ارتباط می‌گرفتم و مستقیما سؤالاتم را از آن‌ها می‌پرسیدم. البته شکل مصاحبه من به‌طور دیگری انجام شد. به‌عنوان مثال برای این کار نیاز به تحقیقات بیشتری دیدم و برای دیدن صحنه شهادت، به همراه پدر بزرگوارشان به خیابان گلستان هفتم رفتم؛ چراکه آقای حدادیان مکان دقیق شهادت شهید را می‌دانستند و ساعاتی قبل از شهادت ایشان در آن مکان بودند و جزئیات حادثه را می‌دانستند و تمام حوادث را به‌طور عینی برای من شرح دادند.

از تکرار مکررات گریختیم
نویسنده کتاب «منم یه مادرم» با اشاره به اینکه قبل از این اثر، کتابی تحت‌عنوان «آرام جان» درباره شهید محمدحسین حدادیان نوشته شده بود؛ گفت: من و ناشر سعی کردیم از تکرار مکررات فاصله بگیرم و از بعد دیگر به این شهید بزرگوار بپردازیم. در حقیقت ناشر به‌طور عمد سؤالاتی را طراحی کرده بود که صرفاً به سبک تربیتی شهید برمی‌گشت و مادر و پدر شهید به این امر واقف بودند که ما در این اثر به‌دنبال سبک تربیتی هستیم نه خاطره‌نویسی. پس با توجه به این آگاهی، هم مادر و هم پدر شهید بزرگوار همراهی خیلی خوبی داشتند.

وی درخصوص رونده مصاحبه گفت: در حین نگارش کتاب، بخش «مشمول جان» را که می‌نوشتم به ظاهر کامل بود اما من خلأ بزرگی را در این بخش احساس می‌کردم و آن خلأ این بود که محمدحسین از یک سنی به بعد بیشتر با پدرش بود و به‌واسطه بیرون بودن از خانه، مادر شهید از یکسری اتفاقات بی‌خبر بودند. البته اگرچه دغدغه تربیتی شهید تا حد زیادی با مادر بود، ولی از یک جایی به بعد دیدم که مادر خاطرات خیلی کمی در ارتباط با سبک تربیتی دارد. پس با پیشنهاد به ناشر و اعلام موافقت از جانب آن‌ها با پدر شهید صحبت کردم چراکه ایشان به فعالیت و حضور اجتماعی شهید در بیرون از خانه آگاه بودند. در حقیقت اگرچه بخش «مشمول جان» در خصوص سبک تربیتی مادر بود، اما مسلماً نقش پدر هم در شکل‌گیری این بخش مؤثر بود.

نویسنده کتاب با توجه به این نقد که در روایت شهید حدادیان به دلیل مضارع بودن همه افعال مخاطب نمی‌تواند با روایت ارتباط خوبی برقرار کند؛ گفت: کاربرد این زمان اتفاق عجیبی نیست. در آثار دیگر ما با روایت‌ها و قصه‌هایی روبه‌رو می‌شویم که با فعل مضارع نوشته شدند. خود شما می‌توانید زندگی خود را با فعل مضارع بیان کنید. من برای همذات‌پنداری بیشتر مخاطب با اثر افعال روایات را مضارع کردم. در واقع در این اثر، مخاطب از لحظه تولد شهید تا لحظه شهادت هم پا و همراه مادر شهید است. البته منتقد عزیز دلیل فنی‌ای هم برای نقد خودشان بیان نکردند و فقط نظر دادند و من منتظر دلیل فنی از جانب ایشان بودم.
 

شهید حدادیان، پرچم‌دار شهدای جریان مبارزاتی
مهری غلام‌پور درخصوص خاطرات تلخ و شیرین نگارش این اثر گفت: خدا را شکر من خاطره تلخی از نگارش اثر ندارم. اما خاطرات شیرین زیاد دارم. در حقیقت این اثر سبب همکاری من با نشر راه‌یار و همچنین آشنایی بیشتر و دقیق‌تر با شهید بزرگوار بود. جالب اینجاست که در ابتدا قرار بود من برای این ناشر در خصوص کتاب دیگری همکاری کنم. که ناگهان با من تماس گرفتند و گفتند ما برای یک بخش دیگر نویسنده نیاز داریم. نمونه کار خواستند و روال کار پیش رفت و این گزینه را پیشنهاد دادند و قرار شد که من نویسنده بخش شهید حدادیان باشم. این در صورتی بود که نویسنده دیگری این بخش را به عهده گرفته بود و این پروژه نزدیک به یک سال عقب افتاده بود و نویسنده‌ای برای نوشتن بخش شهید حدادیان پیدا نمی‌شد. حس من این است که خود شهید انتخاب‌کننده هستند.

اتفاق شیرین‌تر دیگر بعد از آشنایی بیشتر من با خانواده شهید و اتمام کار، شکل‌گیری جایزه دوسالانه ادبی شهید محمدحسین حدادیان بود که اولین جایزه نذر فرهنگی - ادبی یک خانواده شهید است که به‌طور کاملاً خصوصی و بدون حمایت هیچ حزب و نهادی برگزار می‌شود و خدا به من توفیق داد که گوشه‌ای از این کار را برعهده بگیرم. ان‌شاءالله این اتفاق خوب ادبی ادامه‌دار باشد؛ چون شهید حدادیان شهید مبارزه با فرقه‌های ضاله شناخته شده‌اند و به شکلی پرچم‌دار این جریان هستند و ما اولین دوره جایزه ادبی را با موضوع فرقه‌های ظاله در قالب داستان کوتاه برگزار کردیم که خدا را شکر با استقبال خوبی هم روبرو شد و ۲۶۰ اثر به دبیرخانه رسید.

وی در پایان بیان کرد: در حاضر حاضر، با همکاری مرکز اسناد دفاع مقدس در حال نگارش تاریخ شفاهی یکی از سرداران زنده خراسان هستم.

کتاب «منم یه مادرم» به سرپرستی و دبیری مریم فلاح، در ۲۴۶ صفحه نوشته شده به تازگی توسط نشر راه‌یار روانه بازار کتاب شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها