دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۹
دهقان‌زاده آیینه‌زادی که ضامن مانایی زبان پارسی شد

رضا اسماعیلی، شاعر و استاد زبان و ادبیات فارسی نوشتاری را به مناسبت فرارسیدن روز بزرگداشت حکیم فردوسی نوشته و در اختیار ایبنا قرار داده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رضا اسماعیلی: حکیم ابوالقاسم فردوسی، عیار و اعتبار نظم بلند پارسی و قافله سالار عرصه شعر حماسی است. بدون اغراق می‌توان گفت که زبان پارسی هستی و چیستی خود را مدیون آن دهقان‌زاده پاک‌نهاد و آیینه‌زاد است.

 شاعری که با رنجی سی‌ساله، کاخی بلند از زبان پارسی بنا کرد که تا به امروز از گزند باد و باران در امان مانده و روز به روز نیز بر شکوه و عظمتش افزوده می شود: پی افکندم از نظم کاخی بلند که از باد و باران نيابد گزند.

شاعری که با آفرینش شاهکار بی‌بدیل «شاهنامه» ضامن مانایی و ماندگاری زبان پارسی شده و به این زبان اهورایی رنگ بی‌زمانی و جاودانگی زده است. بی هیچ تردیدی، فردوسی از بزرگ ترین شاعران ایرانی است که در حماسه‌سرایی آوازه‌ای جهانی دارد، شاعری که نام بلندش به بزرگی در ذهن و زبان بسیاری از نام‌آوران ادبیات جهان نقش بسته و شاهنامه او تاکنون به بسیاری از زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده است.

از میان بزرگان ادبیات جهان، لامارتین، ویکتور هوگو و فرانسوا کوپه فرانسوی، گوته و هاینریش هاینه آلمانی و تولستوی و ژوکوفسکی روسی، از جمله کسانی هستند که زبان به ستایش فردوسی گشوده و در خلق و آفرینش آثار ادبی از شاهنامه الهام گرفته‌اند.

فردوسی، آیینه دار حکمت و معرفت
نکته دیگر این که فردوسی شاعری حکیم است. اطلاق عنوان «حکیم» به او نیز به این خاطر است که اشعار شاهنامه ریشه در حکمت و معرفت و معنویت دارد. حکیم توس شاعری موحد، شیعی مذهب و از محبان خاندان رسالت است. چنان که خود در آغاز شاهنامه به صراحت گفته است: «منم بنده اهل بیت نبی/ ستاینده خاک پای وصی»

فردوسی با قرآن و معارف قرآنی مانوس است و تاثیرپذیری اش از قرآن در جای جای شاهنامه محسوس. از همین رو، در سرایش اشعار شاهنامه از حکمت های وحیانی و قرآنی بسیار بهره برده است. دقیقه‌ای که از نگاه تیزبین دکتر اسلامی ندوشن پنهان نمانده است، چنان که در کتاب «ارزش‌های حماسی در شاهنامه» در مورد نقش فردوسی در پیوند ارزش های فرهنگی ایرانی و اسلامی چنین گفته است:«فردوسی در شاهنامه، فرهنگ ایران پیش از اسلام را با فرهنگ ایران پس از اسلام پیوند داده که این همان ادامهه فرهنگی از حدود دو، سه‌هزار سال پیش تاکنون و این پیوند وامدار فردوسی است.»

دین‌ورزی عالمانه در شاهنامه
فردوسی در قامت مسلمانی روشن‌اندیش، ما را به دین‌ورزی عالمانه و حکیمانه فرامی‌‌خواند. حکیم توس در سلوک دینی‌اش از هرگونه افراط و تفریط و تعصب و تحجر به دور و دینداری‌اش حاصل جمع «تعبد» و «تعقل» و «معرفت» و «محبت» است.

در بیت‌بیت شاهنامه می‌توان سیمای دینی فردوسی را به‌روشنی به تماشا نشست. دین و خرد در شاهنامه پیوندی خجسته و تعاملی سازنده دارند، تعاملی که باعث والایی و هم‌افزایی می‌شود. همزیستی مسالمت‌آمیز «دین و خرد» یکی از ارکان بنیادین شاهنامه است. از نظر فردوسی، دین و دانش دو بالی است که انسان به مدد آنها می‌تواند به قاف کمال انسانی صعود کند و به رستگاری و بیداری جاوید دست یابد «تو را دانش و دین رهاند درست/ در رستگاری ببایدت جست»

فردوسی پارسی‌گویی پارسا و یکتاپرستی بی‌ادعاست که از آغاز تا پایان شاهنامه ما را به دانایی و روشنایی دعوت می‌کند. از منظر فردوسی، راستی و رستگاری در سیر و سلوک موحدانه و زیست مومنانه است. او به عنوان شاعری خردکیش و روشن‌اندیش، در جای‌جای منظومه حماسی‌اش، ما را به راستی و درستی فرا می‌خواند و رستگاری جاوید را در نهی از بت پرستی و دعوت به خداپرستی می‌داند:
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
ز نام و نشان و گمان و برتر است
نگارنده برشده گوهر است
به بینندگان، آفریننده را
نبینی، مرنجان دو بیننده را
نیابد برو نیز اندیشه راه
که او برتر از نام و از جایگاه
یقین دان که هرگز نیاید پدید
به وهم اندر آن کس که وهم آفرید
ستودن نداند کس او را چو هست
میان، بندگی را ببایدت بست
خداوند هست و خداوند نیست 
همه چیز جفت است و ایزد یکی ست
**سخن هیچ بهتر ز توحید نیست
به ناگفتن و گفتن ایزد یکی است

شاهنامه: منشور خردورزی 
خرد چشم جان است چون بنگری
تو بی‌چشم جان، آن جهان نسپری
در مکتب فردوسی «خرد» چشم جان است و راهنمای جهان. از همین رو، به راستی و درستی می‌توان شاهنامه را خردنامه نامید. خردگرایی و عقل‌ستایی فردوسی، مبتنی بر آموزه‌های اصیل دین و سنت و سیره عملی بزرگان آیین است. عقل و دین در ذهن و زبان فردوسی مکمل یکدیگرند. چنان که مولی الموحدین، علی(ع) در حدیثی می‌فرماید: «به وسیله علم است که خداوند اطاعت و عبادت می‌شود. با علم، معرفت خداوند و توحید او حاصل می شود. به وسیله علم صله رحم انجام و حلال از حرام شناخته می‌شود و علم پیشوای عقل، تابع آن است و سعادت‌مندان به آن الهام می‌یابند و تیره‌بختان محروم می‌شوند.»

خرد در شاهنامه نیروی تشخیص حق از باطل و نیک از بد است که کاروان زندگی را به سمت کمال و اعتدال هدایت می‌کند. در شاهنامه فردوسی ابیات فراوانی در وصف خرد و تعقل آمده که جان و جهان این ابیات متاثر از آموزه‌های وحیانی و حکمت‌های قرآنی است:
همیشه خرد را تو دستور دار
بدو جانت از ناسزا دور دار
خــرد افســر شهــریاران بــود
همان زیــور نامـــداران بـــود
تو چیزی مدان کز خرد برتر است
خــرد بر همه نیکوی‌ ها سر است

در فرازی دیگر از شاهنامه، در بیان جایگاه منیع و رفیع خرد می‌خوانیم:
کنون ای خردمند، وصف خرد 
  بدین جایگه گفتن اندر خورد
خرد بهتر از هر چه ایزد بداد 
  ستایش خرد را به از راه داد
خرد رهنمای و خرد دلگشای 
  خرد دست گیرد به هر دو سرای

مصرع «خرد بهتر از هر چه ایزد بداد» ترجمه منظوم حدیثی از پیامبر(ص) است که می‌فرماید «ما قسم اللّه للعباد شیئا افضل من العقل: خدا به بندگانش چیزى بهتر از عقل نبخشیده است» و همچنین کلام امام علی(ع) در نهج‌البلاغه که می‌فرماید«لامالَ اَعْوَدُ من العقل: هيچ ثروتى سودمندتر از عقل نيست.»

احیای مکارم اخلاقی و انسانی
شاهنامه فردوسی آیینه بی‌غبار فرهنگ و هویت ایرانی و صحیفه روشن مکارم اخلاقی و انسانی است. آیینه‌ای که سیمای تمام رخ دهقان‌زاده‌ای حکیم، آزاده و پاک‌سرشت چون فردوسی را پیش چشم روزگار به تماشا گذاشته است، سیمای شاعری بصیر و پاک‌ضمیر که قدر و قیمت زندگی را می‌داند و بر این باور مومنانه پای می‌فشارد که به هر موجودی که نزد باری تعالی به جان ارزد، باید حرمت نهاد و آن را عزیز شمرد.

از همین روست که فردوسی در ستایش زندگی که برترین و والاترین عطیه خداوندی است به نیایشی شاعرانه می‌نشیند؛ نیایشی که شنیدن آن از زبان استاد سخن سعدی، حلاوتی دیگر دارد:
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد
میازار موری که دانه‌کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

نکته دیگر اینکه فردوسی شاعری اخلاقی است و اشعارش سرشار از آموزه های انسان‌‌ساز تعلیمی و تربیتی، آموزه‌هایی چون عدالت و دادگری، آزادگی، حق‌خواهی، ظلم‌‌ستیزی، راستی و درستی، ادب، مروت و جوانمردی، سخاوت، احسان و نیکوکاری از همین رو فردوسی شاهان و حاکمان را همواره به داد و دهش فرا می‌خواند و رمز سعادت و رستگاری را در پاسداشت کیمیای عدالت می‌داند:
فریدونِ فرّخ، فرشته نبود
ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود
ز داد و دَهِش یافت او نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی
مَگردان زبان زین سپس جز به داد
که از داد باشی تو پیروز و شاد
همه دادجوی و همه داد کن
ز گیتی تن مهتر آزاد کن
گر ایمن کنی دودمان را به داد
خود ایمن بخسبی و از داد، شاد
جهان را چو آباد داری به داد
بُود گنجت آباد و تخت تو شاد

سفارش به دادگری و عدل‌گستری ریشه در آموزه‌های دینی دارد؛ چنان که رسول اکرم (ص) می‌فرماید«عَدلُ ساعَةٍ خَیرٌ مِن عِبادَةِ سَبعینَ سَنَةً قِیامِ لَیلِها وَ صِیامِ نَهارِها: ساعتى عدالت بهتر از هفتاد سال عبادت است که شب‌هایش به نماز و روزهایش به روزه بگذرد.»

 دعوت به راستی و درستی و پرهیز از زشتی و پلشتی از دیگر حکمت‌های قرآنی است که در شاهنامه فراوان بر آن تاکید شده:
همه دست پاکی و نیکی بریم
جهان را به کردار بد نسپریم
کسی کو بتابد سر از راستی
کژی گیردش کار و هم کاستی
همه راستی جوی و فرزانگی
ز تو دور باد آز و دیوانگی
اگر پیشه دارد دلت راستی
چنان دان که گیتی تو آراستی

کوتاه سخن آن که بزرگداشت یاد و نام بلند فردوسی، علاوه بر پاسداشت زبان و کیان پارسی، بزرگداشت ارزش‌های وحیانی و قرآنی و تعظیم و تکریم انسان و کرامت‌های انسانی است. از این رو شایسته‌تر آن است که نه فقط در یک روز، بلکه روزاروز سال در پاسداشت میراث جاودانه‌اش بکوشیم و از شاهنامه‌اش جام حکمت و معرفت بنوشیم:

هر آن کس که دارد هُش و رای و دین
پس از مرگ بر من کند آفرین
نمیرم از این پس که من زنده‌ام
که تخم سخن را پراکنده‌ام 
 
 
 
 
 
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها